اختصاصی طرفداری- قدیمی تر ها می گفتند: در مجلس بزرگان جایی بنشین که بلندت نکنند! بیراه هم نمی گفتند، اما حالا توی رقابتی ترین لیگ دنیا، بی توجه به این که نام آن دو تیم قرمز پوش جزیره یونایتد و لیورپول است، بی خیال این که پدرِ چلسی تا همین چند ماه پیش سر خانه و زندگی اش بود، بی خیال باران اسکناسی که غول سیتی را از زیر خاک در آورده، رانیری و شاگردانش همچنان چسبیده به سقف در حال حرکتند، چه کسی می داند، شاید آن ها سر جای شان نشسته اند!
این درست است که این فصل مدعیان همیشگی جزیره هر کدام در گوشه ای لنگر گرفته اند، اما نمایش این فصل لستر صرف نظر از این که در پایان فصل چه اتفاقی خواهد افتاد شایسته ستایش است و تمام ویژگی های کافی و لازم را برای ثبت در تاریخ داراست. همه می دانیم، یونایتد با فن خال زیر دست نامادری است، کلوپ با اجناس بنجل راجرز نمی تواند کاردستی قشنگ تری بسازد، ژوزه در فصل سومش در چلسی همان مسیری را رفت که فصل سومش در مادرید، مهندس با خرید اوتامندی، دی بروین و استرلینگ هم نمی تواند پی قهرمانی را بریزد و داستان ونگر را هم که دیگر همه از بریم.
اما هیچ کدام از این لغزش ها نمی تواند پشیزی از نمایشِ ما فوق تصور لستر در این فصل را تحت تاثیر قرار دهد. آن چه آن ها به آن نائل آمده اند بی نظیر بوده، اما صرف نظر از ابعاد محتوایی و فنی آن ها که بسیار قابل بحث است، آن ها چیزی دارند که ما را به آن ها ربط می دهد و باعث می شود جایی ته قلب مان دوست داشته باشیم، آن ها جام را ببرند.
![](http://tarafdari.com/sites/default/files/users/user211010/11290927-large.jpg)
به آن ها نگاه کنید، چه می بینید؟ اجتماعی از آدم هایِ معمولی! هیچ رقمه نمی توان چهره یک فوق ستاره را از تیم بیرون کشید، علمش کرد و گفت: "پیدایش کردم! همین است، کار خودش بود!" حتی رانیری که امروز صفحات فوتبالی توی اینستاگرام و فیسبوک به زحمت به دنبال پیدا کردن اعتبار ویژه ای برای او هستند و صعود موناکو از لیگ دو به سطح اول فرانسه را با آن همه ستاره به عنوان افتخاری برای او پیراهن عثمان می کنند، تا همین چند وقت پیش به خاطر ناتوانی در تکلم انگلیسی و نزاع های گاه و بی گاهش با ژوزه او را مورد تمسخر قرار می دادند. کَسپر نشان آن چنانی از پدر ندارد، واردی سال هاست که سن پدیده بودن را رد کرده، حتی محرز با همه درخششش کمی دیرتر از آن چه باید طلوع کرده و با تلسکوپ هم نمی توان هیچ مشخصه رسانه پسندی برای سایرینِ به معنای واقعیِ کلمه معمولی ای چون مورگان و کانته و هوث و درینک واتر پیدا کرد.
اتفاقا به نظر من نکته همین جاست همین معمولی بودن، همین خاص نبودن آن هاست که آن ها را به ما ربط می دهد. برای ما که عمده زندگی مان را کنار رینگ نشستیم و پذیرفتیم که تماشاگر بازی بزرگانیم، ما که دویِ صد متر زندگی را پنج هزار متر پیش از خط شروع آغاز کردیم و اندازه شادی مان قطر توپ فوتبال بود، لستر همان نقطه گریز است که شعاع نوری به انبوه نا امیدی مان می اندازد. لستر به ما اجازه می دهد تا در خلوت مان، با خانواده مان یا به هم نشینان خیالی مان با سرخوشی وصف ناپذیری بگوییم: "به آنها نگاه کنید، آنها دارند قهرمان جزیره می شوند آن ها درست یکی از ما هستند." شاید لستر، فرصت بازی نقش اول برای سیاهی لشکری است که همواره سالن های خالی ناظر اسم آنها در انتهای تیتراژ پایانی فیلم ها بوده اند.
![](http://tarafdari.com/sites/default/files/users/user211010/claudio-ranieri-leicester-1.jpg)
فصل تمام نشده و کلاغ های شایعه پرداز دنیای فوتبال محرز و واردی و کانته را هر کدام به تیمی فروخته اند، حافظه فوتبالی مان متاسفانه رای به تایید حکم این موجودات منحوس می دهد، چه بهتر که بدهد که در قابی که قرار است پپ، ژوزه، کونته و کلوپ و... سلفی بگیرند، هر قدر هم مونوپاد را عقب تر ببریم یحتمل جایی برای رانیری نباید باشد. ملالی نیست اگر برای ما کنار رینگی ها سرخوشی همین یک آن باشد، بگذار همین یک فصل پرچم ما افراشته باشد که حجم کمِ غذا معمولا دلپذیری طعم آن را بیشتر می کند.
سر زنگ ورزش دغدغه خیلی از ما خوره فوتبالی ها این بود که با نخودیان جمع چه کنیم و آن ها را چگونه میان تیم ها تخس کنیم، چه رنگ نگاه معصومی داشتند وقتی عمق چشم های شان می گفت ما را هم بگیرید، گل به خودی نمی زنیم! بعدتر که دیپلم مدرسه و دانشگاه را چسباندیم سینه دیوار و توی کوچه و بازار خودِ ما شدیم نخودیِ جماعت، فهمیدیم چه حس و حالی است، حالا یکی از ما نخودی ها آن بالاست، دارد قهرمان می شود. حق داریم دوستش داشته باشیم که او یکی از ماست، یکی از ما معمولی ها که به ما ثابت کرد با پرتاب میز سنگین آب درمانی به پنجره آسایشگاه، قفس را بشکنیم و به سوی رویاهای مان پرواز کنیم.
![](http://tarafdari.com/sites/default/files/users/user211010/484865716.jpg)