به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محسن شادی از جمله ستاره های بی چون و چرای رویینگ ایران است که در سال های اخیر به افتخارهای زیادی رسیده است. او قهرمانی در جهان و آسیا را دارد و نخستین کسی است که برای رویینگ ایران سهمیه المپیک گرفته است. شادی با قهرمانی های زیادی که در بخش سبک وزن قایقرانی بدست آورد بعد از بازی های آسیایی گوانگجو وارد بخش سنگین وزن شده و حالا کار بسیار دشواری دارد. او بعد از این تغییر وزن، سهمیه المپیک لندن را بدست آورد، در المپیک نتیجه خوبی کسب نکرد و حالا دوباره در قهرمانی آسیا از حریف هندی اش عقب ماند و به مدال نقره رسید؛ مدالی که بسیاری از کارشناسان با توجه به وضعیت قایقرانی در سال گذشته آن را کم از طلا نمی دانند. با این حال در یک سال و نیم گذشته که قایقرانی ایران فراز و نشیب زیادی را پشت سر گذاشت شادی نیز روزهای دشواری را در زندگی اش تجربه کرد و با اینکه در این مدت تحت فشارهای زیادی بود به مدال نقره آسیا رسید؛ نتیجه ای که البته خودش از آن راضی است. محسن شادی بعد از المپیک حواشی زیادی را در زندگی حرفه ای اش دید و بیشتر از همیشه شاهد انتقادهایی بود که از عملکردش می شد، انتقادهایی که به مدال نقره امسال او نیز کشیده شد.
او با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره تمام این اتفاق های یک سال گذشته، وضعیت تمرین هایش، عملکردش و انتقادهایی که به او شده و می شود صحبت کرد. او معتقد است با شرایطی که داشته هرکس جای او به آب می زد به مدال نمی رسید.
مشروح گفت و گوی ایسنا با محسن شادی را در ادامه می خوانید:
*قبل از هرچیز به افرادی اشاره کنیم که در این مدت کمی رویت تاثیر منفی گذاشتند. اولین نفر عباس شادمان بود که به عنوان سرپرست کمیته رویینگ انتخاب شد. با اینکه در یک استان بودید چرا اختلاف داشتید؟
آقای شادمان از همان ابتدا با من اختلافهایی داشت. قولهایی میداد که عمل نمیکرد. درباره تقدیرها و پاداشها تماس میگرفت و و قول میداد و در پایان نه پاداش ما را میداد و نه اتفاق خاصی میافتاد. نزدیک مراسم زنگ میزد و می گفت پاداشت کم شده و به پاداش دیگر ورزشکاران اضافه شده اما می دیدم از پاداش همه کم شده و چیزی به کسی اضافه نشده است. هربار یک حرفی میزد و در آخر هم چیز دیگری اتفاق میافتاد. خب اگر نمیخواهید انجام ندهید. بعد مصاحبه میکرد که محسن شادی حاشیه دارد. خودشان هرکاری میکردند اما به رسانهها حرف دیگر میزدند و از ما انتقاد می کردند.
*نفر بعدی بهزاد اتابکی است. با او رابطه خوبی داشتی اما چه اتفاقی افتاد؟
من با آقای اتابکی دوست بودم. همیشه با هم ارتباط داشتیم. در فدراسیون قبلی همیشه با من صحبت و تشویقم میکرد اما از زمانی که به عنوان سرپرست کمیته روئینگ وارد کار شد همه چیز تغییر کرد. من به او تبریک گفتم چراکه درد ما را میدانست و امیدوار بودم به ما و روئینگ کمک کند اما از همان روز اول با من بد شد. هرکاری خواست کرد و بارها گفت محسن شادی باید حذف شود. بارها مصاحبه میکرد که محسن شادی در تیم ملی نیست و به رقابتهای برونمرزی اعزام نمیشود. من هم از پنج مصاحبه او تنها به یکی پاسخ میدادم. خیلیها به من گفتند مصاحبه نکنم و این کار را انجام دادم اما اتابکی هرچقدر خواست مصاحبه کرد. بعد از رفتن اسبقیان و آمدن ابراهیمی باز هم دستبردار نبود. ابراهیمی از من حمایت میکرد اما اتابکی هرجا که میتوانست حرفی علیه من میزد. من با ابراهیمی و مهدوینیا جلسه داشتم اتابکی زنگ میزد که فدراسیون نباید به شادی اجازه بازگشت به تیم ملی را بدهد. همیشه حرف میزد و تهدید میکرد. با این حال من کارم را میکردم اما باز اختلاف ایجاد میکرد.
