طرفداری- تیم ملی فوتبال مکزیک به فجیع ترین شکل ممکن از مسابقات کوپا آمریکا 2016 کنار رفت. باخت 7-0 مکزیک مقابل شیلی یکی از بدترین اتفاقات تاریخ فوتبال مکزیک لقب گرفت که بازتاب های بسیار گسترده ای در رسانه های این کشور پیدا کرد. درباره این بازی تاریخی هر چه بنویسیم کم نوشته ایم و از آنجا که شاید برای مردم کشورمان، بحث پیرامون فوتبال شیلی یا مکزیک چندان جذاب نباشد، دومین یادداشت درباره این بازی تاریخی را به عنوان آخرین یادداشت با این موضوع قرار می دهیم با این امید که برای شما مخاطبین عزیز مفید واقع گردد.
هفت نکته کلیدی پیرامون باخت هفت گُله مکزیک مقابل شیلی عبارتند از:
آیا اختلاف فوتبال مکزیک و شیلی به اندازه هفت گل است؟
نمی توان گفت که اختلاف بین فوتبال شیلی و مکزیک به اندازه 7 گل است همان طور که مربیان هر دو تیم نیز به این حقیقت اشاره داشتند اما در هر صورت، یک اختلاف 7 گله در این بازی به وجود آمد. شیلی پس از قهرمانی در کوپا آمریکا 2015 و البته در اختیار داشتن بازیکنانی بزرگ همچون الکسیس سانچز، آرتورو ویدال و کلودیو براوو که در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی اروپا فعالیت دارند، دیگر یک تیم متوسط محسوب نمی شود و به طور خودکار، ترس را به هر حریفی القاء می کند حتی اگر آن حریف، یک تیم با سابقه همچون مکزیک باشد که ستاره هایی مانند خاویر هرناندز، هکتور مورنو و هکتور هررا را در اختیار دارد.
شواهد نشان می دهند که شیلی پس از دوران مارسلو بیلسا در سال 2007، همچنان همان سیستم را اجرا کرده و پس از «ال لوکو-لقب بیلسا»، مربی بعدی شیلی یعنی خورخه سامپائولی آرژانتینی هم به همان روش وفادار ماند. بازیکنان شیلی به قدری با این سیستم و همچنین با یکدیگر خو گرفته اند که مثلاً آرتورو ویدال نیاز ندارد که به دنبال ادواردو وارگاس در زمین بگردد و به قول معروف، با چشم بسته نیز وارگاس را پیدا می کند. در واقع هم سیستم شیلی و هم ترکیب اصلی این تیم طی سال های اخیر با کمترین تغییرات مواجه شده علی رغم این که چند مربی متفاوت روی نیمکت «لا روخا» نشسته اند. اما بازیکنان مکزیک طی این سال ها با مربیان متفاوتی رو به رو شده اند که هر کدام از این مربیان نیز خواسته های متفاوتی از شاگردان خود داشته اند.
شاید بزرگ ترین اختلاف بین تیم های ملی فوتبال شیلی و مکزیک، در وجود چند فوق ستاره باشد که در تیم شیلی هستند ولی مکزیک حتی یک بازیکن در آن سطح را هم ندارد. فوق ستاره هایی همچون ویدال و الکسیس می توانند سرنوشت هر بازی را رقم زده و توانایی پوشیدن پیراهن همه تیم های بزرگ باشگاهی در اروپا را دارند. مکزیک هم اگرچه از بازیکنان بزرگی همچون چیچاریتو بهره مند است اما هیچ کدام از ستاره های مکزیک در حد آن چند فوق ستاره شیلی نیستند.
مربی مکزیک تحت فشار زیاد
حداقل هدف ترسیم شده برای مکزیک، حضور در مرحله نیمه نهایی کوپا آمریکا بود اما چنین اتفاقی رخ نداد و خوان کارلوس اوسوریو مربی کلمبیایی تیم ملی مکزیک پس از باخت مصیبت بار 7-0 مقابل شیلی، مدعی شد که تیمش همچنان می تواند به مصاف هر تیمی در دنیا رفته و نتیجه خوبیبگیرد. وقتی اوسوریو به عنوان مربی مکزیک انتخاب شد، واکنش های مطبوعات و رسانه های مکزیکی به انتصاب او خونسردانه بود چرا که اطلاعات چندانی از سوابق این مربی نداشتند. اوسوریو شروعی با شکوه در مکزیک داشت و در 22 بازی نخست به عنوان مربی مکزیک، طعم باخت را نچشید اما به طور ناگهانی اولین باخت مکزیک با نتیجه 7-0 مقابل شیلی رقم خورد.
