شرح سریال
دکتر گرگوری هاوس یک پزشک متخصص تشخیص بیماری است که در بیمارستانی آموزشی در نیوجرسی مشغول به کار است. وی دارای خلق و خویی بسیار زننده و تند اما بذلهگو است، معلول جسمیست اما موتورسیکلتی کورسی میراند، مجرد است اما (به غیر از همکار خود دکتر ویلسون) دوستی ندارد، پیانو و گیتار مینوازد اما از نوعی اعتیاد حاد به دارو هم رنج میبرد.
از طرف دیگر وی پزشکی نابغه است و همانند شرلوک هلمز از حل بیماریهای بسیار نادر و لاعلاج لذت میبرد. دکتر هاوس با اختیار و انتخاب خود بیمارهای مخصوص خود را انتخاب میکند. و سه پزشک زیردست و جوان ولی چیرهدست در اختیار دارد که آنها نیز انتخاب خود وی هستند و همواره گوش به فرمان او هستند، و توسط بیمارستان تامین میشوند.
هر قسمت از سریال راجع به بیماری است که دچار مرضی لاینحل و مرموز است. دکتر هاوس از روشهای مختلف و گاهی نامتعارف به همراه تیم خود میکوشد سر از راز بیماری درآورد. حتی اگر هم لازم باشد، غیر قانونی وارد منزل بیمار شده و برای کشف علت بیمار تحقیقات انجام میدهد. دکتر هاوس به غیر از تسخیر راز بیماری به چیزی نمیاندیشد، حتی به ظاهر و پوشش خود. دکتر هاوس به سریال عشقی General Hospital علاقهمند است. برای او بیمار مهم نیست بلکه بیماری مهم است. لباس سفید پزشکی بر تن نمیکند، کراوات نمیزند، از زیر ویزیت بیماران در میرود، آبنبات چوبی میخورد و گیم بوی بازی میکند. برایش مهم نیست دیگران دربارهاش چه فکری میکنند و او نیز به دیگران اهمیتی نمیدهد و یا لااقل نشان میدهد که اهمیتی نمیدهد. او میلنگد ولی لنگیدناش و عصایش نه مایهٔ ابهت اوست و نه مایهٔ ناتوانیاش. طنز تلخی در بیان و غم پنهانی در چهره دارد. او شبیه هیچ کس نیست و تنها شبیه یک کس است و آن هم خود دکتر هاوس است.
شخصیت اصلی
دکتر گرگوری هاوس (با نقش آفرینی هیو لوری) پیچیدهترین و مهمترین شخصیت سریال و در واقع شخصیت وی هستهٔ اصلی تشکیلدهندهٔ سریال است. هاوس که خود متخصص بیماریهای عفونی و همچنین نفرولوژیست است، رییس یک تیم تشخیصی در بیمارستان آموزشی پرینستون پلیزبورو PPTH است. هیو لوری به خوبی از عهده این نقش برآمده و بسیار تاثیرگذار بوده، او برای بازی در این نقش ۴ بار نامزد بهترین هنرپیشه مرد تلویزیونی گلدن گلوب بوده و دو بار در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ برنده این جایزه شده و در سالهای ۲۰۰۵، ۲۰۰۷، و ۲۰۰۸ نیز نامزد جایزه امی شدهاست.
شرلوک هلمزی در بیمارستان
شباهتهای دکتر هاوس به شرلوک هلمز -کارآگاه مشهور داستانهای جنایی- در سرتاسر سریال احساس میشود. هلمز و هاوس هر دو موسیقی مینوازند -هاوس پیانو و گیتار و هولمز ویولن- و هر دو به شکلی مواد مصرف میکنند -هاوس معتاد قرص ویکودین (حاوی اکسی کدون و استامینوفن) است و هلمز هم گاهی کوکائین استفاده میکند. شماره آپارتمان هاوس ۲۲۱B نیز نوعی ارجاع به آدرس هولمز است.
