طرفداری- این به یک عادت تبدیل شده که هرگاه عرصه بر برندان راجرز تنگ می شود، او از 433 یا 4231 دست می کشد و به سراغ تغییر سیستم و گماردن سه مدافع میانی در ترکیب می رود. ایده ای که به عنوان یک راهکار موقت در نظر گرفته می شود و همواره به این شکل است که هواداران بازگشت به 422 لوزی را انتظار می کشند. ایده این است که دفاع سه نفره راه حلی اشتباه برای موفقیت، قهرمانی و مالکیت در بازی است.
این ها تیم هایی هستند که با استفاده از سه مدافع مرکزی به موفقیت رسیده اند.
آلمان، یورو 96:
ستاره ای وجود ندارد، تیم ما ستاره اصلی است. این شعار غیر رسمی برتی فوگتس سرمربی تیم ملی آلمان در حد فاصل سال های 90 تا 98 بود.این حرف پر بیراه نبود و باید به روح تیمی و حد بالای تلاش آلمان ها در آن دوره صحه نهاد. مسئله ای که به قهرمانی اروپا انجامید. اما یک نفر در تیم ملی آلمان 96 سرآمد و رهبر بود و او هم کسی نبود جز ماتیاس زامر. در آن زمان، زامر از یک هافبک دفاعی به یک لیبرو در کلاس بکن باوئر تبدیل شد و با وجود مصدومیت یورگن کولر از همان ابتدای تورنمنت، خط دفاعی را برای فوگتس بیمه کرد.
فوگتس از 3412 ای با یک قلب در منطقه دفاعی به نام زامر استفاده می کرد. وظیفه او با یک سوییپر ساده این تفاوت را داشت که زامر بازی آلمان را به حریف تحمیل می کرد. این باعث می شد آن ها از حضور یک هافبک دفاعی صِرف بی نیاز شوند و یک شروع با برنامه از یک خط دفاعی فشرده داشته باشند.
نقش محوری این خط دفاعی سبب شد که آن ها در آن تورنمنت تنها سه گل دریافت کنند و این شامل حذف یکی از جذاب ترین انگلستان های بعد از 66 با سرمربیگری تری ونبلز و در ویمبلی و در مرحله نیمه نهایی می شد. عملکرد زامر در حضور دو پیستون -آینده باشگاه لیورپول- یعنی کریستین زیگه و مارکوس بابل سبب یک انسجام همه جانبه برای بازی هجومی ژرمن ها می شد.
زامر بازیکن برتر تورنمنت شد و توانست بالاتر از اعجوبه جوانی به نام رونالدو صاحب توپ طلا شود و به جز کیفیت های فردی خود، نشان دهد که چطور سه مدافع مناسب برای بازی در این پست، می توانند موفق باشند.
برزیل 2002:
شش سال پس از موفقیت آن آلمان، آلمانی دیکر با رودی فولر در فینال جام جهانی به برزیل باخت. برزیل با لوییز فیلیپه اسکولاری و فوق ستاره ای به نام رونالدو، دفاعی تر از همیشه توانست به موفقیت شماره پنج دست پیدا کند. احتمالا در برداشتی از آن فوگتس، اسکولاری با وجود تمام ستاره های سلسائو، از ترکیب مشابهی با آن آلمان استفاده کرد.
برخلاف عادت تربیت بازیکنان برزیلی در سال های پیش از آن، اسکولاری از داشتن ستاره هایی متخصص در بازی دفاعی مانند لوسیو، کافو، روبرتو کارلوس و گیلبرتو سیلوا بهره می برد. چطور می شد به تلفیقی درست از مدافعان کناری هجومی، دو شماره ده خارق العاده و احتمالا بهترین مهاجم تاریخ فوتبال دست پیدا کرد؟ اسکولاری راه فوگتس را انتخاب کرد. عرض به وجود آمده با وجود کارلوس و کافو به عنوان پیستون باعث شد که آن ها با به ثمر رساندن شانزده گل در شش بازی به قهرمانی جهان دست پیدا کنند.