حتی پیش از این بازی هم بسیاری از کارشناسان فوتبال در مکزیک با فلسفه مربیگری اوسوریو در «ال تری» موافق نبوده و به ویژه از تغییرات گسترده این مربی نه چندان مطرح کلمبیایی در ترکیب اصلی مکزیک انتقاد می کردند. حتی عده ای از آنها معتقدند که مکزیکی ها تیم حریف را دست کم گرفته و ترکیب اصلی مکزیک طوری چیده شده بود که انگار قرار است در یک بازی دوستانه به زمین برود! حال پس از این باخت دردناک، درباره آینده اوسوریو و ادامه یا عدم حضور مجدد این مربی روی نیمکت تیم بزرگی همچون مکزیک، پرسش های زیادی مطرح است.
همه می دانیم که شاید حتی همین یک باخت، تبدیل به یک گلوله برقی غلتان شده و اوسوریو را با خود ببرد چرا که فدراسیون فوتبال مکزیک اصولاً کم طاقت است. پس از این افتصاح تاریخی، دبیر کل فدراسیون فوتبال مکزیک هم اذعان داشت شغل هیچ کسی ایمن نیست! البته مکزیک باید به زودی در مسابقات مقدماتی جام جهانی 2018 روسیه در منطقه کونکاکاف به میدان رفته و شروع خوبش در این مسابقات را ادامه بدهد. بر عکس، خوان آنتونیو پیتزی مربی شیلی که سابقه مربیگری در لیگ مکزیک را هم دارد، با کسب این برد و حتی در صورت عدم تکرار قهرمانی کوپا آمریکا، جای خود روی نیمکت «لا روخا» را حداقل تا جام جهانی آینده تضمین کرده است.
نقش پرسش بر انگیز رافائل مارکز در تیم ملی ، مافیای مارکز
ویدئویی در شبکه های اجتماعی هست که نشان می دهد رافا مارکز از روی نیمکت ذخیره های مکزیک بر سر مربی خود فریاد زده و احتمالاً درباره برخی از تعویض ها، نکاتی را به اوسوریو گوشزد می کند. سابقاً نیز شایعات زیادی درباره دخالت های مارکز در کار مربیان تیم ملی مکزیک و اختیارات بالای او در رختکن این تیم به گوش می رسید که حتی خوزه مانوئل (چپو) دلاتوره مربی اسبق مکزیک به همین دلیل، مارکز را از تیمش کنار گذاشت.
اوسوریو سیاست متفاوتی را در پیش گرفت و سعی کرد با برقراری روابط خوب با مارکز و همچنین تعریف و تمجید از تجربیات و توانایی های رهبری وی، از حمایت های پشت پرده مارکز برخوردار شود. نکته عجیب اینجاست که مارکز در بازی مقابل شیلی نه تنها در ترکیب اصلی مکزیک قرار نگرفت، بلکه حتی روی نیمکت ذخیره ها نیز حضور نداشت. برخی از رسانه ها دلیل غیبت مارکز را تولد سومین فرزندش و اولین فرزند پس حاصل ازدواج دوم او می دانند. البته مارکز پس از باخت خفت بار 7-0، در رسانه ها اعلام کرد که باید از اوسوریو حمایت شود.