او یک بار من را با افشین فرزام و یک بار با فدراسیون درگیر میکرد. این اتفاقها تا زمانی که شرایط برای رفتنم به اردوی چین مهیا شد ادامه داشت.
*تمام این اتفاقها قبل از المپیک رخ داد و با تغییر و تحولات، مشکلات تو نیز آغاز شد. از آن روزها بگو و اینکه گفته می شود کمی افت کرده ای؟
شما میگویید قبل المپیک اما من میگویم قبل از سهمیه المپیک. فدراسیون از دیماه 90 برای رقابت های سهمیه المپیک اردوهایش را برگزار کرد. پیش از شروع اردو من با فدراسیون هماهنگ کردم و رفتم کنار آقای اقلیمی و احمدرضا طالبیان تمرین کردم و توانستم از نظر بدنی آماده شوم. اردوی بندر لنگه شروع شد و من تمرینهایم از نظر فنی شکل جدی گرفت اما آن زمان خواهرم مریض بود و من نیز درگیر بودم. نه روحیه تمرین داشتم و نه از نظر روانی شرایطی داشتم که بتوانم تمرکز کنم. حال خواهرم بد شد، مرخصی گرفتم و به شهرم رفتم که او در آن مقطع زمانی از دنیا رفت. بعد از آن اتفاق شرایطم بد شد و دیگر نمیخواستم تمرین کنم تا اینکه دوباره مدیریت فدراسیون فضا را فراهم کرد تا به تمرینها بازگشتم و کارم را آغاز کردم.
*با این شرایط چطور برای کسب سهمیه المپیک و قهرمانی آسیا آماده شدی؟
خیلی هوایم را داشتند و هر روز از فدراسیون به من زنگ میزدند. روحیه میدادند تا بالاخره من با هزار مشکل به اردو برگشتم. با تمام آن مشکلاتی که من داشتم شرایط فراهم شد تا به همراه تیم عازم اردوی چین شوم. آن زمان با آقای شخرت کار می کردیم و آقای قرائت سرمربی بانوان بود. پس از چین به کره رفتیم و در رقابت های سهمیه المپیک مدال نقره گرفتم و سهمیه را نیز کسب کردم. در آن روزها شرایطم خیلی بد بود و روز فینال مشکل داشتم. متاسفانه حالت تهوع گرفته بودم و حالم بد شد. خب تمرینهایم خیلی پر فشار بود و شرایط روحیام بد بود. کسی انتظار کسب سهمیه نداشت. 6 نفر اول سهمیه میگرفتند اما من مدال طلا میخواستم و تلاش کردم. حتی تا آخر مسابقه اول بودم اما دیگر نتوانستم. حالم بد شد و نقره گرفتم.
*پس از بازگشت نیز که آن اتفاق ها افتاد.
بله من درفینال حالم بد شد و نایب قهرمان شدم اما سهمیه المپیک را گرفتم. به ایران برگشتیم که وزارت ورزش تصمیم هایی گرفت که بعد از آن اتفاق دیگر هیچ روحیهای نداشتم. شهر چای ارومیه بودم و تمرین می کردم که خبر دادند رییس فدراسیون عوض شد. واقعا ضربه خوردم. آن موقع برای دومین تجربه المپیکم تمرین می کردم. در المپیک پکن، بیست و هفتم شدم. قبل آن مسابقات به مسابقات جهانی آلمان رفته بودم که دوم شدم. پس از آن در رقابت های بزرگسالان پنجم شدم و بعد از سفر به ایران راهی المپیک پکن شدم که روی بدنم تاثیرگذاشت و مریض شدم. مربی آن زمان رومانیایی بود که گفت در مسابقات المپیک شرکت نکنم. آنقدر حالم بد بود که حتی نمیتوانستم راه بروم اما رفتم و پارو زدم.
قبل از المپیک لندن هم که اینطوری شد. دقیقا در آستانه المپیک بود. دیگر زمانی نمانده بود. در آن شرایط تمرکز کردن خیلی سخت بود و فشار روی قایقرانی بالا رفته بود. با این حال من بعد از مدتی وقفه برای بازی های المپیک تمرین هایم را آغاز کردم اما بازهم نشد. آن وقفه هم به خاطر ارتباط خوبی که با رییس سابق فدراسیون داشتم بود چرا که او برایم خیلی زحمت کشیده بود و واقعا ناراحت بودم.
