بسیار شبیه به 5 دقیقه پایانی فیلم معلم با بازی آمیتا باچان. درست دو ماه قبل از اینکه بایرنی ها جشنی بزرگ به مناسبت 70 سالگی یکی از «مهمترین»ترین بازیکنان تاریخ شان برگزار کنند، اعلام می شود که او ماه هاست از بیماری فراموشی رنج می برد. درست زمانی که فوتبال جهان برابرش به احترام دستاوردهایش تعظیم می کند، گرد مولر به خاطر نمی آورد که این همه کرنش و تقدیر به خاطر چیست. شماره 9 سابق بایرن مونیخ و 13 مانشافت امروز دچار فراموشی شده و چه حیف که این خاطره های فراموش نشدنی را به یاد نمی آورد.
9) اکتبر
برخی ماه ها در زندگی افراد خاص هستند و دیرتر فراموش می شوند. شاید «اکتبر» برای گرد مولر هنوز چیزهایی به یاد ماندنی نگه داشته باشد. ماهی که همین حالا عارضه آلزایمر او در آن اعلام شد. ماهی که جشن سالانه باواریا در آن برگزار می شود و با حضور بایرن در این منطقه و علایق مولر، حسابی به او خوش می گذشته. ماهی که در آن اولین بازیش برای تیم ملی را انجام داد. ماهی که رکورد 5 گل در یک بازی اروپایی را برابر نماینده قبرس ثبت کرد و البته همان ماهی که با تمامی هم بازیهای معروفش در بایرن، 7 بر صفر به شالکه در المپیک مونیخ باختند.
8) سوپر گلها
کار کشیدن از مغز یکی از راه های عقب انداختن آلزایمر است و مولر اگر در ذهنش هر روز تدبری در باب زیباترین گلش می کرد حداقل تا زمانی که مسی بقیه رکوردهایش را بشکند این موضوع به تعویق می افتاد. به ویژه اینکه تقریبا بیشتر جمعیت آلزایمر نگرفته فوتبال دوست نیز برای یاد آوردن چنین چیزی با چالش روبرو هستند. با داشتن 365 گل بوندسلیگایی، سهم مولر در مجموعه 1001 گل برتر تاریخ بوندسلیگا، تنها یک گل بود (کاملا آفساید برابر تنیس بورسیا برلین) که ظاهرا بیشتر برای نمایش نامش بود؛ سهمی برابر با علی دایی و کمتر از چا بوم کئون و کارستن یانکر.
7) باشگاه بیست و نهم
برترین گلزن تاریخ بوندسلیگا با زدن 365 گل. ارزش این عدد وقتی مشخص می شود که بدانیم از 54 باشگاهی که تا امروز در بوندسلیگا حضور داشتند، یکی کمتر از نصف یعنی 26 باشگاه کمتر از گرد مولر گل زده اند! با احتساب اینگولشتات، هشت باشگاه تاریخ بوندسلیگا حتی به اندازه گلهای مولر در فصل رویایی 1972 (با رکورد 40 گل) در تاریخ این مسابقات گل نزدند.
6) بعد از گل فینال
مولر بعد از گل فینال جام جهانی 1974 و قهرمانی آلمان غربی در خانه، در 29 سالگی از فوتبال ملی خداحافظی کرد. آلمان دو سال بعد در 1976، به فینال یورو رسید و در سال منتهی به جام جهانی 1978، مولر آقای گل بوندسلیگا شده بود. شاید اگر کمی بیشتر به فوتبال ملی ادامه داده بود، رکوردهایش در این عرصه نیز تاکنون پابرجا می ماند. مولر بعد از خداحافظی از فوتبال، رو به نوشیدنی های الکلی آورد و با کمک هم بازیهای سابقش از این منجلاب خارج شد. مواردی که اگر به خاطر او بیاید، فاز آلزایمر را به افسردگی حاد تغییر خواهد داد.
