طرفداری- تیم ملی فوتبال شیلی در مسیر راهیابی به فینال کوپا آمریکا 2016 با شکست دادن تیم های قدرتمند و ریشه دار همچون مکزیک و کلمبیا، دست به کار بزرگی زد و علاوه بر اینکه ثابت کرد قهرمانی سال قبل این تیم یک جرقه یا اتفاق نبوده، به همه نشان داد که یک تیم انعطاف پذیر از لحاظ تاکتیکی و دارای تراز کیفی بالا است. شیلی در مقابل تیم قدرتمند مکزیک با ارائه یک بازی تهاجمی و برتری مطلق از ابتدا تا انتهای بازی، با حربه پرسینگ شدید در زمین حریف، 7 گل را در کیسه مکزیک قرار داد تا نتیجه این بازی، افتضاحی تاریخی برای فوتبال مکزیک و یک قدرتنمایی آشکار برای فوتبال شیلی باشد. در این نوشتار، به سراغ تحلیل تاکتیکی تیم ملی شیلی به عنوان قهرمان دوباره کوپا آمریکا 2016 رفته و دو پلن (plan) متفاوت این تیم در راه رسیدن به بازی فینال را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد. ابتدا به سراغ آنالیز تاکتیکی و رویکردهای تیم ملی شیلی در بازی شیلی-مکزیک رفته و سپس همین مباحث را به بازی شیلی-کلمبیا تعمیم خواهیم داد. خوان پیتزی سرمربی شیلی در این دو بازی مهم، از دو پلن مختلف استفاده کرد که به علت تفاوت های عمیق، باید به طور جداگانه بررسی گردند. این مطالب از چند مرجع تخصصی تحلیل و تشریح تاکتیکی مسابقات فوتبال گردآوری شده است.
پلن الف) آنالیز تاکتیکی تیم ملی شیلی در بازی مقابل مکزیک (یک چهارم نهایی)
شیلی در بازی مقابل مکزیک، بر خلاف سال های اخیر، از سیستم اولیه 3-3-4 استفاده نکرد و خوان آنتونیو پیتزی سرمربی شیلی ترجیح داد که تیمش را با آرایش 2-4-4 به زمین بفرستد. تیم ملی شیلی طی سال های اخیر تحت هدایت سامپائولی و پیتزی، در اغلب بازی ها بر اساس سیستم 3-3-4 به میدان می رود. البته در این بازی، هر گاه بازیکنان شیلی صاحب توپ می شدند، ادسون پوچ به خط حمله اضافه و باز هم همان سیستم 3-3-4 در زمین پیاده می شد. (رنگ قرمز=بازیکنان شیلی)
تیم ملی شیلی در بازی مقابل یک فوتبال سیال و روان را ارائه داد. همان طور که قبلاً هم نوشتیم، پس از حضور مارسلو بیلسا مربی آرژانتینی روی نیمکت شیلی، سیستم مورد نظر وی در این تیم جا افتاده و حتی مربیان آرژانتینی بعدی یعنی سامپائولی و پیتزی نیز همان مسیر را ادامه می دهند. اساس سیستم و رویکرد بیلسا (و مربیان بعد از او) تکیه بر «دفاع man to man» است. آنها از این سیستم دفاعی در مقابل مکزیک استفاده کردند و با تکیه بر مدافعان سطح بالای خود، موفق به بستن تیم حریف در میانه زمین و یک سوم دفاعی آنها شدند. به جای استفاده از سیستم دفاع منطقه ای انعطاف ناپذیر که توسط تیم اروگوئه هم پیاده می شد، خوان پیتزی مربی شیلی به مدافعان خود آزادی عمل بیشتری داد و از آنها خواست که به جای حفظ یک آرایش تدافعی منطقه ای، روی دفاع نفر به نفر متمرکز شوند. همان طور که در تصویر زیر مشاهده می کنید، همه گزینه های ممکن مکزیک توسط مدافعان شیلی یارگیری شده اند در حالی که هنوز هم جنبه هایی از سیستم منطقه ای حفظ گردیده است.
در تصویر زیر، بوسژور مدافع چپ شیلی برای قطع یک پاس ساده حرکت کرده و دیاز به عقب برگشته تا یک بازیکن مکزیک را یارگیری نماید. در همین تصویر، مشاهده می کنید که دیاز حرکت کرده تا چیچاریتوی را تعقیب نماید که در حال دویدن از وسط زمین است. در همین لحظه، گری مدل که یارگیر اصلی چیچاریتو می باشد، به سراغ هکتور هررا رفته که قاعدتاً باید توسط دیاز یارگیری می شد.
