سلام به داداشها. اين جديدترين مصاحبه ندوده. برا ترجمه كردنش وقت قابل توجهي رو گذاشتم، شما هم حتما برام دعا كنيد از پس درسها بر بيام چون ترم اولم، بدجوري تحت فشارم و از هيچي سر در نميارم... ممنون...
_________________________________________________________________________
26 اكتبر 2015
ترجمه از زبان چكي به انگليسي: Radek Jaska
> دوربين اغلب تو را در طول بازي شكار مي كند. هميشه همينقدر مضطرب هستي؟
اينجا در ايتاليا همه در طول بازي بشدت احساساتي ميشوند. يوونتوس در قلب من جاي دارد. من هم به عنوان يك بازيكن و هم به عنوان عضو هيات مديره باشگاه را مي شناسم و در هواي آن نفس ميكشم. وقتي بازيكن بودم بشدت احساساتي بودم . در جايگاه جديدم هم همنيطور هستم. احساساتي نشدن حيلي سخت است.
> با گذر زمان اوضاع بهتر نمي شود؟ آخرين باري كه بازي كردي شش سال پيش بوده.
نه. شايد از زماني كه بازي نمي كنم بدتر هم شده باشم. بيشتر وقتها استرس دارم چون نميتوانم به بازيكنهايمان كمكي كنم. بايد به اين وضع عادت كنم اما خيلي سخت است. ميدانم توي زمين چه اتفاقي بايد بيفتد اما نميتوانم تغييري ايجاد كنم. مثلا فينال ليگ قهرمانان وحشتناك بود. سال 2003 هم ما فيناليست بوديم اما من نمي تولنستم بازي كنم. همان اضطراب امسال هم به من منتقل شد. من در جايگاه خودم ايستاده بودم و هيچ كاري از دستم بر نمي آمد. فكر مي كنم اين كار سرنوشت باشد اما دلم ميخواهد روزي اين مرحله را ببرم تا به آرامش برسم. فكر كنم بدترين لحظه دوران حرفه اي من بود. من در بهترين شرايط بودم، ميدانستم كه ميتوانم به تيم كمك كنم، اما نمي شد. البته من در حالا در موقعيت ديگري هستم و نقش متفاوتي بر عهده دارم.
> چرا مربي نمي شوي؟ اينطور ميتواني بيشتر به تيم كمك كني...
واقعا عجله اي ندارم. مراحلي بايد گذرانده شود. اين روزها مربيگري كاري نيست كه تفريحي انجام بدهي. از همه بابت بايد آماده باشي، فقط تاكتيك كافي نيست، بايد روانشناس خوبي هم باشي. مطمئن نيستم كه به درد اين كار ميخورم يا نه. كاري را كه الآن انجام ميدهم دوست دارم. توانايي هاي خودم را در اين نقش پيدا كرده ام.
> الآن دقيقا چه كاره هستي؟
من عضو هيات مديره هستم. اول شانزده نفر بوديم، اما بعد به 12 نفر كاهش پيدا كرديم. ماه نوامبر انتخابات سه سال آينده برگزار مي شود. من بيشتر يك مشاور هستم. رئيس آنيلي مرا كنار خودش گذاشته تا در مسائل ورزشي كمكش كنم.
> كار چطور پيش مي رود؟
وقتي مسائل مهمي مثل خريد بازيكن پيش مي آيد، چهار نفر از ما جلسه تشكيل مي دهيم، من، آنيلي، ماروتا و پاراتيچي. من و پاراتيچي مرتب نظر ميدهيم و آنيلي و ماروتا هم رد مي كنند (مي خندد). امسال خوب پيش مي رود، بعد از شش فصل به وضع مطلوبي رسيده ايم و ميتوانيم تابستان مقداري پول خرج كنيم.
> دفتر شخصي داري؟
نه. از يك اتاق كنفرانس استفاده مي كنم. نمي توانم مدت طولاني پشت كامپيوتر بنشينم. معني ندارد. من يك واسطه هستم و بين دفترها و مراكز ورزشي در رفت و آمدم. اينطور ميتوانم مفيد باشم. روزانه به تيم سر ميزنم، تمرينات تيم را نماشا مي كنم چون چيزهايي را مي بينم كه ديگران نمي بينند. دو سه بار هم در هفته زماني كه ملاقات مهمي باشد يا اسپانسرها بيايند به مركز باشگاه مي روم.
> آنيلي تورا با خودش به ملاقات هاي مهم نمي برد تا دستاورد هاي بزرگتري داشته باشي؟
نيازي به اين كار ندارد. با او همراه ميشوم تا با بازيكنهايي كه از آنها خوشمان آمده حرف بزنيم. وقتي قرار است با بازيكني مثل فان پرسي با توس معامله كني، حضور يك بازيكن قديمي كه كلي در برابرشان بازي كرده مفيد است.