5) نسل سوخته
خاطرات روزهای سخت، ماندگارتر هستند و اگر لحظات شیرین به یاد بمب افکن نیاید، برای مهاجمین تاپ فوتبال آلمان غربی در نیمه اول دهه 1970، فراموش کردن اینکه چه طور پشت خط مولر کباب شدند، غیرممکن است. یوپ هاینکس، لوتهار امریخ، کلاوس فیشر، دیتر مولر و حتی اووه زیلر. مشتی سوپراستار و مهاجمینی که حتی با استانداردهای امروز هم فوق العاده محسوب می شوند اما غالبا نه شانسی برای آقای گلی بوندسلیگا داشتند و نه فیکس شدن در نوک حمله مانشافت.
4) جای خالی کمد افتخارات
تقریبا ندارد و هر چقدر فکر کند یادش نمی آید! تمام افتخاراتی که یک فوتبالیست می تواند ببرد را اعضای برجسته آلمانی بایرن در دهه 1970 بردند. مضاف بر این مولر تمامی افتخارات شخصی ممکن را هم برده. البته او توپ طلای جام جهانی را ندارد. جایزه ای که از 1982 ابداع شد و شرکت آدیداس تصمیم گرفت برای 5 دوره دیگری که اسپانسر توپ جام جهانی بود نیز آن را به صورت سوری یادداشت کند. 1970 برای پله و 1974 برای کرایوف؛ عجب رقبایی!
3) رکوردهای افسانه ای
نحوه شکسته شدن برخی رکوردهای گرد مولر، خودش بار دیگر افسانه ای بودن او را یاد آوری کردند. رونالدو با یک جام جهانی بیشتر، به رکورد گلهای او رسید و کلوزه با دو جام بیشتر. مهاجم فعلی لاتزیو، از دو برابر بازیهای ملی مولر هم 14 تا بیشتر بازی کرد تا رکورد گلهای ملی بمب افکن افسانه ای را بزند. در بوندسلیگا، کسی ادعای شکستن رکورد گلزنی او را ندارد و فکر کردن به 7 بار آقای گلی او هم دود از سر امثال لواندوفسکی و هونتلار بلند می کند. پس از این سالها، هنوز مهاجمی پیدا نشده که حتی 7 فصل پیاپی بیش از ده گل بزند. تقلای مسی و کریس رونالدو برای شکستن رکوردهای اروپایی او و زدن گل در یک سال نیز احتمالا جزو آخرین خاطراتی بودند که از حافظه شماره 13 تیم ملی کنار رفتند.
2) بنای بایرن مونیخ
بکن باوئر زمانی که مولر هنوز به این روزهای ناراحت کننده نرسیده بود، اعتراف کرد که او مهمترین بازیکن باشگاه در دهه 70 بود. بایرن مونیخ، مولر را فراموش نخواهد کرد. مهاجمی که با گلهایش تیم را از لیگ منطقه ای شمال به بوندسلیگا آورد و بعد به همه افتخارات رساند. حتی با حضور امثال بکن باوئر، شوارتزنبک، سپ مایر و هوینس، بازهم تصور اینکه بایرن با مهاجمی معمولی (مثلا در ابعاد مانژوکیچ یا سانتا کروز) در 9 سال از دسته پایین تر به قهرمانی لیگ قهرمانان برسد ... فراموشش کنید.
1) توپ طلای تاریخی
توپ طلای فوتبال اروپا در دهه های ابتدایی با رویکردی بیش از حد واقع بینانه و روشن فکرانه اهدا می شد. واقع بینی که شانس دروازه بان ها و مدافعین را برابر با مهاجمین می کرد و روشن فکری که مهاجمین صرفا گلزن مانند جان چارلز، هلموت ران و بالاتر از همه فرانس پوشکاش افسانه ای را از اطراف این جایزه دور می کرد. با این حال در 1970، مولر رای دهنده های مجله فرانس فوتبال را با درخششی کم نظیر مجبور کرد قید روشن فکری را بزنند و حق را به حق دار بدهند.
مهدی احمدی / فوتبال ایرانی