این نوع سیستم دفاع نفر به نفر سنگین دارای ریسک زیادی بوده و باعث عدم متوازن در تیم شیلی شد اما نتیجه داد چرا که مکزیک از شاکله منسجم در امر بازیسازی برخوردار نبود. اوسوریو مربی مکزیک به بازیکنان خود آزادی موقعیت بسیاری زیادی داده و همین سیالیت بیش از حد در مکان یک بازیکن درون زمین باعث شد که مکزیک از شاکله کافی برخوردار نگردد و در نتیجه از فضاهای موجود در دفاع شیلی استفاده نکند.
گل چهارم شیلی یک نمونه کامل از این حقیقت است. مکزیک توپ را در پشت خط هافبک از دست داده و یک واکنش کُند نشان می دهد. وقتی هم که بالاخره روی شیلی فشار وارد می کنند، سازماندهی شده نیست زیرا در اغلب موارد، فقط بر روی یک بازیکن اعمال فشار می شود و از سوی سایر هم تیمی ها حمایتی صورت نمی گیرد. الکسیس سانچز به راحتی توپ را به ادواردو وارگاس پاس می دهد اما مدافعان مکزیک نظاره گر هستند تا توپ وارد دروازه آنها شود. شیلی در نیمه دوم از ضد حملات برق آسا استفاده می کرد و مکزیک از خنثی کردن آن عاجز بود.
شیلی به طرز بی رحمانه و بی وقفه ای به مکزیک فشار می آورد و این فشار بالای آنها شباهت زیادی به دفاع عمیق تر، نسبتاً متغیر و نفر به نفر داشت. شیلی با توجه به موقعیت های مختلف، در سیستم های 2-4-4، 2-2-2-4 و یا 2-3-1-4 فشار وارد می کرد. بوسژور در پست دفاع چپ از خط دفاع جدا می شد و به تعقیب بال ها یا هافبک های پا به توپ حریف می پرداخت و خط دفاع 3 یا حتی 2 نفره شیلی را تنها می گذاشت.
در سیستم 2-4-4 شیلی، اگر چه در این تصویر ، بوسژور به خط هافبک رفته اما دیاز در نقش یک محور باقی مانده و به عبارت دیگر، شیلی عملاً تبدیل به 2-4-1-3 شده است.
در تصویر زیر، سیستم 2-2-2-4 شیلی به عنوان متغیری از سیستم اصلی 2-4-4 هنگامی شکل می گیرد که هافبک های کناری به سمت داخل زمین متمایل شده و فشار بیشتری را به مکزیک وارد کنند.
سر انجام در سیستم 2-3-1-4 یک هافبک وسط در کنار وارگاس قرار گرفته تا فشار وارد کنند و وینگرهای هجومی به عقب برگردند. دیاز در این سیستم به عنوان تنها محور از جلوی خط دفاع مستقر می شود و این وظیفه را در سایر سیستم ها نیز بر عهده می گیرد.
کلیه این سیستم ها با توجه به شرایط بازی تغییر می کنند و همین اعمال فشار توسط شیلی باعث شد تا بازیسازی مکزیک در نیمه اول از بین رفته و هیچ شانسی برای تغییر نتیجه نداشته باشند. شیلی در نیمه دوم هم سعی در افزایش فشار داشت تا مکزیک را در زیر آب نگهدارد. گل سوم یک نمونه خوب از این واقعیت بود. آن قدر تیم شیلی پرس کرد که مکزیک مدام عقب و عقب تر رفت و حتی با پرچم کرنر هم برخورد کرد!
در بسیاری از دقایق نیمه دوم، پرس شدید شیلی باعث لو دادن توپ توسط مکزیکی ها می شد و از آنجایی که مکزیک در فُرم تیمی خوب و منسجمی به سر نمی برد، شانسی برای ضد پرس یا واکنش سریع به پرس حریف نداشت. شیلی در این بازی از یک نمونه کامل استفاده از عمل دفاع برای رسیدن به برتری در یک بازی رونمایی کرد. شیلی یک بازی بی نقص را ارائه داد، در امور تدافعی فوق العاده و در امور تهاجمی مرگبار و سطح بازی شیلی در حد کلاس جهانی و تیم های بزرگی نظیر آرژانتین، فرانسه، آلمان و اسپانیا بود.
