طرفداری - سیمای ملی سالهاست خراب کرده. در این سالها اینقدر درباره برنامههای آبکی سیما به مناسبت پخش فوتبال حرف شنیدهایم که گوشمان سرریز شده. غمانگیز اینکه اوضاع هر روز بدتر و بدتر هم میشود. انگار هیچکس آن طرف دوربین نیست که نگاهی، اصلا نیمنگاهی به کیفیت کار بیندازد. فقط ما اینطرف نشستهایم؛ نشستهایم و حرص میخوریم. اوضاع گاهی اینقدر مسخره میشود که میخندیم یا اصلا قید فوتبال را میزنیم و خاموش.
هفتههای اخیر، شبکه سه و دکور عریض و طویل ویژه برنامه لیگ قهرمانانش دوباره که نه چندینباره آینه دغ شده. نه اینکه کسی از فوتبال آنهم لیگ قهرمانان اروپا بدش بیاید، نه؛ سیما ملی به درجهای از ضعیف بودن رسیده که حتی بهترین فوتبالهای جهان را هم غیرقابل دیدن میکند، مطلقا غیرقابل دیدن.
جواد خیابانی، رضا جاودانی، محمدرضا احمدی و رحمان رضایی. اینها مربع قدرتمند خط حمله سیما بودند؛ چهارشنبه شب، شب آخر از هفته پنجم لیگ قهرمانان اروپا. لیست بازیها، جذاب بود اما فهرست عوامل جذابتر. حرفهای ابتدای بازی را احتمالا خیلی از آنهایی که میخواستند بازی سیتی و یووه را ببینند، زیر دکمه Mute جارو کردند اما داور آلمانی که سوت آغاز را زد، حمله شروع شد.
خیابانی .... ای وای خیابانی!
هنوز یک هفته از آخرین شاهکار خیابانی نگذشته؛ بازی پرسپولیس، "ایوانکو برانکوویچ" و باقی ماجراها. موضوع اینقدر تکراری شده که دیگر حتی به اندازه جوکهایی که برایش میسازند هم خندهدار نیست. جواد خیابانی همچنان با قدرت هرچه تمامتر، یکی از نفرات جلوی مسابقه بدترین گزارشگر فوتبال دنیاست. جواد خیابانی فوتبال نمیبیند، با اینترنت آشنایی چندانی ندارد و از شغلش متنفر است. امکان ندارد غیر از این باشد. چطور میشود کسی فوتبال ببیند اما دیبالا پدیده سری A را نشناسد؟ چطور میشود کسی اندک آشنایی با اینترنت داشته باشد اما نداند کدام بازی چه زمانی تمام شده و وولفسبورگ چه زمانی گل زده؟ اصلا چطور میشود کسی از شغلش متنفر نباشد و در طول سالهای خیلی طولانی (خیلی خیلی طولانی) حتی یک قدم برای پوشش ضعفهای بیشمارش برندارد؟
لیست گافهای عجیب و غریب خیابانی آنقدر طویل شد که حتی جوکسازها و سوژهیابهای فیسبوکی هم حوصله ردیف کردنش را ندارند. او در تمجید از کیلینی گفت مدافعی که با "پا" خوب بازی میکند و جای دیگر گفت دو بازی دیگر این شب به خاطر سرما زودتر تمام شده. واقعا همین دو جمله برای اینکه یک نفر مدتی، فقط مدتی فوتبال گزارش نکند کافی نیست؟ اگر کافی نیست، با گزارشگری که با گفتن جمله کیانوش رستمی دقایقی دیگر روی هالتر میرود، بینندگان را دعوت میکند مسابقه وزنهبرداری را تماشا کنند چه باید کرد؟
احمدی، جاودانی، رضایی ... افتضاح، خیلی افتضاح، خیلی خیلی افتضاح
اوضاع داخل استودیو حتی بدتر از اوضاع گزارش بود. هنوز هیچکس نفهمیده چطور رحمان رضایی یک دفعه شد کارشناس فوتبال ایتالیا؛ صرف چند فصل بازی در سری A. استاد به طور مشخص لالیگا را دنبال نمیکند چراکه از وضعیت رئال در جدول خبر نداشت. تحلیلش بین نیمه و آخر بازی بیشتر به تلاشی مضحک برای خنداندن یک جمع شباهت داشت تا تحلیل یک مسابقه فوتبال در بالاترین سطح دنیا. او حتی قبل از چاپ کردن آمارهای آبکی، فراموش کرده بود قوانین یوفا را بخواند و فکر میکرد منچسترسیتی اگر دوم شود مرحله بعد حتما با بارسلونا بازی میکند!
محمدرضا احمدی با آن "فوتبال" گفتنهای بینهایت روی اعصابش قبل از اسم تیمها، مثل همیشه تپه ویدئوی نوستالژیک برنامه را با کامنت های مضحکش گلکاری کرد و آنجایی که به "فابریتسیو راوانلی" گفت "آنتونیو راوانلی" همه را به فکر فرو برد که چطور؟ چرا؟ تا چه زمانی؟
رضا جاودانی با خندههای کشدارش وسط مسابقه وزنهبرداری کیانوش رستمی (که داشت مدال جهانی میگرفت اما تصاویرش فدای بحث بی سر و ته داخل استودیو شد) گفت به زودی برنامه تمام میشود، بینندگان از دست آنها خلاص میشوند و میتوانند عملکرد جوان رعنای وزنهبرداری را در مسابقات جهانی آمریکا ببینند. شاید همین برای پی بردن به عمق فاجعه کافی باشد.
این شب نه اولین شب افتضاح تلویزیون در پوشش مسابقات فوتبال بود نه قطعا آخری خواهد بود. این شب فقط یکی از شب های بیشماری بود که بینندگان پای تلویزیون دلشان حسابی برای خودشان سوخت؛ همین.