به هر حال می توان حدس زد که مارکز در کارهای سرمربی تیم مکزیک دخالت می کرده و این که در صورت ادامه حضور اوسوریو، سرنوشت رافا مارکز و دامنه اختیارات وی در تیم ملی به چه اندازه خواهد بود، تنها با گذشت زمان مشخص می شود. برخی دیگر هم یک نظر معکوس پیرامون رافا مارکز دارند و بر این عقیده استوار هستند که غیبت او باعث شد تا چنین لطمه ای به خط دفاعی و کل تیم وارد شود. این عده می گویند که مارکز رهبر تیم بوده و حضور او از سال 1997 در تیم ملی باعث رقم خوردن دوران باشکوهی شده است. شاید اگر مارکز در زمین بود و همان پاس های معروفش را در نقش رهبر تیم می داد، نتیجه دیگری رقم می خورد. وقتی مکزیک پشت سر هم گل می خورد، جای خالی یک رهبر درون زمین احساس می شد که بتواند به بازیکنان جوان تر روحیه بدهد. شاید باورنکردنی باشد که تماشاگران مکزیک برای اولین بار و به طور خودجوش پس از خوردن گل سوم، از خواندن آواز مشهور «puto» دست کشیدند.
المپیک برای مکزیکی ها از اولویت بیشتری برخوردار است
مدال طلای المپیک 2012 لندن در رشته فوتبال برای مکزیک بدین معناست که آنها می خواهند با همه وجود آن را در المپیک 2016 تکرار کنند اما همین باخت دردناک می تواند یک هشدار بزرگ برای آن نسلی باشد که می خواست افتخار آفرینی کند. بازیکنانی همچون کارلوس (گولیت) پنیا، یاسر کورونا، پل آگیلار، خسوس کورونا، خسوس دئوناس ممکن است که در آینده ای نزدیک از تیم ملی کنار بروند.
اوسوریو باید به جای آنها از چهره هایی همچون اوربلین پیندا، سزار مونتس، اریک گوتیرز، رودولفو پیزارو، رائول لوپز و کارلوس سالسدو استفاده کند. جامعه فوتبال مکزیک باید امیدوار باشد که این ستاره های نوظهور پس از دیده شدن در ویترین کوپا آمریکا، جذب فوتبال اروپا شوند و بدون شک حضور این بازیکنان و نسل جوان تر فوتبال مکزیک در سطح بالای فوتبال اروپا کمک شایانی به تیم ملی مکزیک خواهد کرد. اگر اوسوریو می خواهد مسیر بیلسا در تیم ملی شیلی را ادامه دهد، نیاز به بازیکنان جوان تری دارد. بازیکنان جوان را می توان راحت تر توجیه کرد، راحت تر با آنها کنار آمد و برنامه های تیمی و فردی را به آنها تحمیل نمود.
ضمن این که بازیکنان جوان از انگیزه و اشتهای بیشتری برای یادگیری و کسب تجربه و افتخار برخوردارند و برای یک مربی مثل اوسوریو، دردسر کمتری ایجاد خواهند کرد. شاید برای شروع این فرایند، ابتدا باید یک بالانس بین نسل جوان و با تجربه صورت گیرد و پس از پایان المپیک، شیب تندتری به این فرایند جوانگرایی در تیم ملی مکزیک داده شود. در هر صورت، باید هسته اصلی مکزیک یعنی بازیکنانی مانند خاویر هرناندز، رائول خیمنز، خسوس (تکاتیتو) کورونا، هکتور هررا، میگل لایون، آندرس گواردادو و هکتور مورنو حفظ شده و رفته رفته بر اساس اولویت سنی، این تغییرات در بلند مدت اعمال گردد.
مکزیکی ها باید غم و غصه را کنار بگذارند
شاید برای یک مکزیکی بسیار دشوار باشد که درباره باخت 7-0 به شیلی، مثبت بیاندیشد اما می توان بیش از حد خوشبین بود و عملکرد هروینگ لوزانو پدیده جدید فوتبال مکزیک و خسوس کورونا در کل این تورنمنت را به فال نیک گرفت و آن را نوید بخش روزهای خوش پیش روی «ال تری» دانست. در بین بازیکنان ضعیف مکزیک در این بازی، عملکرد این دو بازیکن قابل قبول بود و آنها در طول بازی دردسرهای زیادی را برای مدافعان کناری شیلی ایجاد کردند. لوزانو در دو بازی نخست از نیمکت ذخیره ها وارد زمین شد و عملکردی خیره کننده داشت. کورونا هم که یک گل به یاد ماندنی را وارد دروازه ونزوئلا کرد. این دو بازیکن به علاوه خاویر آکینو و یورگن دام (که این جام را به علت مصدومیت از دست داد) در آینده، باعث بیمه شدن کناره های زمین مکزیک هستند.