زمانی که به ایران آمدیم این اتفاق های تعلیق افتاد. تمرینها سرد شده بود، اردوها تعطیل شد و در مرحله آخر نیز اعلام کردند قایقرانی تعلیق است.
مربی میپرسید چه کار کنیم اما نمیدانستم چه بگویم. خلاصه تصمیم گرفتند کل قایقرانی را به زمین بزنند. جالب اینجا است که یک هفته قبل از آن اتفاق در وزارت ورزش مراسم تجلیل از المپیکیها بود که آقای عباسی و آقای سجادی بودند و رییس سابق فدراسیون هم بود و باهم می
گفتند و می خندیدند.همه چیز خوب بود و حتی قایقرانی به عنوان بهترین فدراسیون انتخاب شد. ما نتایج خوبی کسب کرده بودیم و موفق بودیم اما آنها به یکباره این تصمیم را گرفتند و ما بیانگیزه شدیم.
*بعد از المپیک وضعیت چطور شد؟
بدون هیچ تمرینی به بازی های المپیک رفتیم و بیست و ششم شدم. بعد از آن هم فهمیدم در ایران پدربزرگم فوت شده و به من نگفته بودند. واقعا سخت بود و کل خانوادهام روحیه نداشت. بعد از المپیک شش ماه نتوانستم در اردو شرکت کنم. جایی که من زندگی می کنم مناطق کشاورزی است و همه در کار کشاوزی هستند. پدر بزرگ فوت کرده بود و پدرم تنها مانده بود و کار بزرگی داشت، در کنار درد از دست دادن عزیزان ما 2 سال درگیر مریضی پدربزرگ و خواهرم بودیم که واقعا سخت بود. با این حال ماندم و کمک کردم تا محصولات جمع شود. در آن زمان کسی زنگ نزد بگوید شادی کجا هستی. شادمان مسوول کمیته بود. کسی زنگ نمیزد. به اسبقیان گفتم چرا زنگ نزدند. هیچ کس نپرسید چرا محسن شادی نیست. زمانی که به اردو بازگشتم به اسبقیان گفتم من اشتباه کردم و به اردو نیامدم اما چرا یک نفر از فدراسیون تماس نگرفت تا از وضعیت من با خبر شود؟
چرا کسی نپرسید چرا نیامدم؟ همان دو ماه نیز حقوقم را ندادند اما کسی از من نپرسید چرا اردو نیامدم.
بعد از آمدنم به اردو به من قول دادند حقوقم بیشتر شود، مربی خارجی جذب کنند یا من را به اردوی خارجی اعزام کنند که من شش ماه صبر کردم اما اتفاقی نیفتاد. مسوول جدید کمیته رویینگ که آمد اعلام کرد اگر پول داشتیم امکانات را بیشتر میکردیم. اگر میخواهی بمان وگرنه به ارومیه برگرد که البته باید آنجا هم با برنامههای افشین فرزام تمرین کنی.
*این آغاز کار آقای اتابکی و شروع درگیری های تو با او بود؟
آن زمان اتابکی به اسبقیان گفت محسن شادی در سبک وزن قهرمان جهان شده که بیشتر کشورها در آن سرمایهگذاری نمیکنند. چه کسی این را گفته است؟ اگر کشوری شرکت نمیکند چرا من 50 تا حریف داشتم؟ کشورهای انگلیس، آلمان، اسپانیا، فرانسه، آمریکا، نیوزلند در قایقرانی قدرتمند هستند و تمامشان حریفان من بودند. من تا 60 متر آخر با قایقران انگلیسی رقابت داشتم و زیر فشار گریه کردم و قهرمان شدم. پس اینها قدرتمند نیستند؟ گفتند در سهمیه المپیک نایب قهرمان شده و بهانه میآورد. بله من طلا نگرفتم اما آن زمان هر ورزشکاری شرایط من را داشت نمیتوانست حتی سهمیه بگیرد. خود هادی ساعی در یکی از بازی آسیایی برادرش فوت کرده بود نقره گرفت اما چون همه میدانستند از او حمایت کردند. آن زمان خواهرم فوت کرده بود. او سنی نداشت و به همین دلیل از دست رفتنش بسیار سخت بود. نمی دانم آیا دوستان نمی دانند برای قهرمانی فقط آمادگی فنی و بدنی کافی نیست. من از نظر روحی و روانی آمادگی نداشتم و به جای اینکه بعد از آن ماجرا و در یک سال گذشته از من حمایت کنند تا با آرامش کار کنم اینگونه حرف می زدند. هرچه آقای ابراهیمی در این مدت از من حمایت کرد اما برخی نمی خواستند من راحت کارم را انجام بدهم.
