نیمکره ی راست و چپ مغز انیشتن، به طور منحصر به فردی با هم در ارتباط بوده اند.
چندین دهه است که بحث بر روی نیمکره ی راست و نیمکره ی چپ مغز وجود دارد. «Astudy» در ۴ اکتبر ۲۰۱۳ فهمید که استعداد و نبوغ انیشتن، شاید به علت ارتباط خوب بین دو نیمکره ی مغز وی بوده است. شاید توانایی استفاده ی همزمان از خلاقیت نیمکره ی راست و منطق نیمکره ی چپ، از انیشتن یک نابغه ساخته است.
بخشی از مغز که دو نیمکره ی راست و چپ را به هم مرتبط می سازد، جسم پینه ای (corpus callosum) نامیده می شود. این بخش شامل یک دسته از رشته های عصبی است که در انسان ها و سایر پستانداران وجود دارد و اجازه می دهد دو نیمکره ی مغز بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
یک مطالعه ی جدید به نام «جسم پینه ای مغز آلبرت انیشتن، یک نشان دیگر از نبوغ بالای اوست»، که در مجله ی «مغز» منتشر شده است. این تحقیق توسط «دین فالک» (Dean Falk) که یک انسان شناس در دانشگاه ایالت فلوریدا است، انجام شده است. «فالک» و همکارانش دریافتند که دو نیمکره ی مغزی آلبرت انیشتن، در مقایسه با هر دو گروه جوان و مسن تر تحت کنترل، ارتباط گسترده تری با هم داشته اند.
مطالعه ای توسط «Weiwei Men» در دانشگاه طبیعی شرقی چین انجام شد. «Men» یک روش انقلابی ایجاد کرده بود که به محققان اجازه می داد تا برای اولین بار «اتصالات داخلی» جسم پینه ای درون مغز انیشتن را مورد مطالعه قرار دهند. «فالک» می گوید: “این روش می تواند برای دیگر محققانی که بر روی اتصالات درونی مغز مطالعه می کنند، جالب توجه باشد”.
بنابر اعتقاد «فالک»، این مطالعه، فراتر از تمام تحقیقاتی که تا به امروز انجام شده، بوده است. چراکه واقعاً در درون مغز انیشتن انجام گرفته است. «فالک» می گوید: “این مطالعه اطلاعات جدیدی را فراهم می آورد که کمک می کند تا درک بهتری از سطح مغز انیشتن داشته باشیم”. با استفاده از این روش جدید، تیم تحقیقاتی قادر به تعیین و اندازه گیری ضخامت نسبی بخش های مختلف جسم پینه ای در سرتاسر طول آن شدند.
محققان متوجه تفاوت هایی در ضخامت آن ها شدند و سپس آنها را توسط رنگ ها کدگذاری کردند تا برای تخمین تعداد نورون های کششی بین نیمکره ی چپ و راست،به گروه تحقیقاتی ارائه دهند. یک بخش ضخیم جسم پینه ای نشان می دهد که شامل تعداد بیشتری نورون است. جالب است بدانید، بخش های مختلف جسم پینه ای از یک تابع خاص پیروی می کنند. برای مثال، نورون های موجود در قسمت جلوی جسم پینه ای برای حرکت دستان درگیر می شوند، درحالی که نورون های قرار گرفته در پشت جسم پینه ای در محاسبات ذهنی درگیر می شوند.
این که انیشتن یک نابغه ی فیزیک و یک استاد ویولن بوده است، هرگز تصادفی نیست. وی بعد از تاثیر پذیری از موسیقی موتزارت در سن ۱۳ سالگی، شروع به تمرین ویولن مذهبی کرد. مطالعات بیشتری بر روی «ارتباط بین آموزش موسیقی و بهبود عملکر شناختی» در حال آغاز است. تمرین و آموختن یک آلت موسیقی،باعث تعامل هر ۴ قسمت نیمکره ی مغز شما می شود و ارتباط بهتری بین آنها برقرار می سازد.
