لعن علی عدوک یا علی یا زهرا ما رو از این به شهادت رسوندن ها نترسونین ما شیعه مکتبی هستیم که سختی کشیدن به شهادت رسیدن ما شیعه امام حسین (ع) هستیم ازین چیزا هم نمیترسیم فقط شماها دارید گور خودتون رو میکنین البته ما که میدونیم با دوستان و رسانه هاتون آدم خوبه میشین ولی فان حزب الله هم الغالبون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعن اعدائهم اجمعین
رسیده موسم فریاد، گذشته عصر خاموشی
حان وقت الصراخ، ولی عصر الصمت
نشسته بر رخ قرآن، غباری از فراموشی
و تراکم غبار النسیان علی القرآن
نشسته مادران، به نعش کودکان
اکبت الامهات علی جثث الاطفال
به پا نمی شود، خروشی از جهان
والعالم صامت فی صمت مطبق
ای مَحرم بزم یهود، لعنت به تو آل سعود
یا جلیس حفل اليهود، اللعنة عليك يا آل سعود
***
خانه ی حق نمی ماند، به قبضه ی ابوسفیان
بيت الحق لا يبقى في قبضة أبي سفيان
که روشنای فرداهاست، عقیق سرخ دلهامان
والأيام المقبلة منورة بعقيق أفئدتنا الحمراء
به نصرت خدا، یمن رها شود
بنصر الله تتحرر اليمن
جهان لبالب از، صدای ما شود
والعالم يمتلئ بأصواتنا
اهریمن زمان ما، نفرین به تو ای آمریکا
يا شيطان عصرنا اللعنة عليك يا أمريكا
***
آلَ سُعودٍ وَيحَكم، و وَيحَ إسرائيلِكُمْ
ای آل سعود شرم بر شما و بر اسرائيلتان باد
اليومُ يومُ ثأرِنا، فاختَبِئُوا في ليلِكمْ
امروز روز انتقام ماست، پس در تاریکی شبتان پنهان شوید
زَرَعتمُ الحِصار، في يمنِ السَّلامْ
محاصره را در یمنِ آرام، بنا گذاشتید
نَشرتُمُ الدَّمار، يا عُصبةَ الظَّلام
و ویرانی را گستراندید، ای گروه تاریکی
يا من سَجَدتُمْ لليهُودْ، الموتُ يا آلَ سُعودْ
ای کسانی که در مقابل یهود سجده کردید؛ مرگ بر شما ای آل سعود
***
آهٍ على أرضِ اليمنْ، يَنْهَشُها ذِئبُ المِحَنْ
وای از سرزمین یمن، گرگ رنج ها آن را می درد
نَزيفُها لا يَنتَهِي، لا يَنتَهِي مَدَى الزَّمنْ
علی الدوام از او خون می رود، و در طول زمان ادامه دارد
اليمنُ غريبْ، في عالمِ النِّفاقْ
یمن در جهان نفاق آلود غریب است
و الشمسُ في غروبْ، أينَ همُ الرِّفاقْ؟
خورشید دارد غروب می کند، دوستان کجا هستند؟
اليمنُ لا لنْ يَهُون، اليمنُ حِصنٌ مَصُونْ
یمن هرگز خوار نمی شود، یمن دژی امن است
***
إنَّ اليَماني قادِمٌ، لنصرَةِ شَعبِ اليمنْ
سید یمانی برای یاری ملت یمن می آید
ثمَّ يقومُ قائمٌ، يُزيلُ ظُلْماتِ الفِتَن
سپس حضرت قائم بر می خیزد و تاریکی های فتنه ها را از بین می برد
الفارسُ النَّجيبْ، بِسَيفِ ذي الفِقار
حضرت مهدی، آن سوار نجیب با شمشیر ذوالفقار
بالعَزمِ و اللهيب، يدُكُّ كُلَّ نارْ
با اراده و قدرت هر آتش جنگی را در هم می کوبد
جيشُ الإمامِ قادمٌ، على الطُّغاةِ حازِمٌ
ارتش امام در راه است و قاطعانه با طاغیان مقابله می کند