فیلم |
سال تولید |
کارگردان |
بازیگر |
دانلود |
The notebook |
2004 |
نیک کاساوتیس |
رایان گاسلینگ |
دانلود یا دانلود |
نقد فیلم: دفترچه خاطرات شاید مهمترین و مشهورترین اثر کارنامه نویسنده امریکایی 44 ساله نیکلاس اسپارکس است. این نویسنده که به سبک داستان نویسان دهه سی و چهل رمان می نویسد توانسته با باز تولید این سبک قدیمی توجه مخاطبا را جلب کند. فیلم Notebook اقتباس موفق و قابل توجهی از این اثر ادبی است که توانسته خود را در میان فیلمهای اقتباسی موفق تاریخ سینما قرار دهد.در عین حال این فیلم با الگو برداری از فیلمهای رومانس و عاشقانه دهه سی و چهل شمایلی بسیار کلاسیک به فیلم خود داده است. نیک کاساویتس پسر جان کاساویتس کارگردان معروف دهه شصت و هفتاد و جینا رینولدز بازیگر مشهور همان دهه ها در پنجاه سالگی در کارنامه بیشتر بازیگریش کارگردانی های محدودی دارد که این بهترین فیلمش است. |
When harry met sally |
1989 |
راب رینر |
مگ رایان |
اینجا |
نقد فیلم: سال 1977. «سالیآلبرایت» (رایان) و «هاری برنز» (کریستال)، هر دو از دانشگاه شیکاگو فارغالتحصیل شدهاند، و «سالی» که میخواهد به نیویورک برود، «هاری» را هم سوار اتوموبیلش میکند. بدبینی «هاری» برای «سالی» قابل تحمل نیست و آن دو با یکدیگر مشاجره میکنند؛ «هاری» میگوید زن و مرد هرگز نمیتوانند با هم دوست باشند. پنج سال بعد، «سالی» که روزنامهنگار شده، «هاری» را در فرودگاه میبیند و هر دو با یک هواپیما سفر میکنند. |
Notting Hill |
1999 |
راجر میشل |
جولیا رابرتس |
اینجا |
نقد فیلم: ویلیام تاکر (گرانت) در محلهٔ ناتینگ هیل (غرب لندن) کتابفروشی دارد و با اسپایک (ایفانز)، رفیق اهل ویلزِ عجیب و غریبش، در آپارتمانی زندگی میکنند. یک روز در حالیکه ویلیام کتابفروشی را میچرخاند، آنا اسکات(رابرتس)، ستاره آمریکائی که به لندن آمده تا در فیلمی بازی کند، در حال گشتوگذار، ناغافل وارد مغازهاش میشود. آنا کتابی میخرد و همانطور که با یک فروشندهٔ مبهوت در چنین شرایطی باید رفتار کرد، برخوردی مودبانه و صمیمانه با ویلیام دارد. ارتباط آنان، قاعدتاً، باید در همینجا تمام میشد، ولی ویلیام که لحظاتی بعد برای خرید آب میوه بیرون رفته و با عجله خود را به مغازهاش میرساند، با آنا تصادف و لباس او را کثیف میکند. از آنجا که ویلیام همان نزدیکیها زندگی میکند، مؤدبانه به آنا پیشنهاد میدهد که به خانهاش بروند تا لباسش را تمیز کند؛ و چون ویلیام مرد سربهراهی بهنظر میرسد، آنا نیز میپذیرد. وقتی آنا دوباره به خانهٔ ویلیام سر میزند تا بستهای را که جا گذاشته بردارد، ارتباطی عاطفی، رفته رفته بین آنان به وجود میاید و نه تنها دوستان و خانواده، بلکه دنیا هم از این قضیه خبردار میشود... |
Remember Me |
2010 |
آلن کولتر |