پلن ب) آنالیز تاکتیکی تیم ملی شیلی در بازی مقابل کلمبیا (نیمه نهایی)
شیلی در بازی مقابل کلمبیا هم از بسیاری جنبه ها تیم برتر میدان بود. شیلی در این بازی به دو گل زودهنگام رسید و همان دو گل را تا پایان حفظ کرد. چیدمان شیلی و تیم حریف یعنی کلمبیا مطابق تصویر زیر بود. (رنگ قرمز=بازیکنان شیلی)
شیلی با سیستم اولیه 3-3-4 راهی زمین شد اما انعطاف پذیری زیادی در بازی این تیم طی 90 دقیقه دیدیم. فوئنسالیدا در این بازی از سمت راست خط دفاعی به پست وینگر راست منتقل گردید و اثر عمده ای بر ساختار شیلی در فاز تهاجمی داشت. او با حضور در خط هافبک، هم به امور تهاجمی تیمش کمک می کرد و هم مراقب خط دفاعی بود ولی پست اصلی او وینگر راست می باشد. هنگامی که فوئنسالیدا به خط حمله اضافه می شد، سانچز کمی به عرض برای ورود به کانال ها می رفت و شیلی در یک حلقه تغییر سیستم قرار می گرفت.
وقتی که دو مهاجم کلمبیا به خارا و مدل، دو مدافع مرکزی شیلی فشار وارد می کردند، آن گاه سیلوا هافبک دفاعی این تیم در فضای بین مدافعان مرکزی قرار می گرفت تا برتری عددی شیلی در عقب حفظ شود و بدین ترتیب، امکان بازی سازی و تدارک حمله از عقب به وجود بیاید. با حرکت رو به عقب سیلوا، تیم شیلی باز هم به سیستم 3-3-4 بر می گشت و فوئنسالیدا در خط حمله باقی می ماند.
در فاز تدافعی مسابقه، شیلی با توجه به اوضاع بازی، به سیستم های 2-3-5 یا 2-5-3 رجوع کرده و دفاع روی توپ در کناره ها را اجرا می نمود. در سیستم 2-5-3، عمل دفاع در خط هافبک انجام شده ولی در سیستم 2-3-5، دفاع روی توپ با عمق بیشتری صورت می گیرد.
همان طور که می دانیم، فوئنسالیدا یک مدافع کناری است که در این صورت، شیلی از دو مدافع کنار در سمت راست یعنی فوئنسالیدا و ایسلا بهره می برد. خوان آنتونیو پیتزی با قرار دادن دو وینگر به طور همزمان در ترکیب اصلی، سعی داشت که فشار مضاعفی را به فابرا مدافع کناری کلمبیا وارد کرده تا او را وادار به اشتباه نماید. در 20 دقیقه نخست مسابقه نیز هدف اصلی شیلی، درست کردن فضا برای فوئنسالیدا به منظور دویدن به درون حفره های کنار زمین کلمبیا و سپس رسیدن ایسلا پس از فوئنسالیدا به آن فضای هدف بود. در این حالت، یک برتری 2 به 1 در مقابل فابرا به وجود می آمد و دیدیم که همین امر در نهایت منجر به سانتری از همین ناحیه شد که گل اول شیلی را به همراه داشت و به طور کلی، استراتژی این تیم را نشان داد.
پابلو هرناندز هافبک میانی سمت چپ شیلی همیشه به دایره وسط زمین نزدیک نمی شد تا بتواند جلوی دوندگی آریاس مدافع راست کلمبیا را گرفته و از ایجاد فشار مضاعف توسط آریاس و کوادرادو بر روی بوسژور مدافع چپ شیلی جلوگیری نماید. شیلی در دقایق نخستین بازی مقابل کلمبیا، به هنگام حمله به سیستم 4-4-2 روی می آورد.
همان طور که ایسلا در بال راست آزاد بود و رو به جلو حرکت می کرد، فوئنسالیدا نیز به او اضافه می شد. همین امر باعث تحریک فابرا می شد که موقعیت خودش در زمین را ترک نماید تا قادر به اعمال فشار به بازیکنان حریف شود.
شیلی از بازیکنان کافی در داخل محوطه جریمه کلمبیا برای استفاده از سانترها برخودار بود و همواره آرانگوئیز و فوئنسالیدا برای استفاده از توپ های دوم و برگشتی حضور داشتند. گل دوم شیلی مقابل کلمبیا هم با توپ بلند ارسالی توسط کلودیو براوو به الکسیس سانچز پایه گذاری شد و با ضربه تمام کننده فوئنسالیدا حاصل از توپ برگشتی سانچز به ثمر رسید.