حتی با وجود حضور مدافعی متوسط مانند روکه جونیور، این بالانس، به ریشه ای و خیال راحتی برای تمام ستاره های هجومی سلسائو تبدیل شد. ادمیلسون به عنوان نفر مرکزی کمی رو به جلو حرکت می کرد و این سه نفر توسط گیلبرتو سیلوا و کلبرسون در جلو و کافو و روبرتو کارلوس در کناره ها حمایت می شدند. این سطح از ثبات دفاعی و کیفیت هجومی توانست بالانس مناسبی در تمام طول و عرض زمین به وجود بیاورد.
بایرن مونیخ فعلی:
پپ گواردیولا به عنوان یکی از تاکتیکی ترین مربیان کنونی دنیای فوتبال مدرن شناخته می شود و در سال های کوتاه سرمربیگری خود با بارسلونا و بایرن مونیخ به افتخاراتی تقریبا غیر قابل تکرار دست پیدا کرده است. و شاید دلیل موفقیت های او هم همین پویایی در زمینه تاکتیک ها باشد.
پپ خیلی زود بایرن مونیخ را از عادت 433 جدا کرد و به سمت 343 سوق داد و در این راه حتی پست بازی یکی از بهترین مدافعان کناری فوتبال دنیا را نیز تغییر داد. تغییر بازی فیلیپ لام از یک دفاع کناری در سطح بین المللی به مغز متفکر خط میانی، تغییری غیر قابل چشم پوشی است. او کاپیتانی را که برایش باهوش ترین بازیکنی بود که مربیگری وی را بر عهده داشت، به پستی برد که بیش از هر چیزی به هوش، ذکاوت و آمادگی بدنی در تمام طول بازی نیاز دارد.
این تغییر، دست گواردیولا را برای تغییر های بسیار در سیستم تیم باز گذاشت. با این ترتیب او بنا به لزوم می توانست از 3232، 3331 334 و حتی 2332 روی وایت برد رختکن خود استفاده کند. جدا از تغییر پست لام، نقشِ تکمیل کننده استعدادهای سرشار جروم بواتنگ و داوید آلابا به سیستم های مختلف سرمربی اسپانیایی اجازه رشد می داد. بواتنگ در حال حاضر یکی از معدود مدافعین مرکزی در کلاس جهانی فوتبال است و از سوی دیگر باید آلابا را نمونه ای پیشتاز از نسل مدافعین کناری فوتبال مدرن و یکی از مهم ترین های بایرن مونیخ دانست. او در سیستم سه دفاعه بایرن، اجازه این که یک هافبک بازی ساز باشد را در کنار انجام نقش یک پیستون گرفته است. این همه کاره اتریشی، یکی از استعداد های بزرگ و باهوش بایرن و یکی از دلایلی است که سیستم سه دفاعه گواردیولا کارگر بوده است.
گواردیولا در دو فصل حضور در آلمان پنج جام برده که این شامل دو قهرمانی پیاپی در بوندس لیگا هم می شود. اما شکست سه بر صفر مقابل بارسلونا در فصل گذشته نشان داد که این روش بی عیب نیست، بخصوص وقتی که قرار باشد رو در روی سه تن از بهترین مهره های هجومی دنیای فوتبال قرار گیرد.
نمونه های دیگر:
کارلوس بیلاردو، آرژانتین
فابیو کاپلو، رم
مارچلو بیلسا، شیلی
فرانچسکو گوییدولین، اودینزه
والتر ماتزاری، ناپولی
حسن شهاتا، مصر
برای استفاده از این شیوه مربی باید بداند که چه زمانی باید و چه زمانی نباید از آن استفاده کند. رافا بنیتز از همین روش از ابتدای نیمه دوم تا پایان بازی مقابل میلان در استانبول استفاده کرد. با توجه به تجربه آلمان 96 و برزیل 2002 و بایرن فعلی؛ باید گفت که ترکیب سه نفره دفاعی یک روش است و نه دری به جهنم!