اختصاصی طرفداری- هالک مهاجم 29 ساله زنیت سن پترزبورگ از فوتبالیست شدنش می گوید. او راه های سخت و طولانی را پشت سر گذاشته, تا به این سطح از فوتبال برسد. از برزیل و پرتغال تا ژاپن.
وقتی که 15 ساله بودم به پرتغال رفتم. در آن دوران به صورت آزمایشی در سائو پائولو و کورینتیانس بازی می کردم و همان موقع بود که مدیر برنامه هایم زنگ زد و گفت خودت را برای سفر به پرتغال آماده کن. آنجا یک سال زندگی کردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم. زندگی و تمرین کنار بازیکنان حرفه ای کمک زیادی به من کرد.
او پس از یک سال حضور در تیم ویلانوونسه، راهی کشورش شد. او 2 سال را در ویتوریا سپری کرد و با توجه به سن کمش تنها 2 بازی را در لیگ برزیل انجام داد. پس از آن تصمیم گرفت به خاور دور برود. کاوازاکی ژاپن، تیمی بود که هالک باید در آن بازی می کرد.
تنها 18 سال سن داشتم و برای همین فکر می کردم تطبیق با جو بازی در ژاپن کار مشکلی است اما خیلی زود فهمیدم که کار بسیار آسانی است. خودم را در کشوری پیدا کردم که در آن همه چیز زیر ساخت های فوق العاده ای داشت. علاوه بر این در تمام باشگاه هایی که برای شان بازی کرده ام همیشه برزیلی های دیگری بوده اند که به من کمک کرده اند.
هالک در فصل اولش در جی لیگ تنها 9 بازی را انجام داد و موفق نبود. او توسط کاوازاکی به صورت قرضی به دسته 2 فرستاده شد. در 2 سال حضور ش در دسته 2 ژاپن 62 گل را به ثمر رساند و پس از آن با تیمش توکیو وردی به جی لیگ صعود کرد و در 11 بازی 7 گل زد. او بازیکن کاملا حرفه ای شده بود و زمان حضور در تیم های بزرگ اروپایی فرا رسیده بود.
پس از درخشش در ژاپن به باشگاه بزرگ پورتو پیوست. او 4 سال در پرتغال بازی کرد و افتخارات زیادی از جمله 4 بار قهرمانی در لیگ پرتغال, 1 قهرمانی در یورو لیگ و 3 قهرمانی در جام حذفی را کسب کرد. او 2 بار نیز بهترین بازیکن لیگ پرتغال شد و در سال 2009 به تیم ملی برزیل هم دعوت شد.
هالک در سال 2012 با انتقالی 42 میلیون یورویی به زنیت سن پترز بورگ پیوست. او راجب جثه و فیزیکش می گوید و اینکه چه شد که لقب هالک را برایش انتخاب کردند.
وقتی کسی بازی مرا نمی شناسد و جثه مرا می بیند، با خودش می گوید این حتما باید مثل تانک باشد اما راستش را بخواهید هرگز اینچنین نیست. من همیشه از آن دست بازیکنانی بوده ام که دوست دارد با توپ کار کند البته من از بچگی شوت های قوی داشته ام.
از کودکی، زمانی که 3 ساله بودم مرا به اسم هالک صدا می زدند چون من واقعا این شخصیت را دوست داشتم. من مثل هالک عادت داشتم به پدرم بگویم که چقدر قوی هستم. برای همین او به من گفت« باشد تو از این به بعد هالک هستی!»