زمان بندی در چنین شرایطی همیشه خیره کننده است. قبل از تعطیلات بازیهای ملی، زمان ایده آلی برای اخراج مربی است که دو هفته به باشگاه زمان میدهد اما با توجه به زیر فشار بودن مورینیو، لیورپول احساس کرد باید سریع تر از باشگاههای دیگر تصمیم بگیرد. کلوپ، ابراز علاقه کرده که تعطیلات خود را به پایان ببرد و حالا او از گزینههای مطرح شده است؛ قابل درک است که او از همه شانس بیشتری داشته باشد.
راجرز با رفتن پاسکو و مایک مارش، کمی دیگر در باشگاه ماند اما تحمل کردن وی در چنین فشاری، یک شروع عالی در لیگ برتر نیاز داشت. با این حال، لیورپول مثل فصل گذشته شروع کرد. گیج بودن در پیدا کردن راهی برای بازی گرفتن از بازیکنان جدید و قدیمی. آنها پس از ۸ بازی در فصل گذشته ۱۳ امتیاز داشتند و حالا ۱۲ امتیاز دارند. میگویند که لیورپول از فصل گذشته بهتر بازی کرده است و بیشتر بازیها را کنترل کرده است؛ ۵ بازی از ۶ بازی قبلی آنها ۱-۱ شده است.
شاید احساس سکون در باشگاه ایجاد شده بود که پیشرفت را غیر ممکن میدانست اما فوتبال اقتصادی الان هم به اندازه براندن راجرز در این قضیه مقصر است. هر فصل بهترین بازیکن راجرز به تیمهای ثروت مند تر میروند. این یعنی او هر فصل باید تیم را دوباره از اول بسازد
.
فصل اول او سعی کرد با صبر بازی کند. او با سبک مربیگری در سوانزی، لیورپول را به رتبه ۷ رساند. فصل بعد با بودن سوارز، استوریج و استرلینگ او روان تر بازی کرد و بازی مستقیم را دیکته کرد. چیزی که نزدیک بود او را قهرمان لیگ کند. راجرز اما برای همیشه با شکست ۲-۰ برابر چلسی در بازی لیز خوردن جرارد، قهرمانی را از دست داد. شاید راجرز ساده بود که برای مساوی بدون گل تلاش نکرد.
با این حال، دومی در آن فصل مقامی استثنایی بود. لیوپرل فوتبال جذابی بازی میکرد و KOP را دوباره بیدار کرده بود. آنها تلاش میکرد قدرت اقتصادی چلسی، یونایتد و سیتی را شکست دهند. راجرز شانسی را به باشگاه داد که احتمالا همان شانس علت رفتنش باشد. رفتن سوارز و مصدومیت استوریج، در فصل بعد گریبان او را گرفت. آنها ۱۳ بازی را نباختند اما عملکرد متوسط آنها باعث شد ششم شوند. باخت به ویلا در FA, شانس بردن هر جامی را از بین برد. بد تر از شکست، نحوه بازی بود که تیم شروود کاملا راجرز را در هم کوبید. لیز خوردن در رسیدن به قهرمانی شاید قابل بخشش بود اما این باخت نه.
باشگاه فصل را با رتبه ۶ به پایان برد که کاملا برای هواداران نا امیدانه بود. با این حال مالکیت توپ لیورپول در ۳ فصل گذشته، جز ۵ تیم برتر بود و از نظر میزان پرداخت دستمزد ها، لیوپرل پنجم است. از این نظر، راجرز اندازه توان مالی باشگاه نتیجه گرفته است اما دلیل نا امیدی این بود که باشگاه احساس میکرد او میتواند ضعف مالی باشگاه نسبت به رقیبان را دور بزند.
شاید هم صحبتهای خود راجرز در مورد قدرت مالی باشگاه زیاد به او کمک نکرده باشد. اعتماد به نفس او بسیار بالا بود و گاهی نقش خود را در کارها بیش از اندازه میدید. مثلا او یک پاکت نامه به دست گرفت و به شاگردانش گفت که ۳ بازیکن در باشگاه آخر فصل او را نا امید میکنند و بازیکنان باید تلاش کنند جز این سه بازیکن نباشند. اما این جزئیات به ضرر مردی شد که زمانی که لیورپول نتیجه میگرفت، بیش از اندازه به نبوغ خود مینازید. خط بین الهام بخشی به بازیکنان و عقب راندن آنها بسیار نازک است!
سقوط او اما بیش از همه نتیجه نگاه کلی لیورپول به خود است. آنها پر افتخارترین تیم انگلستان در رقابتهای اروپایی و دومین باشگاه پر افتخار در جامهای داخلی هستند و هواداران آنها نمیخواهند فقط برای سهمیه چمپیونزلیگ فریاد بزنند. با این حال حقیقت اقتصادی باشگاه گواه از شرایط ثابت و متوسط آنها دارد. و این شرایطی است که جانشین او هر کس که باشد باید با آن کنار بیاید. شرایطی شاید هیچ مربی نتواند با آن تطبیق پذیر باشد.