آنالیزتاکتیکی گلهای ایران مقابل گوام
مطمئنا دربازی یک گله ایران-گوام نمی توان تحلیل درستی ازوضعیت های تاکتیکی مختلفی داشت.به همین دلیل وباتوجه به میزان حملات پرتعداد ایران،بهترین انتخاب برای تحلیل،همان تفکرحمله ای تیم است که می توان با آنالیزگلها به آن دست یافت..
گل اول-حرکت منجربه پنالتی:درواقع مهمترین نکته ای که می توان درمورد حرکت سردارآزمون بیان کرد مسئله نقطه توپگیری وی است:حدود10مترعقب ترازمحوطه جریمه!!وزمانی این نکته عجیب ترمی شود که بدانیم این اتفاق دربرابریک تیم بادفاع فشرده وبسته انجام گرفته است!!یعنی مهاجم ایران دربرابریک تیم کاملا دفاعی توانسته از30متری دروازه تک به تک شود.آیا این یک نکته مهم نیست؟؟پس اینجا نتیجه گیری خیلی ساده است:شمادرحمله به همان اندازه که ازساختارخودتان استفاده می کنید می توانیدازساختاردفاعی حریف هم استفاده کنید.ماننداین صحنه که ایران ازجلوپرس نکرد بلکه پرس را درمیانه زمین اجرانمود،به حریف اجازه داد کمی ازلاک خود تا نیمه زمین بیرون بیاید سپس بایک پرس سریع ویک انتقال ازدفاع به حمله فوق العاده خطی که لازمه این مدل فریبکارانه است توانست حریف را مات کند.
گل دوم:ابتدا سیستم ایران راروی این صحنه مرورکنیم:31114.آندو،آزمون،امیری ودژاگه بصورت یک خط عرضی روی خط دفاعی حریف ترتیب پوزیشن داده بودند که روشی بسیارخلاقانه برابرسیستم لایه لایه گوام محسوب می شود وازآن خلاقانه تربرای شکست این لایه ها وخطوط فشرده استفاده ازابراهیمی،وریاغفوری وطارمی دریک خط طولی به عنوان مهاجمان میان خطی تیم.پس روی کاغذ ایران بازی پوزیشنی رابرده است وفقط اجرای درست مدل باقی مانده است که ما به آن می گوییم یک دو مخفیانه بین طارمی-آزمون.درواقع هم خود طارمی با حرکتش برتری محیطی نسبت به مدافع مستقیمش دارد زیرا روبه دروازه حریف است وهم اینکه فشارآندو،امیری،دژاگه برای حرکت به داخل یعنی گزینه های متعدد پاس دادن برای آزمون وخب نتیجه آن می شود عدم کاردرست دفاعی ازگوام دربرابراین تنوع حمله.این گل محصول یک پوزیشن قوی ویک اجرای تاکتیک قوی بود.
گل سوم:یک تعویض جناح سریع ازچپ به مرکز وازمرکزبه راست برای ایران باعث می شود تراکم دفاعی گوام نتواند همزمان با این تعویض جناح سریع یک تعویض شیفت دفاعی سریعی را اعمال کند وبه همین دلیل می شود که حتی استپ اشتباه دژاگه نیزباعث نمی شود که دفاع حریف سربرسد.دوباره استفاده ازچهارنفرروی خط دفاع حریف برای ایجادتراکم حمله ای(مسئله ای که ناشی ازاعتقادتاکتیکی کروش به مردان دفاعی اش درعقب زمین،ضعف گوام درضدحمله وهمچنین بالا بردن احتمالات گلزنی تیم است).مجموع این دو کارتاکتیکی و ترکیب دو کارتکنیکی ازدژاگه(سانتر)وآزمون(هد)باعث گلزنی تیم می شود والبته خوشبینی نسبت به توانایی داشتن مدلهای حمله ای تیمی و خلاقیت های فردی.
گل چهارم:خب بلاخره اگربخواهیم تاثیراصلی بازی با چهارنفررا روی خط دفاع حریف بررسی کنیم باید این گل را مثال بزنیم.نقش امیدابراهیمی را هم که درتوپگیری درنظربگیریم سرانجام به این وضعیت می رسیم:تیم ایران کروش استاد ضدحملات است و دراین بازی با توجه به نکاتی که دربالا گفته شد ازتراکم نفربین توپ ودروازه حریف استفاده می کند که ترکیب آنها دراین صحنه باعث می شود ایران صاحب یک ضدحمله با تراکم نفربشود.چه چیزی انتظارمی رود به جزگل زدن وقتی تمام تخصص های حرکتی تیم فراهم است!!یک بازی چهارنفره با حرکت به داخل خوب امیری،آگاهی محیطی دژاگه واقدام به پاس غافلگیرکننده،جامپینگ عالی ازآزمون.کروش همواره گفته درتلاش است که ازبازیکنانش بالاترین کیفیت فنی را نسبت به استعدادهایشان بگیرد و این صحنه ها بهترین قاضی برای صحبت های وی است.
گل پنجم:بایرن مونیخ درفصل گذشته موفق شد 13-16باربراساس مدل پاسهای(هفتی هشتی)به گل برسد که حتی تحسین جاناتان ویلسون را نیزدربرداشت.اما برای اینکه متوجه بشویم پاسهای هفتی هشتی که گاهی ضربدری نیزبه آن می گویند دقیقا چه نوع پاسهایی هستند باید به سراغ کارترکیبی(امیری به دژاگه،دژاگه به آندو وآندو به رضاییان)برویم.یک پاس روبه جلو،سپس یک پاس روبه عقب و دوباره یک پاس روبه جلو.البته می توان ضعف هایی به مدل اجرا شده توسط ایران گرفت که تعادل متراژی خوبی برقرارنشد.چون دراجراهای بایرنی نسبت به این شکل است:اگرپاس اول15متراست،پاس دوم10متر وپاس سوم 20-25متراست که این گونه باعث می شود که مثلا توپ به رضاییان در1/3هجومی برسد.ولی خب اینکه می بینیم یک ترکیب مدرن درفوتبال ایرانی پیاده می شود بسیارجای خوشحالی و یادگیری دارد.
گل ششم:سوای آنچه که بین تیموریان ورضاییان اتفاق افتاد ومنجربه ردوبدل چهارپاس شد مهمترین نکته را روی این گل می توان به مسائل آگاهی محیطی نسبت به وضعیت توپ،توپگیری،ایجاد موج دوم حمله دانست.زیرا وقتی پاس رضاییان قطع شد وبین مدافع ومهاجم افتاد مسئله مهم سرعت تصمیم گیری وسرعت عکس العمل است که چه کسی موفق به کنترل توپ بشود ومهاجمی که مجهزبه مسائل فنی بالا باشد می توانداحتمال دست یابی زودتربه توپ را برای تیم فراهم کند وعالیشاه توانست این کاررابکند.والبته ازتمام اینها مهمترنکته ای که دراین گل برای شخص من بسیارآموزنده بود مسئله حفظ نظم حرکتی وسیستماتیک تیم بود.شما به نحوه قرارگیری عالیشاه-ترابی وقتی که توپ تحت اختیاررضاییان است نگاه کنید وبه نحوه قرارگیری آنها هنگام پاس به بیرون عالیشاه وگلزنی ترابی نیزدقت کنید.دقیقا به همان صورت وهمان وضعیت.و خب فعل وانفعالات اتفاق افتاده را نیزدرنظربگیرید.اینجا ما درس حفظ ساختارحتی هنگام هرج ومرج را فرا می گیریم.
آنالیزور:مجتبی مرشدنژاد