دیوید شور تهیهکننده سریال میگوید که همیشه شرلوک هلمز را تحسین میکرده و شیفتهٔ بیتفاوتی هولمز نسبت به موکلاناش بودهاست، ویژگی که به وضوح در شخصیت هاوس مشاهده میشود. به طور کلی شخصیت دکتر هاوس، تاکیدش بر روانشناسی بیماران، روش استدلال استنتاجی وی، و اکراهاش از پذیرفتن بیماریهایی که برایاش جالب نیستند همه تداعیکنندهٔ کارآگاه داستانهای سر آرتور دویل هستند. رویکرد تشخیصی دکتر هاوس رد کردن یک یک تشخیصهای افتراقی تا رسیدن به تشخیص نهایی است که هلمز نیز روش مشابهی را پی میگیرد. حتی شور میگوید نام هاوس به شکلی ادای دینی به هولمز بودهاست. دوستی هاوس با جیمز ویلسون هم ارتباط هلمز با دکتر واتسون را تداعی میکند. رابرت شان لئونارد هنرپیشه نقش دکتر ویلسون میگوید که ابتدا قرار بر این بوده که دکتر ویلسون -که ناماش نیز بیشباهت به نام دکتر واتسون نیست- نقش بیشتری در کنار دکتر هاوس و به عنوان مشاور ایفا کند -همانگونه که واتسون همیشه در کنار هولمز کار میکند- اما در نهایت این جنبه از نقش دکتر واتسون به تیم تشخیصی واگذار شدهاست.
علاوه بر اینها در اپیزودهای سریال نیز ارجاعاتی به داستانهای شرلوک هولمز شدهاست. نام بیمار اصلی در قسمت اول سریال ربکا آدلر است که تداعی کننده نام آیرین آدلر در اولین داستان شرلوک هولمز است. در پایان فصل دوم مرد مسلحی به هاوس شلیک میکند که نامش Moriarity -نام دشمن همیشگی هولمز- است. در چند اپیزود کتاب خاطرات شرلوک هولمز در نماها ظاهر میشود. همچنین در یکی از اپیزودهای فصل پنج هاوس برای گول زدن تیمش از یک کتاب از جوزف بل استفاده میکند که الهامبخش دویل برای شرلوک هولمز بودهاست. کتاب را ویلسون در کریسمس گذشته به هاوس هدیه داده و پیغام گذاشته که: هاوس، این کتاب مرا به یاد تو میاندازد. در عین حال ویلسون قبل از اینکه اشاره شود که وی این کتاب را به هاوس دادهاست، به دو نفر از اعضای تیم میگوید که الهامبخش این داستان بیماری به نام آیرین ادلر بودهاست.
از طرف دیگر وی پزشکی نابغه است و همانند شرلوک هلمز از حل بیماریهای بسیار نادر و لاعلاج لذت میبرد. دکتر هاوس با اختیار و انتخاب خود بیمارهای مخصوص خود را انتخاب میکند. و سه پزشک زیردست و جوان ولی چیرهدست در اختیار دارد که آنها نیز انتخاب خود وی هستند و همواره گوش به فرمان او هستند، و توسط بیمارستان تامین میشوند.
هر قسمت از سریال راجع به بیماری است که دچار مرضی لاینحل و مرموز است. دکتر هاوس از روشهای مختلف و گاهی نامتعارف به همراه تیم خود میکوشد سر از راز بیماری درآورد. حتی اگر هم لازم باشد، غیر قانونی وارد منزل بیمار شده و برای کشف علت بیمار تحقیقات انجام میدهد. دکتر هاوس به غیر از تسخیر راز بیماری به چیزی نمیاندیشد، حتی به ظاهر و پوشش خود. دکتر هاوس به سریال عشقی General Hospital علاقهمند است. برای او بیمار مهم نیست بلکه بیماری مهم است. لباس سفید پزشکی بر تن نمیکند، کراوات نمیزند، از زیر ویزیت بیماران در میرود، آبنبات چوبی میخورد و گیم بوی بازی میکند. برایش مهم نیست دیگران دربارهاش چه فکری میکنند و او نیز به دیگران اهمیتی نمیدهد و یا لااقل نشان میدهد که اهمیتی نمیدهد. او میلنگد ولی لنگیدناش و عصایش نه مایهٔ ابهت اوست و نه مایهٔ ناتوانیاش. طنز تلخی در بیان و غم پنهانی در چهره دارد. او شبیه هیچ کس نیست و تنها شبیه یک کس است و آن هم خود دکتر هاوس است.