*این ماجرا ادامه داشت تا اینکه به اردوی چین رفتی. اما با رفتنت از ایران درگیری ها تمام نشد. چرا؟
بعد از تمام این اتفاقها وارد اردو شدم و در دریاچه آزادی و در کنار احمدرضا(طالبیان) پارو میزدم و تمرین می کردم. در آن زمان بازهم انتقاد می کردند تا اینکه تمام شرایط اعزام به اردوی چین را مهیا کردم و به آنجا رفتم. کارهایم را انجام دادم و مربی قبلیام که در چین بود نیز قبول کرد با من کار کند. او پول نگرفت و اجاره پارو و قایق هم نخواست و تنها از من خواست تا روزانه 45 دلار برای غذا و هتل پرداخت کنم. خودش میگفت دوست دارد با ورزشکاری همانند من کار کند.
*چرا به طور مستمر در چین نماندی و به ایران سفر کردی؟
ویزای یک ماهه من در چین تمام شد و با بازگشت به ایران تلاش کردم تا بتوانم ویزایی بگیرم که تا قهرمانی آسیا در چین بمانم. خیلی زمان از دست دادم اما با این حال نتوانستم و بازهم ویزای یک ماهه گرفتم. بعد از 60 روز به اردو رفتم. نزدیک مسابقات بود و تمام ورزشکاران چین آماده بودند و من زیر نظر مربی چینی کار کردم و آمادگی بدنیام خیلی خوب شد. تمام زمانهای قبلیام را تکرار کردم. ویزایم تمام شد و دوباره زمان از دست رفت و بالاخره نزدیک مسابقات به چین رفتیم. در آن زمان به همراه تیم تمرین کردم و مسابقه دادم که به مدال نقره رسیدم.
*آیا واقعا قایقران هندی از تو بهتر شده یا وضعیت تمرینی ات اجازه نمی دهد از او عبور کنی؟
با این که من اردوی برون مرزی داشتم اما تمرین مفید من 50 تا 60 روز بود. من با این میزان تمرین دوم شدم. من طلا نگرفتم اما تا 50 متر آخر قهرمان بودم. مشکلم این بود که 6، 7 دقیقه مانده به مسابقه حالت تهوع گرفتم و بدنم سرد شد. از آن حالت مسابقه خارج شدم و خیلی تحت فشار بودم. با آن شرایط، کسی فکر نمیکرد حتی مدال بیاورم. هندیها مربی آمریکایی جذب کردند، پیست دارند، به ورزشکار میرسند و پیشرفت می کنند. ما در ایران کجا تمرین کنیم؟ باید به پشت سد برویم. یک سد شهر چای است که با حمایت های بی دریغ سازمان آب استان برایمان آماده می شود تا تمرین کنیم. مسوولان آنجا خیلی حمایت کرده اند، امکانات در اختیار ما قرار دادند و جای تقدیر دارد اما باید قبول کنیم که وضعیت خوب نیست. ما امکاناتی برای رویینگ نداریم و مطمئنا این اتفاق می افتد. من به مدال نقره رسیدم و از حریف هندی پیش بودم اما کسی گفت که او چطور در این یک سال تمرین کرد و من چه تمرین و امکاناتی داشتم؟
*بعد از ایجاد تغییرات آقای اسبقیان به فدراسیون آمد. او را چطور دیدی؟
اسبقیان خوب و با اخلاق بود. از ورزشکار حمایت میکرد. هر کار میتوانست برایمان کرد. هرکاری کرد تا رفع تعلیق شویم اما نشد با این شرایط از فدراسیون رفت و با آمدن ابراهیمی و رایزنیها تعلیق برداشته شد و تیمهای ایران در مسابقات رسمی شرکت کردند.
*اما واقعا آقای ابراهیمی در این مدت خوب قایقرانی را مدیریت کرد.