” زمانی که من سوار دوچرخه ام بودم، به آن فکر می کردم”
آلبرت انیشتن عاشق پیاده روی های طولانی و دوچرخه سواری در اطراف «پرینستون» (Princeton) بود. او یک بار در خصوص رسیدن به فرمول «E=mC^2» گفت: “من به این موضوع زمانی که سوار دوچرخه ام بودم، فکر می کردم».
اگر به عادات روزانه ی نوابغ خلاق، نگاهی بیاندازید، خواهید فهمید که یک ارتباط قوی بین بعضی از حرکات هوازی با دو پا وجود دارد که هر چهار نیمکره ی مغزی را درگیر کرده و منجر به اکتشافات و بروز خلاقیت ها می شود.
فالک و همکاران او توسط عکس هایی، ویژگی های غیر معمولی مغز انیشتن را برای اولین بار در سال ۲۰۱۲ انتشار دادند. با آنالیز تصاویر کالبد شکافی، تیم تحقیقاتی قادر به شناسایی ویژگی هایی در مغز انیشتن شدند که می تواند در قوه ی درک انسان، اساسی و واجب باشد. آن ها در مناطق خاصی از مغز او متوجه پیچیدگی های بیشتر و شیارهای عمیق تری شدند، به خصوص در قشر جلویی مغز، قشر بینایی و لوب های جداری.
قشر جلویی مغز، وظیفه ی تصمیم گیری، بیان ویژگی های شخصیتی و تفکر به هر دو شکل انتزاعی و منطقی را بر عهده دارد. لوب جداری درگیر حس و تابع محرک است. جالب توجه این است که گروه فالک متوجه شدند قشر سنسورهای جسمی، که وظیفه ی دریافت اطلاعات ورودی حسی را دارد، در منطقه ای افزایش یافته اند که مطابق با دست چپ آلبرت انیشتن بوده است.
در وب سایت «روانشناسی امروز» در مقاله ای به نام «آیا چپ دست ها احتمال بیشتری برای قهرمان شدن و رهبر شدن دارند؟»، راجع به نقشی که یک دست بودن (چپ دست یا راست دست بودن) در ارتباط بین دو نیمکره ی راست و چپ مغز بازی می کند، بحث شده است. نتیجه ی این بحث به این جا رسید که به طور ایده آل، بهتر است از هر دو دست استفاده کنید و بین آنها تعادل و تقارن برقرار کنید تا بدین ترتیب ارتباط بین دو نیمکره ی راست و چپ مغزتان و همچنین مخ و مخچه به خوبی برقرار شود. در این اتفاق، نیمکره ی راست و نیمکره ی چپ، تنها نیمی از داستان هستند.
ریچارد برگلند (Richard Berglund) یک عصب شناس و جراح مغز و اعصاب بود که کتابی به نام «تار و پود ذهن» را نوشت. او معتقد بود کانال هایی که ارتباط بین دو نیمکره ی مخچه را برقرار می سازند، در ارتباط بین دو نیمکره ی مخچه بسیار موثر هستند. وی همچنین معتقد بود که مغز میانی که مخ (مغز بالایی) را به مخچه (مغز پایینی) متصل می کند، دروازه ای جهت نگه داشتن یک خط ارتباطی همزمان بین هر چهار نیمکره ی مغز است.
تحقیقات عصب شناسی بر روی ارتباطات درونی بین نیمکره های مغز، بسیار جذاب و هیجان انگیز است. هم اکنون، بسیاری از این تحقیقات در حد حدس و تئوری هستند. بنابراین، بهتر است تا به عادات روزانه ی افرادی که بیشترین قدرت و توان مغزی را دارند، نگاهی بیاندازید. به این ترتیب می توانید از سبک زندگی آنها تقلید کنید و همچنین ارتباطی بهتر بین نیمکره های مغزی خودتان به وجود آورید.