رابرت پتینسون |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: "مرا به یاد بیاور" Remember Me ، یک درام هوشمندانه و دلنشین درباره عشقی است که در میان اندوه و غم از دست دادن ،شکوفا می شود.داستان فیلم در 11 سپتامبر 2001 در نیویورک به پایان می رسد که بسته به نوع نگاه شما ، به طور ضمنی حس از دست دادنی را که عنوان فیلم القا می کند مورد تایید قرار می دهد . عنوان فیلم نوعی گریز مهیج به پایان فیلم است ، همراه با تغییر غیرقابل پیش بینی سرنوشت ،که به سرعت با تک تک تماشاگران ارتباط برقرار می کند. یکی از نقاط قوت فیلم بی شک انتخاب خوب بازیگران آن است و با حضور "رابرت پتینسون" Robert Pattinson یکی از بازیگران اصلی و مطرح فیلم اقتباسی "گرگ و میش" Twilight قطعا اکران خود را با قدرت شروع خواهد کرد و با توجه به اینکه بر خلاف فیلم های عاشقانه سرگرم کننده ای که این روزها بر پرده سینماها دیده می شود در آن اثری از طنز سطحی نیست ، توجه بسیاری را برخواهد انگیخت. در سکانس آغازین ، فیلم به 10 سال قبل برمی گردد و یک کیف دزدی وحشیانه در مترو را به تصویر می کشد که در پس زمینه آن برج های دو قلوی مرکز تجارت جهانی با هیبتی شوم ، در دور دست دیده می شوند. این پس زمینه دراماتیک خوش بختانه در ادامه فیلم دیگر دیده نمی شود ، اما غم حاصل از رخ دادن یک تراژدی ، به ویژه برای دو خانواده ای که فیلم حول محور آنها می چرخد ، را پر رنگ تر می کند. "آلن کالچر" Allen Coulter این فیلم را بر اساس فیلم نامه ای از "ویل فترز" Will Fetters کارگردانی کرده است و داستان دو جوان را بازگو می کند که تنها از برخی جهات با هم تشابه دارند و در زندگی هر دو آنها حادثه تلخ غیر قابل توضیحی رخ داده است که خانواده هیچ کدام از این دو نتوانسته به طور کامل اثرات ناشی از آن را پشت سر بگذارد. |
Blue Valentine |
2010 |
درک سیانفرانس |
رایان گاسلینگ |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: رایان گاسلینگ و میشل ویلیامز در این فیلم به نقش زوجی پنسیلوانیایی از طبقه کارگر و با یک فرزند دختر ظاهر می شوند. فرزند این زوج درست در همان ابتدای ازدواجشان به دنیا آمده است. سیدنی یک پرستار است و دن نیز یک نقاش خانه. وقتی که آنها برای نخستین بار یکدیگر را ملاقات کردند و حتی تا مدتی بعد از آن، کار و شغلشان به هیچ عنوان مهم ترین مساله و کانون توجه مرکزی زندگیشان نبود. محل کار آنها جایی بود که تنها آنها به آنجا می رفتند و سپس از آنجا بر می گشتند. "ویلیام" و "گاسلینگ" با وجود تغییرات فیزیکی کاراکتر های فیلم، به طور موثری در نقش های دن و سیدنی در دو برهه مختلف زمانی ظاهر می شوند، آنها در نقش این دو زوج در زمان حاظر و همچنین زمان گذشته، هنگامی که تنها تماسی از هر یک از طرفین باعث به وجود آمدن رابطه و ازدیاد علاقه این دو به هم میشد، بازی کرده اند. برای یک کاراکتر بازی کردن یک نقش با سن های 24 و 60 سال بسیار آسان تر است تا اینکه یک شخصیت را در دو برحه زمانی 55 و 30 سالگی نشان دهد. در این برهه زمانی کوتاه مدت چند ساله گر چه تغییرات اندکی در فیزیک بدن رخ می دهد ولی بزرگ ترین تغییر که با آن روبرو هستیم، بدون شک تغییرات داخلی و فکری هستند. ویلیام در نقش زنی ظاهر می شود که در داخل کالبد خویش مبحوس شده و دیگر نمی داند که این جسم برای چیست و او باید با این جسم چه بکند.