ابراهیمی قایقرانی را می شناسد و خوب مدیریت کرد. رابطه خوبی با او داریم و از من حمایت کرد. او در این مدت توانست تیم را به اردوی چین بفرستد، حقوقم را پرداخت کرد و برای دانشگاهم برخلاف مسوولان قبلی با من همکاری کرد. نکته جالب اینجاست که باز هم آنجایی که ابراهیمی حمایت میکرد اتابکی مخالف بود. قبل و بعد از رفتن به اردوی خارجی به آقای ابراهیمی گفتم که اتابکی از روز اول فدراسیون با من بد بود.
*در یک زمان شایعه شد که آقای اتابکی می خواهد پسرش را وارد تیم ملی کند و به همین دلیل است که شاید با تو درگیر شده.
خب این در شرایطی بود که پسر او رقابتی نزدیک با من داشته باشد و بتواند نزدیک به من عمل کند تا جایم را بگیرد. پسر او نفر آخر بود و من نفر اول. در سبکوزن 40 ثانیه بهتر از او بودم. در اردوهای قبلی تیم ملی جز از من و احمدرضا از همه تست می گرفتند. آن زمان حیدری نفر دوم سنگین وزن تیم بود که به عنوان حریف تمرینی با من کار می کرد. در سبک وزن هم عاقل حبیبیان بود. اینجا جا دارد بگویم آقای اتابکی که گفته حبیبیان را معرفی کرده نمیداند او از قبل کار می کرده و در قایقرانی بوده و همیشه نتایجش خوب بوده است. او همیشه در قایقرانی کار کرده اما چون من سبک وزن بودم او به اجبار در دو نفره سبک وزن پارو می زد تا اینکه من بعد از گوانگجو به سنگین وزن آمدم. بعد از من عاقل حبیبیان هم در تیم ملی بود و به همین دلیل پسر اتابکی نمی توانست جای من را بگیرد.
عاقل 7 سال در تیم ملی کار کرده است اما چون دو نفره شرکت میکرد مدال نمیآورد. اگر من نبودم او در سبک وزن طلا میگرفت. حالا اتابکی میگوید نخبه معرفی کرده، نخبه ای که از قبل بود. همه هم میدانستند. خدا را شکر که مدال گرفت و قهرمانیهای من را ادامه داد. حالا همه کشورها میدانند سبک وزن تک نفره ایران همیشه مدال دارد و حداقل نقره میگیریم. عاقل هم امسال طلا گرفت. خب من هم در سنگین وزن هستم و خدا را شکر که مدال گرفتم. مشکلاتی داشتم که سخت بود و باز هم خدا را شکر.
*بعد از کسب مدال نقره با مسوولان فدراسیون جلسه داشتی؟
من با آقای ابراهیمی جلسه داشتم که او خوشحال بود. از همه تیم تشکر کرد. واقعا وضعیتی که ما داشتیم خیلی دشوار بود. اتابکی میگوید تایمی از من ندیده چون کاری با ورزشکار ندارد. اسم و رشته ورزشکاران را نمیداند اما فقط خوب حرف میزند. قبلا مدیر بوده با سواد است و خیلی خوب حرف میزند. اکنون جوری صحبت میکند که انگار ورزشکاران نوکرش هستند. گفته ناراضی است اما اصلا به شرایط ملیپوشان فکر کرده است؟ میگوید نگران روئینگ است اما فقط خوب حرف میزند اما در عمل هیچ کاری نمیکند. نگران است مربی بیاورد یا به دنبال احداث پیست باشد. امکانات بیاورد تا قایقرانی توسعه پیدا کند نه اینگه بگوید محسن شادی اجازه تمرین و مسابقه ندارد.
*اما آقای اتابکی خیلی تلاش کرد تا بتواند بسیاری از ورزشکاران را که می توانند هنوز افتخارآفرینی کنند را به قایقرانی بازگرداند.
میخواست کارهایی کند که شدنی نیست. ما زمانی که وارد شدیم همه آن نسل اول رویینگ را پشت سر گذاشتیم. بعد از سه ماه پارو زدن از همه جلو زدیم. من در چند ماه رکورد ایران را زدم. تازه آغاز کرده بودیم و موفق بودیم. آقای اتابکی در این مدت میگفت یک نفر را بیاورد اردو تا برای مسابقه آماده شود و دیگری بیاید و مربی گری کند. اگر می توانست و بلد بود چرا مقام نیاورد؟ چرا قایقرانی را کنار گذاشت؟ هما حسینی را به کار اضافه کرد که سهمیه المپیک گرفته بود، اما او هم قایقرانی را کنار گذاشت و رفت. پس از اینکه به عنوان مربی آمد تا کار کند امکانات خواست اما به او ندادند و گفتند نداریم. او هم تصمیم گرفت که برود و به نظر من کار درستی کرد. اتابکی تنها سعی میکرد هر چه خودش میخواهد انجام دهد.
