طرفداری- این هفته با برگزاری بازی های هفته سی و چهارم بوندسلیگا، پنجاه و سومین دوره از این رقابت ها با قهرمانی مقتدرانه بایرن مونیخ به پایان رسید و دورتموند نیز توانست با كسب 78 امتیاز به عنوان مقتدرترین و پر امیتازترین نایب قهرمان تاریخ این رقابت ها شناخته شود، اما عملكرد بسیار ضعیف و غیر قابل دفاع تیم های كلاسیك، سنتی و ریشه دار فوتبال آلمان نظیر هانوفر، اشتوتگارت، آینتراخت فرانكفورت و وردربرمن بیش از هر موضوع دیگری بر رقابت های فصل 2015/16 بوندسلیگا تاثیر گذار بوده است. تیم هانوفر پس از تغییر چندین مربی در طول فصل در نهایت به دسته پایین تر سقوط نمود و اشتوتگارت نیز با وجود بهبود عملكرد خود در میانه فصل در انتها نتوانست بعد از چهل و یك سال مانع از سقوط خود به بوندسلیگای دو شود. ورودربرمن نیز در دیداری دراماتیك موفق شد ضمن پیروزی بر آینتراخت فرانكفورت حضور خود در بوندسلیگای فصل بعد را قطعی نماید و حال آینتراخت فرانكفورت از دیگر تیم های ریشه دار فوتبال آلمان برای بقا در بوندسلیگا می بایست در دو دیدار رفت و برگشت به مصاف نورنبرگ از دیگر تیم های با هویت فوتبال آلمان برود. تنها هامبورگ در این فصل توانست بر خلاف دو فصل قبل بدون نیاز به حضور در رقابت پلی اف، از سقوط به بوندسلیگای دو جلوگیری نماید كه خود خبری امیدوار كننده می باشد.
در این میان تیم های كوچكی نظیر دارمشتات و اینگول اشتات توانستند با شایستگی حداقل یك فصل دیگر حضور خود در سطح اول فوتبال آلمان را تمدید كنند و به همین دلیل می توان برای توصیف این فصل از عبارت "قیام كوچك تر ها" نیز استفاده نمود، با این وجود باقی ماندن این تیم های كوچك در بوندسلیگا را می توان نتیجه مستقیم ضعف عجیب و ناراحت كننده تیم های كلاسیك فوتبال آلمان دانست.
بایرن مونیخ و دورتموند در این فصل در سطحی به طور كامل جدا و بالاتر از سایر تیم ها حضور داشتند و در مجموع این دو تیم در طول این فصل تیم تنها شش مرتبه طعم تلخ شكست را تجربه كردند وایجاد چنین شكاف عمیقی بین این دو تیم صدرنشین با باقی تیم های بوندسلیگایی می تواند بسیار نگران كننده باشد، در واقع چنین مسئله ای در بوندسلیگا از سال 2012 با افزایش رقابت بین دو تیم بایرن مونیخ و دورتموندآغاز شده و به استثنای سال 2015 كه دورتموند دچار افتی ناخواسته گردید، به شدت هر چه تمام تر ادامه داشته است. بی تردید بایرن مونیخ در فصل آینده و در دوران پسا پپ گواردیولا نیز با حضور كارلو آنچلوتی و متس هوملس همچنان اقتدار خود را حفظ خواهد نمود و در فصل آتی نیز باز هم رقابت بر سر قهرمانی بوندسلیگا بین دو تیم بایرن مونیخ و دورتموند خواهد بود.