|
Say Anything… |
1989 |
کمرون کرو |
جان کیوسک |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: «چيزی بگو» اگر در بين صف طولاني فيلم های عاشقانه-تينجری، بهترين نباشد حتما يکی از بهترين نمونه هاست. برخلاف بسياري از فيلم های مشابه خود، اين فيلم با شوخي هاي جنسی ناپخته، برهنگي، جمعيتي بی فکر و داستان های فرعی بدون پرداخت پر نشده است و در حالي که قسمت عمده ای از داستان آشنا به نظر مي رسد، جزئيات اين فيلم را متمايز کرده است؛ شخصيت هايي با پرداخت مناسب، موقعيت هايي باور پذير و احساساتی خالص نزد ما در قبال شخصيت ها و موقعيت هاي فيلم از ويژگي هاي آن مي باشد. در رويکرد «چيزي بگو» بزرگ نمايي نقشي ندارد و همه چيز را همانطور که هست نشان ميدهد به همراه شوخي هايي هوشمندانه و حس ترحمي کنترل شده که باعث مي شود ريزه کاري هاي ظريف اين سبک رعايت شود به گونه اي که در کمتر فيلم ديگري شاهدش بوديم. فيلمساز کامرون کرو، تا به امروز سابقه ای کم نقص اگرچه کوتاه داشته است. در حالي که نمی توان هيچ يک از آثار او را ساختار شکن توصیف کرد، کرو خودش را به عنوان شاگردي آگاه به ذات انسان ثابت کرده است. اين کيفيت را می توان در ديالوگ هاي خردمندانه، داستان هاي هوشمندانه و شخصيت هاي پرداخت شده اش مشاهده کرد. «چيزي بگو» اولين فيلم کرو در مقام کارگردان است. (او قبل از اين به عنوان فيلمنامه نويس «زمان هاي سريع در بلندي هاي ريجموند»، پا به عرصه ي هاليوود گذاشته بود) او همچنين بعد ها در سال 1992 فيلم «مجرد ها» و در سال 1996 فيلم نامزد اسکار شده «جري مگواير» را توليد کرد. یکی از نکات جالبی که می توان در مورد کرو ذکر کرد، بزرگ شدن شخصیت هایش پس از هر فیلم است.
|
La la land |
2016 |
دیمین چازل |
رایان گاسلینگ |
1080 - 720 - کمکی - زیرنویس |
نقد فیلم: برای ساخت "لالالند" شزل زمان را به عقب بازگردانده. سبک، رویکرد، کار با دوربین، رنگپردازی و بینش فیلم برآمده از قلب دهه 1950 است. بازیگران اصلی، «رایان گاسلینگ» و «اما استون» به تناوب تداعیگر جین کلی، فرد آستر و جینجر راجرز (بازیگران سبک موزیکال) هستند. شزل و فیلمبردارش، «لاینوس سندگرن»، برداشتهای بلند را دوست دارند و مسلما هیچکدام به اندازهی صحنهی آغازین، جاهطلبانه نیست؛ سکانسی که رانندگان در یک آزادراه پرترافیک از ماشینهایشان خارج میشوند و از رقص و آواز خواندن به مثابه التیامی برای کاستن تنش جادهی عذابآور استفاده میکنند. علاقهی سازندگان این فیلم به عصر طلایی موزیکال، به وضوح در این صحنه مشخص است و این علاقه در تکتک نماهای "لالالند" نفوذ کرده. به استثنای تعدادی اظهارات توهینآمیز (که احتمالا به دلیل قرارگرفتن در ردههای بالاتر درجه سنی در فیلم گنجانده شده)، عنصری در فیلم نمیتوان یافت که با حال و هوای دهه 1950 در تناقض باشد. طراحی صحنه مدرن است اما کاملا حسی کلاسیک را به تماشاگر منتقل میکند که از نکات مثبت فیلم به شمار میرود.
|
My best friend's wedding |
1997 |
پی جی هوگان |
جولیا رابرتز |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: جولیا رابرتز و درموت مالرونی دو دوست صمیمی هستند که باهم قرار گذاشتند اگر تا سن ۲۸ سالگی ازدواج نکردند باهم ازدواج کنند. اما نزدیک تولد زن، مرد خبر نامزدیاش را به او اطلاع میدهد و زن که اکنون متوجه شده به او علاقه دارد تلاش میکند ازدواج آن دو را خراب کند.