* در چین زیر نظر آقای فرزام کار کردی. درباره اختلاف هایتان صحبت کردید؟
روز اول که به جمع ملی پوشان اضافه شدم آقای فرزام به من گفت که محسن من نه دشمنی و نه اختلافی با تو دارم و همیشه از تو حمایت میکنم. او گفت شادمان و اتابکی حرف میزدند و تو از چشم من می دیدی و علیه من مصاحبه می کردی. او حتی گفت که مقصر نیست و دیگران این شرایط را ایجاد کردند. خود افشین فرزام با اتابکی اختلاف داشت. به نظر من شادمان و اتابکی آمدند روئینگ باطل شد. اما با این وضعیت مدال گرفتیم و بچههای فرزام خوب کار کردند. من آن موقع همه چیز را از چشم فرزام میدیدم، اما حالا فهمیده ام که همه چیز کار دیگران بوده است. حتی در چین که بودم دوستان دست از سر من برنداشتند. میگفتند باید تست بدهد. آنقدر تاکید کردند تا اینکه فرزام بالاخره گفت من ارنج تک نفره را خالی گذاشتم و کسی هم نیست محسن شادی را بگیرد و من کسی را جایگزین ندارم. تک نفره سنگین وزن خالی است و کسی نمیتواند جای شادی را در تیم بگیرد. به هر حال ما مدال نقره گرفتیم. با آن مشکلات بهترین نتیجه را کسب کردیم. با اینکه تمام بچه ها خوب بودند و نتیجه بسیار عالی بود باز مصاحبه کرده و گفته شادی باید طلا میگرفت. باید نداریم و هر کس اندازه خودش کار میکند. ما رفتیم مدال بگیریم و سعی خودم را کردم و مدال نقره گرفتم.
مطمئن باشید پاروزن هندی اگر قوی بود تا 1950 متر پایانی سه ثانیه از او جلوتر نمی بودم.
در شرایطی که باد مخالف بود من از تجربهام استفاده کردم، فشار آوردم اما مشکل قبل از استارت کمی از انرژی من را از بین برد و بدنم سرد شد. بدنم افت کرد و شادابی قبل را نداشتم. من حتی در پایان مسابقه حالم خیلی بد شد. حتی نتوانستم روی سکو بروم. پرچم هند رفت بالا به زمین افتادم.
* اما در سنگین وزن کارت بسیار دشوار است. حریف هندی از نظر بدنی خیلی بزرگ و قدرتمند است؟
بله در سنگین وزن کار دشوار است. شما هندی را میبینید چقدر بزرگ است. بدن چینی دو برابر بدن من است. آنها خیلی قوی هستند. با این حال شرایط من خیلی بهتر بود. قایقران هندی با مربی آمریکایی کار کرد و من 60 روز خودم تمرین کردم. شرایط آماده سازی آنها بسیار خوب است. با این حال نقره هم مدال بدی نیست و انشاءالله تمام کسانی که از من حمایت کردند راضی باشند. من هیچ وقت حامیان را فراموش نمیکنم که همیشه دلگرمی خوبی برای من بودند و اجازه ندادند حتی یک روزی قایقرانی را کنار بگذارم. خدا را شکر و از همه آنها ممنونم.
* همچنان برای هیات نقده با آقای شادمان درگیر هستی؟
من رییس هیات نقده هستم ، اما حکمم را آقای شادمان باید امضا کند که نمیکند. نزدیک به دو سال است که رییس هستم، اما حکم من امضا نشده است. متاسفانه شادمان با رییس تربیت بدنی با دبیر هیات با همه مشکل دارد و تنها ورزشکاران نیستند. تمام کسانی که از آرامش حرف زدند در این مدت هم خودشان حاشیه ساختند. اتابکی گفت آبهای آرام کار بزرگی کرده، اما روئینگ راضی کننده نبوده، جناب آقای اتابکی! شما چه کاری برای روئینگ کردید؟ جز اختلاف با ورزشکار و مربی چه کردید؟ فقط میگفت نگران است. نگران هستید یک قدم بردارید. شما که در توانتان هست با وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک رایزنی کنید، بودجه بگیرید، پیست احداث کنید یا مربی جذب کنید. تنها کارش این بود که مصاحبه کند و از محسن شادی حرف بزند. با این همه اتفاقها باز هم خدا را شکر.