با یک نگاه به قسمت فوقانی تصویر زیر، می توان به خوبی دید که چگونه تیم شیلی با مهارت هر چه تمام تر باعث می شود که بازیکنان دفاعی کلمبیا یک فضای ایده آل را در جناح راست، خالی بگذارند. دسترسی شیلی از مرکز دفاع امکان پذیر نبود و در نتیجه بر روی حرکت از کناره ها برنامه ریزی کرد. در همین جا می توان معایب استفاده از دو بازیکن کناری به طور هم زمان در یک جناح را هم دید.
بازیکنان شیلی از میانه زمین خود، به خوبی جاگیری می کردند تا ساختار دفاعی کلمبیا را تهدید نمایند. خط هافبک کلمبیا در این بازی، با توجه محل توپ دچار تغییر جهت و چیدمان می شد. وقتی کارلوس سانچز و تورس به دنبال توپ حرکت می کردند، هافبک کناری جناح دور یعنی کاردونا به آنها ملحق نمی شد و بدین ترتیب، حلقه های زنجیر خط میانی کلمبیا هیچ گاه به یکدیگر متصل نشدند. کاردونا نمی دانست که آیا باید در کناره زمین مانده و از ایسلا چشم بر ندارد یا این که در سمت راست نیمه زمین خودی به دنبال فوئنسالیدا بدود. حتی گزینه مبهم دیگری هم برای کاردونا وجود داشت و او گاهی اوقات برای ماندن در کناره زمین یا رفتن به نقاط مرکزی زمین برای قطع راه های دسترسی شیلی از عمق مردد بود. البته این تردید کاردونا تصادفی نیست و دلیل آن، روش اتخاذ شده توسط تیم شیلی برای حملات همه جانبه و استفاده از همه فضاهای ممکن زمین و همچنین اشغال هر دو نیمه زمین توسط یاران شیلی است.
وقتی که شیلی در عمق ناحیه مرکزی زمین صاحب توپ می شد، کلمبیا نواحی مرکزی را پوشش می داد. برتری شیلی در جناح راست عیان بود به محض این که توپ در هر نقطه ای از نیمه زمین کلمبیا لو می رفت، مدافعان کناری کلمبیا رو به جلو حمله ور می شدند. همچنین شیلی دارای برتری عددی در خط هافبک بود زیرا کاردونا و رودریگز در خط حمله باقی می ماندند و برای کمک به خط هافبک کلمبیا، مدام به عقب بر نمی گشتند.
از آنجایی که تقریباً چهار بازیکن شیلی در جلوی مدافعان کلمبیا حضور مستمر داشتند، وقتی که توپ لو می رفت، حمایت کافی برای سیلوا و آرانگیز به منظور اجرای ضد پرس در نواحی مرکزی و نقاط وسط زمین به وجود نمی آمد. غیبت یک هافبک مرکزی سوم در هنگام اجرای ضد پرس محسوس بود. هافبک دو نفره را می توان مهم ترین مشکل شیلی در این بازی دانست. اگر پیتزی تصمیم می گرفت که از یک وینگر طبیعی در جناح راست استفاده نماید و سانچز را به بال چپ می برد، آن گاه شیلی از خط هافبک سه نفره بهره مند شده و حتی برای اجرای ضد پرس نیز از برتری کافی برخوردار می شد.
در برخی از مواقع، جاگیری عمیق سیلوا مانع پرسینگ مؤثر شیلی در جریان بازی بود. شیلی از تعداد بازیکن کافی در نوار طولی یک سوم میانی زمین برای پرسینگ و بلوکه کردن توپ های ارسالی برای خامس رودریگز برخوردار نبود. هنگامی که سیلوا برای درگیری با خامس به جلو می رفت، یک حفره در خط دفاعی ایجاد می شد که فرصتی خوب برای مارتینز مهاجک کلمبیا مهیا می ساخت.
همان طور که فوئنسالیدا طی فاز تدافعی در یک سوم دفاعی ، کنار ایسلا قرار می گرفت، شیلی به دفاع 5 نفره تغییر آرایش می داد. با توجه به این که هرناندز، سیلوا و آرانگیز تنها بازیکنان حاضر در جلوی خط دفاع در نواحی مرکزی زمین بودند، کناره های زمین با مدافعان کناری تنها باقی می ماند و همین امر باعث کمبود فشردگی عرضی تیم شیلی گردید.