|
Sixteen candles |
1984 |
جان هیوز |
مالی رینگوالد |
1 - 2 - 3 |
Amélie |
2001 |
ژان پیر ژونه |
آدری تاتو |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: آملی یکی از آن موارد غافل گیر کننده ای ست که نتیجه اش بسیار فراتر از نیت اولیه رفت. یک شمایل ملی / فرهنگی خلق شد که می توانست مدعی باشد به نیاز ناگفته ی فرانسوی ها- و از جمله صفت دمدمی مزاج و متزلزل سینمای فرانسه - به یک «ژاندارک» امروزی پاسخ داده است. «آملی»، نقش طلایی تاتو - با صورت، نگاه و لبخندی که انگار از دنیای کارتون آمده است- شد. داستان فیلم را یک راوی روایت می کند که تا پایان فیلم همراه ماست و ما در آخر هم متوجه نمی شویم که او که بوده.داستان زندگی آملی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته می شود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد آملی. پدر و مادر آملی نسبت به او کم توجه اند و حتی او را در آغوش نمی گیرند. او با همین تنهایی بزرگ می شود و خانه را ترک میکند و به پاریس می رود.
|
Tristan & Isolde |
2006 |
کوین رینولدز |
جیمز فرانکو |
1 - 3 |
خلاصه داستان: داستان در ایرلند و بریتانیا و در قرون وسطی و پس از سقوط امپراطوری روم در قرن پنجم میلادی انفاق افتادهاست. لرد مارک کورنوال تصمیم دارد که قبیلههای بریتانیا را در برابر ایرلند با هم متحد کند و خود شاه بریتانیا شود.شاه ایرلند از نقشهٔ آنها با خبر میشود و مخفیانه همراه با سربازانش به محل برگاری جلسه حمله میکند.پدر و مادر تریستان که پسر بچهای بیش نبود کشته میشوند و مارک برای نجات تریستان دستش از مچ قطع میشود.مارک که زن و بچهای نداشت تصمیم میگیرد تریستان را به فرزندی بپذیرد.تریستان به یک جنگجوی دلیر و شجاع تبدیل میشود و وفاداری اش نسبت به مارک نه مانند سرباز به لورد بلکه مانند یک پسر به پدر بود. عدهای از سربازان ایرلند برای گرفتن برده از طرف شاه به کورنوال رفتند.تریستان و دوستانش به آنها حمله برده.او رئیس ارتش ایرلند را که به اجبار به نامزدی شاهزاده ایرلند به نام ایزولد در آمده بود را از پای در آورد و باعث عقب نشینی ایرلندیها شد ولی چون با شمشنر آغشته به زهر مجروح شده بود از حال رفت.همه فکر کردند که او مرده. |
Love Story |
1970 |
آرتور هیلر |
الی مکگرو |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: «داستان عشق» که یکی از ماندگارترین عاشقانههای تاریخ سینما به حساب میآید، در سال ۱۹۷۰ به روی پرده رفت و ۱۰۶ میلیون دلار فروش داشت که معادل امروزی این رقم ۶۶۵ میلیون دلار است. «داستان عشق» براساس فیلمنامهای به قلم «اریک سگال»، استاد دانشگاه ییل آمریکا ساخته شده بود. کتاب «سگال» بیش از پنج میلیون نسخه در آن زمان فروش داشت. این فیلم داستان رابطه رمانتیک اما تراژیک یک دانشجوی رشته حقوق «هاروارد» که از خانواده ثروتمندی است را با یک دانشجوی معمولی رشته موسیقی کلاسیک روایت میکند. منتقدانی چون «راجر ایبرت» در آن زمان اعتقاد داشتند که فیلم «داستان عشق» بهتر از کتابش است. «ایبرت» در اینباره نوشت: من فکر میکنم این مسئله مربوط باشد به سلیقه خوب «آرتور هیلر»، کارگردان این اثر که تمام چیزهایی را که «سگال» فکر میکرد با زیرکی کنار گذاشته، کنار هم قرار داد؛ چیزهایی مثل رنگ، شخصیتپردازی، جزئیات و پیشینه داستان. «هیلر» در این فیلم موضوعاتی مثل اختلاف طبقاتی و معضلات روابط بین نسلها را با داستان کتاب «سگال» درآمیخت و در عین حال بُعد احساسی روایت او را به خوبی نمایش داد. |