> تو تنها بازيكن چك تباري هستي كه به مديريت يك باشگاه رسيده؟
همانطور كه مي دانيد، من از سال 2001 در يوونتوس بازي كرده ام. 14 سال زندگي در يك كشور خارجي مدت زيادي است، بخصوص كه يك خارجي هم هستي. بايد كار خارق العاده اي انجام بدهي كه به چشم بيايي و قَدرت را بدانند. بايد ثابت كني. شايد هم اتفاق و سرنوشت اين فرصت را در اختيارم قرار داده باشد.
> چطور به مديريت رسيدي؟
يك سال پس از بازنشستگي ام، آنيلي به رياست يوونتوس رسيد و من اولين كسي بودم كه آنيلي از او در خواست همراهي كرد. مدت طولاني بود كه همديگر را مي شناختيم، پدرش اومبرتو مرا براي يووه خريد، براي همين نه گفتن به او سخت بود. دلم نمي خواست برگردم، خسته بودم و يك سال بازنشستگي برايم به سرعت دو هفته گذشته بود.
> اگر به خاطر آنيلي نبود، الآن در يوونتوس نبودي، نه؟
درست است. به خاطر او قبول كردم. مرا بلافاصله بعد از بازنشستگي به مديريت فراخواندند، اما من چون پاي يك آنيلي ديگر در هيات مديره وسط بود قبول كردم. يوونتوس و خانواده آنيلي نود سال است كه در كنار همند، ميدانستم كه انتخاب درستي است و حق با من بود. ما ظرف مدت 5 سال چهار عنوان در ليگ به دست آورديم و به فينال ليگ قهرمانان رسيديم. بد نيست.
> مردم ايتاليا در مورد خانواده آنيلي چطور فكر مي كنند؟
آنها خانواده شماره يك ايتاليا هستند. شايد خانواده برلوسكني تا حدي جايگاه مشابهي داشته باشد. خانواده آنيلي مالك گروه فيات هستند كه كارخانه هاي اتومبيلسازي زيادي مثل مازراتي، فيات يا فراري را تحت كنترل خود دارد. آنها براي بسياري از ايتاليايي ها فرصت شغلي ايجاد كرده اند و مي توان گفت ايتاليا و خانواده آنيلي به هم تعلق دارند.
> يوونتوس چقدر به پول فيات وابسته است؟
موفقيت فيات براي ما مهم است اما ما سعي ميكنيم به بقيه وابسته نباشيم و خرج خودمان را در بياوريم. وقتي آندرا آنيلي به يووه آمد، ما 95 ميليون يورو بدهي داشتيم. خانواده اش يك سرمايه 120 ميليون يورويي فراهم كردند و ما از آنجا كارمان را شروع كرديم. كم كم بدهي را كاهش داديم و بلاخره فصل گذشته 2.3 ميليون يورو سود كرديم.
> و تصميم گرفتيد يك استاديوم جديد با قيمت بيش از 100 ميليون يورو بسازيد...
استاديوم جديد مفيد است چون درآمدمان از فروش بليت سه برابر شده است. باشگاه بايد رشد كند و مثل يك ماشين پولسازي عمل كند. مردم در ايتاليا عاشق فوتبالند. حتي اگر ورشكسته شوند و نتوانند خرج غذايشان را در بياورند، يك جوري بلاخره پول بليت يك بازي فوتبال را فراهم مي كنند. فوق العاده است. به نظر من آنيلي به خوبي از پس اين تجارت بر مي آيد.
> اينكه عضوي از قدرتمندترين خانواده ايتاليا باشي چه احساسي دارد؟
پدر آندرا قبلا نزديك خانه ما زندگي مي كرد. هر يكشنبه او و همسرش با سگهايشان به ديدن ما مي آمدند. من ماههاي اول حضورم در باشگاه عملكرد خوبي نداشتم و اينجور موارد خيلي به من كمك مي كرد. من و آندرا هر بعد از ظهر پنجشنبه با هم فوتبال بازي مي كنيم. يك تيم كوچك داريم. يكبار آنها را به زادگاهم اسكالنا بردم.
>رئيس يوونتوس در اسكالنا...
يله، ميخواستم جايي را كه در آن بزرگ شده بودم رابه او نشان بدهم، براي همين سه سال پيش يك بازي دوستانه بين تيم خودمان و تيم محلي آنجا ترتيب دادم. تقريبا همه شان آمده بودند بازي ما را تماشا كنند. برايشان اتفاق بزرگي بود. خوشحال بودم كه مرد سرشناسي از خانواده آنيلي به شهر كوچك ما آمده.
>آنيلي در مورد اسكالنا چه گفت؟
خيلي خوشش آمده بود. او آدم متكبري نيست.
ادامه دارد...