در فرودگاه، اتابکی نمیدانست میآیم، وقتی دید هستم میخواست برگردد، اما برای من اهمیت ندارد. حتی حاضر نشد عکس بگیرد. آمدم بیرون و رفتم و او با دختران عکس گرفت. من کار خودم را میکنم و کاری ندارم. من تنها با آقای ابراهیمی حرف زدم که سرپرست فدراسیون است. هم اکنون سد شهرچای شرایط خوبی برای احداث پیست دارد. هفت کیلومتر طول سد است و می توان به خوبی پارو زد آقای اتابکی که نگران روئینگ است برود به فکر احداث پیست در این منطقه باشد. به جای اینکه از من حرف بزند به دنبال جذب اسپانسر باشد اما متاسفانه او تمام کار و زندگیاش شده محسن شادی. اگر او با رفتن من خوشحال میشود خیلی راحت حرفش را بزند.
*هم اکنون قایقرانی نشان داده با اینکه مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته بازهم موفق است. آیا بهتر نیست از فدراسیون حمایت شود تا بتواند با توسعه امکانات رشد کند و برای آینده آماده شود؟
انشاءالله کمک کنند بتوانیم در آینده کاری کنیم. قایقرانی همانند رشته های دیگر نیست. این رشته تازه است. برای رشته ای که شناخته شده نیست باید حمایت ها بیشتر باشد تا توسعه پیدا کند. وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید به قایقرانی توجه کنند تا بتواند خودش را تکان دهد و رشد کند. قایقرانی دومین رشته پرمدال است و اگر در آن سرمایه گذاری شود واقعا می تواند برای کشور افتخارآفرینی کند. وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک کمک کنند و درد و دل قایقرانی را بدانند. ما پر مدال هستیم و باید توجه کنیم. کسی مثل احمدرضا نابغه است. او تامین شود میدرخشد. دیدید چند مدال طلا گرفت. آرزو حکیمی نخبه است. با این که مثل من انتقاد میکند و حتی به او گفتم می خواهی راه محسن شادی را ادامه بدهی؟(باخنده) نیاز به حمایت و کمک داریم.
*آینده ورزشی ات را چطور می بینی؟
با این شرایط حمایتی، هیچی و شاید دو، سه سال دیگر دوام بیاورم. وزارت ورزش و جوانان اگر میخواهد قایقرانی موفق شود باید برنامهریزی خوبی برای این رشته داشته باشد. همانطور که گفتم ما رشته ای پر مدال هستیم و باید پیست و امکانات در اختیار فدراسیون باشد. کره جنوبی خودش بهترین پیست را دارد، میزبان مسابقات قهرمانی جهان است و با بهترین قایقها کار میکنند، اما ما هیچ امکاناتی نداریم. قایق من هفت ساله است و از بین رفته و با چسب و پیچ و مهره نگهش داشته ام. فدراسیون بودجه ای ندارد. با این همه بی توجهی باز هم این تعداد ورزشکار به مسابقات برون مرزی رفته و همه اینقدر تلاش می کنند تا قایقرانی دوام بیاورد. معتقدم فقط باید با پول پیشرفت کرد. بدون حمایت مالی پیشرفت ایجاد نمیشود. همه ورزشها جا افتادهاند مربیان و ورزشکاران و امکانات خوب داریم. قایقرانی جدید است و نیاز دارد تا حمایت شود. باید مربی خارجی خوب بیاید نیاز داریم تا پیشرفت کنیم.
*حرف پایانی؟
امیدوارم درکم کنند. فقط حرف زدن خوب نیست من میتوانم یک ماه حرف بزنم اما باید عمل کنند. آنقدر حرف میزنند به چه دردی می خورد. بروند به دنبال مشکلات قایقرانی و آنها را حل کنند. انشاءالله از ما حمایت کنند تا ما بتوانیم حداقل مدالهای گوانگجو را تکرار کنیم. تکرار آن مدال ها در شرایط کنونی نیز کار بزرگی است. باید کار کنیم تا بتوانیم مدال بگیریم.