شب های روشن |
2003 |
فرزاد موتمن |
مهدی احمدی |
1 - 2 |
خلاصه داستان: شبهای روشن، داستان زندگی دو انسان تنهاست. مرد، استاد دانشگاه، سرخورده اجتماعی و مأیوس فلسفی است و انزوای خود را با تدریس ادبیات، مطالعه کتاب و پرسه زدن در خیابانها میگذراند. شبی متوجه دختری ساک در دست میشود و به او کمک میکند تا از شر مزاحمت یک راننده ماشین رهایی یابد، از اینجا بین او و رؤیا دوستی شکل میگیرد. رؤیا بنا بر قولی که به عاشق خود، امیر داده است، یک سال پس از آخرین ملاقات به وعدهگاه آمده و میخواهد چهار شب در محل و ساعت معین در انتظار امیر بماند. استاد به رؤیا پناه میدهد و به او کمک میکند تا امیر را پیدا کند. طی این چهار روز بین رؤیا و استاد دانشگاه به تدریج دلبستگی به وجود میآید. استاد مصمم میشود که با رؤیا ازدواج کند اما در چهارمین شب امیر به محل ملاقات می آِید و رؤیا با او میرود. فیلم روایت چگونگی آشنایی، دلبستگی و جدایی این دو شخصیت از زبان استاد دانشگاه است. |
در دنیای تو ساعت چند است؟ |
2014 |
صفی یزدانیان |
لیلا حاتمی |
1 - 2 |
خلاصه داستان: گلی ( لیلا حاتمی ) پس از 20 سال دوری از ایران، به شهر زادگاهش رشت باز می گردد تا به خانه پدری اش برود. اما در بدو ورود گلی به شهر رشت، مردی به نام فرهاد ( علی مصفا ) نزد گلی می آید تا او را در روزهایی که در شهر رشت است همراهی کند؛ کسی که گلی حتی نمی داند او کیست! |
The Last Song |
2010 |
جولی رابینسون |
مایلی سایرس |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: رانی میلر “مایلی سایرس” که به خاطر جدا شدن پدر و مادرش از هم سخت نارحت و غمگین است در شرایط روحی بدی به سر می برد. رانی پدرش را مقصر این امر می داند و او را سرزنش می کند اما پدرش که یک معلم موسیقی و پیانویست است سعی دارد تا دوباره روحیه قبلی و شادی را به رانی برگرداند و در تلاش است که بتواند کاری کند که او مثل قبل بنوازد چون می داند که فقط نواختن پیانوست که او را به حالت سابق در می آورد اما موفق نمی شود او را راضی به این امر کند تا اینکه رانی با پسر جوانی به نام ویل “لیام همسورس” آشنا می شود و عشق به اوست که رانی را مثل سابق می کند تا جایی که رانی دوباره پیانو می زند و … |
As Good as It Gets |
1997 |
جیمز ال بروکس |
جک نیکلسون |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: شما فیلم را به خاطر کارگردان فیلم "جیمز ال بروکس" که در اولین ساخته خودش در سال 1983 برای فیلم "دوران مهرورزی" (Terms of Endearment) برنده جایزه اسکار شد، به یاد نخواهید داشت! شما فیلم را به خاطر "هلن هانت" که برای همین فیلم جایزه اسکار گرفت به خاطر نخواهید داشت! چیزی از فیلم که در یادتان می ماند "جک نیکلسون" بازیگر پیر با خنده های زشت خودش خواهد بود که اینبار سعی می کند یک وسواسی عاشق را بازی کند.
