مجتبی نهاوندیزیاد یادم نمیاد از بازی ها.اما تو ویکی پدیا که میگشتم باورم نمیشه چقد راحت حدف میشدیم
داداش مشکل من اینه اصلا به خونوادم نمیتونم بگم جون به شدت مدهبی ان و احتمال سکته وجود داره بخدا:)))))))
و دوم اینکه من الان از ادمایی مه تفکر سال های قبل منو داشتن متاسفانه بدم میاد و اینارو یجور عامل عقب افتادگی خودمون میبینم.دیگه دوس ندارم باهاشون ارتباط داشته باشم یجورایی.الان حس انزوا دارم.ناراحت نیستم اما حسرت میخورم که ای کاش همه مطالعه و تفکر داشتن .حالا یا به نتیجه من میرسیدن یا نه.زورم میگیره همه رو موضوعات و اشخاصی تعصب شدید دارن که جتی نمیدونن کین.جتی جرعت ندارن بگن اصلا این طرف واسه مت چه ارمغانی اورده؟برق اختراع کرده؟هواپیما؟؟
چی کرده که سودش به بهشون رسیده و اینجور کورکورانه تفکره منتسب بهش(تاکید میکنم تفکر منتسب بهش چون تو تاریخ 1400 ساله از یه جنبش یه دین به این عظمت ساختن به مرور) رو دنبال میکنن.حرف زیاده داداش.به امید یکم دوری از تعصبات