نقاط ضعف را فراموش نکنیم
در آن شب تلخ و تحقیر آمیز برای فوتبال مکزیک، اشتباهات از درون دروازه شروع شد و به بقیه زمین سرایت کرد. خط دفاعی آشفته و در هم ریخته بود. خط هافبک مکزیک هم چه با توپ و چه بدون توپ آرایش خنده داری داشت. مهاجمان و بازیکنان تأثیرگذار مکزیک هم به ندرت از آفتاب سانتاکلارا لذت بردند! این تیم هیچ تعهدی در زمین نداشت و مایه مباهات نبود. این تیم باعث خلق یک «رسوایی» شد اما با این همه جوان مستعد، هنوز آینده ای درخشان در انتظار است.
بسیاری از کارشناسانی که نیمه خالی تر لیوان را می بینند، معتقدند که تغییرات مداوم در ترکیب اصلی مکزیک و استفاده از یک چیدمان متزلزل درون زمین، باعث خلق این افتضاح شد. اوسوریو مربی مکزیک در 4 بازی از سیستم چرخشی استفاده کرد و در نهایت حاصل آن چیزی نشد به جز حزن، عصبانیت، انتقاد و بحران پیرامون تیم ملی در شبکه های اجتماعی و نسلی که می توانست تاریخ ساز شود، شاید برای همیشه به سوی نابودی برود.
آینده مربی مکزیک و ادامه همکاری با فدراسیون؟
یکی از عجیب ترین تصمیم های اتخاذ شده توسط خوان کارلوس اوسوریو، استفاده از 3 دروازه بان متفاوت در 3 بازی مرحله گروهی کوپا آمریکا بود. همچنین وی اعتقاد داشت که در هر بازی باید ترکیب تیمش را با توجه به نوع حریفان تغییر دهد. شاید این استدلال منطقی باشد، اما نوع و تعداد تغییرات اوسوریو در ترکیب اصلی تیمش بسیار افراطی بود. با این حال، عملکرد اوسوریو فارغ از این بازی، خوب بوده و اگر او بتواند تیم خود را از منجلاب عواقب این شکست و فشار وحشتناک رسانه ها و افکار عمومی مکزیک نجات بدهد، قادر خواهد بود که همچنان روی نیمکت «ال تری» بنشیند وگرنه او نیز به سرنوشت مربیان قبلی دچار می گردد.
فدراسیون فوتبال مکزیک باید با منطق درباره آینده اوسوریو تصمیم گرفته و تلاشی در ادامه حفظ این مربی داشته باشد وگرنه در تاریخ ثبت می شود که فدراسیون فوتبال مکزیک، سرمربی تیم ملی را پس از یک باخت اخراج کرد همان طور که ثبت گردید مکزیک در سال 2013 و طی 2 ماه، 3 مربی متفاوت را روی نیمکت خود قرار داد! همچنین اوسوریو هم که یک انسان با ذکاوت است، باید دوباره به عقب برگشته و اشتباهات خود را جبران نماید همان طور که در کنفرانس مطبوعاتی پس از مسابقه، اشتباهات خود را پذیرفت و از مردم عذرخواهی کرد.
فراموش نکنیم که مکزیک پیش از این باخت، 364 روز و 22 بازی بدون شکست را سپری کرده که خود نیز یک رکورد کم سابقه می باشد. به هر حال همه این ها دست به دست هم داد تا بزرگ ترین برد شیلی در کوپا آمریکا از سال 1975 رقم بخورد و ادواردو وارگاس اولین بازیکن تیم ملی شیلی از سال 1926 باشد که چهار گل را در یک مسابقه کوپا آمریکا به ثمر می رساند.
نتیجه گیری: اغلب رسانه های مکزیکی علی رغم انتقادات تند و گزنده از سرمربی این تیم، متفق القول خواستار حفظ او روی نیمکت تیم ملی شدند و اخراج وی را مناسب وجهه فوتبال مکزیک ندانستند. آنها به عبارت دیگر مصداق بارز این ضرب المثل شدند که «نباید قیصریه را به خاطر یک دستمال به آتش کشید!» (قابل توجه مطبوعات و روزنامه های ایرانی)