|
A Walk to Remember |
2002 |
آدام شنکمن |
شین وست |
اینجا |
نقد فیلم: لندن کارتر جوان جاه طلبیست که در شهری کوچک در ایالت ویرجنیا به همراه مادرش زندگی می کند، در مدرسه قرار می شود برای جشن مدرسه نمایشی را جمعی از شاگردان آن بازی کنند که از قضا لندن به همراه دختر کشیش آن شهر جیمی سالیوان نقشی را در مقابل هم دارند و مجبور می شوند به یکدیگر به تمرین نمایش بپردازند. جیمی دختری نسبتاً مذهبی و پایبند به اخلاقیات است و به همین منظور زیاد مورد توجه لندن قرار نمیگیرد، اما رفته رفته رابطه آنها به عشق تبدیل شده و سرنوست آن ها به هم گره می خورد. |
The Proposal |
2009 |
آن فلچر |
ساندرا بولاک |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: مارگارت مدیر داخلی یک موسسه ی انتشاراتی است که رفتاری بسیار سرسخت و خشک با کارکنانش دارد.از انجا که او یک کانادایی است،با سازمان مهاجرت دچارمشکل می شود وناچاراست برای مدت یک سال کشور امریکا را ترک کند.دراین صورت اوموقعیت شغلی اش را نیز ازدست خواهد داد.مارگارت برای حل این مشکل نقشه ای می کشد وبه دستیارش اندرو پیشنهاد می کند که در ازای چاپ کتابش ،به صورت صوری با وی ازدواج کند و پس از رفع مشکل مهاجرتی از هم جدا شوند.اندرو به شرطی این درخواست را می پذیرد که علاوه بر چاپ کتابش در تیراژ بالا، ترفیع شغلی نیز بگیرد.مارگارت ناچار می پذیرد و سپس این دو به عنوان زوج به اداره ی مهاجرت می روند. آنها می گویند که به زودی برای تحقیق از خانواده ها به سراغشان خواهند آمد. |
Sleepless in Seattle |
1993 |
نورا افرون |
تام هنکس |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: بی خواب در سياتل در نگاه اول يک ملودرام رمانتيک است، که به شدت وام دار سنت غنی کمدی های رمانتيک هاليوودی مي نمايد. داستان مردی همسر از دست داده که با پسر نوجوانش روزهاي تلخ و سردی را مي گذراند. تا آنجا که در شب سال نو، پسرک با يک برنامه راديويی تماس مي گيرد و از تنهايی پدرش و خود می گويد. مکالمه ای تلفنی که به صورت زنده روی آنتن می رود و بسياری در سراسر آمريکا آن را می شنوند. از ميان اين همه، آنی زن جوان و سرگشته اي که دائم به دنبال عشقي واقعی است و آن را نمی يابد، با شنيدن صداي گرم و توصيفات عاشقانه مرد از رابطه با همسر در گذشته اش، گويی طلسم مي شود و مي کوشد به اين خانواده از هم پاشيده نزديک شود. در حالی که بيش از دو هزار زن تنها و نااميد، پيش از او دست به کار شده و با نوشتن نامه اي براي پيوستن به اين پدر و پسر اعلام آمادگي کرده اند.
|
The Apartment |
1960 |
بیلی وایلدر |
جک لمون |
1 - 2 - 3 |
نقد فیلم: آپارتمان بهترین اثربیلی وایلدروشاخص سینمای (کمدی سیاه) است. سرگذشت مردی که سلاح اوبرای مبارزه با پلشتیهای جهان واقعی- قدرتمدار- سادگی وعشق است. قهرمان وایلدربر خلاف نظر تامسون- اصلا ساده لوح وابله نیست وفیلم نیزهیچگاه تاسرحد ملودرام های مبتذل پایین نمی آید و وایلدر هم مطلقا در صدد استثمار ذائقه تماشاگر نیست. آپارتمان در همه لحظا تش بیننده را به خنده وامی دارد ولی در میانه قهقهه به او می فهماند که نباید می خندیده است ودرعین حال درتلخ ترین لحظات هم- یادآوری می کند که ناامیدی بیهوده است. آپارتمان به شکل حیرت انگیزی موفق می شود تعادل خود را برخط باریک مرز- میان تراژدی وکمدی - یاس وامید وگریه وخنده حفظ کند. دوگانگی کارکرد طنزگزنده ودر عین حال شیرین این شیوه روایت- به وایلدر توانایی مانورمی دهد که با تبدیل موقعیت – نشان دهنده ارزش نیروی ذهن واراده انسان باشد. همچون سرشت دوگانه کارکرد روان – بشر درمقابله با وضعیت جهان عینی. هنگامی که در پایان فیلم آپارتمان از پشت درصدایی شلیک آسا به گوش می رسد: هم می تواند صدای شلیک یک گلوله باشد که زندگی تلخ وبه بن بست رسیده قهرمان فیلم را پایان می دهد و هم می تواند صدای بیرون پریدن شادمانه چوب پنبه یک بطری باشد که جشن آغاز زندگی نوینی را بشارت می دهد. |