در حقیقت بوندسلیگا در صدر جدول خود با مشكل مواجه بوده و به نوعی درگیر بیماری اسكاتلندی نه چندان حاد شده است، هربرت بروخهاگن مدیر ورزشی آینتراخت فرانكفورت در سال های گذشته پیش بینی نموده بود که در صدر جدول رقابت های بوندسلیگا در آینده نیز تغییری به وجود نخواهد آمد و حال این پیش بینی به حقیقتی تلخ بدل گشته است. اما دلیل ایجاد چنین وضعیتی به سیاست های اشتباه تیم های بزرگ و سابقه دار بوندسلیگا باز می گردد یا باید از سران بایرن مونیخ را به دلیل برخورداری از مدیریتی جامع و هدف دار انتقاد نمود و آنها رامسئول این وضعیت غیر قابل قبول قلمداد نمود؟
بی تردید نمی توان هیجانو جذابیت لیگ فوتبالی نظیر بوندسلیگا را به رقابت بر سر قهرمانی آن محدود نمود، بلكه رقابت در انتهای جدول برای بقا و همچنین كسب سهمیه های حضور در لیگ قهرمانان و یورو لیگ نیز از جذابیت های مخصوص به خود برخوردار است و دیدارهای هفته اخیر بوندسلیگا نیز بار دیگر این مسئله را به اثبات رساند، با این وجود هواداران همچنان دلتنگ غیر قابل پیش بینی و محاسبه بودن نتایج فوتبال هستند، واقعیتی كه بر جذابیت های این رشته ورزشی می افزاید، برای نمونه آنها مایل هستند هنگامی كه بایرن مونیخ در استادیوم خانگی خود مقابل هانوفر صف آرایی می كند، نتیجه این دیدار از قبل قابل حدس و پیش بینی نباشد، اما متاسفانه رقابت های بوندسلیگا در سال های اخیر بسیار قابل پیش بینی تر از گذشته شده است.
بسیاری از دوستداران فوتبال آلمان در آروزی ظهور تیمی نظیر لسترسیتی و قهرمانی غافلگیركننده آن هستند، پدیده ای جذاب در لیگ برتر جزیره كه همچنان همه توجهات جهان فوتبال را به خود جلب كرده است و امیدوارند كه تیم تازه صعود كرده لایپزیش بتواند چنین نقشی را بر عهده گیرد. در واقع سرمایه گذاری بدون حد و مرز و همچنین درآمدهای گزاف ناشی از حق بخش تلویزیونی رقابت های لیگ برتر جزیره سبب شده تا تیم هایی معمولی نظیر لسترسیتی و تاتنهام نیز در این میان از قدرت مالی كافی برای به چالش كشیدن تیم بزرگ انگلیسی برخوردار شوند، برای نمونه حتی تیم های سقوط كرده از لیگ برتر جزیره نیز می توانند با وجود سقوط، درآمدی بیش از یكصد میلیون یورو از قراردادهای تلویزیونی كسب نمایند.
در فوتبال انگلیس تناسب قدرت و رقابت در صدر جدول دچار تغییری اساسی شده، چون سیستم، قوانین و شرایط این رقابت های تغییر پیدا كرده است. حتی اگر نتوان از رابطه مستقیم قدرت مالی و موفقیت صحبتی به میان آورد، اما می توان مدعی شد كه این قدرت مالی قابل توجه سبب گردیده كه بار دیگر حتی تیم های كوچك تر نیز از شانسی مساوی با تیم های بزرگ برای معجزه آفرینی برخوردار شوند. با این تفاسیر بعد از پایان رقابت های بوندسلیگای 2015/16 مشخص گردید كه دو مشكل اساسی قدرت فراون بایرن مونیخ و دورتموند و ضعف ناراحت كننده تیم های با هویت و ریشه دار، فوتبال آلمان را در زمینه باشگاهی تهدید می كند. در فصل گذشته تیم تازه تاسیس شده اینگول اشتات در بوندسلیگا جایگزین تیمی ریشه دار شد و در این فصل نیز لایپزیش با صعود خود به بوندسلیگا تیم سنتی و با هویت دیگری را روانه بوندسلیگای دو نمود، حال باید دید كه صعود لایپزیش به بوندسلیگا می تواند اقتدار دورتموند و بایرن مونیخ در بوندسلیگا را حداقل در بلند مدت به مخاطره اندازد؟