مطلب ارسالی کاربران
یادش بخییر
یادش بخییر قدیما
قدیما خوب یادمه برا دیدن یه بازی معمولی تراختور دو سه ساعت قبل شروع بازی از خونه در میومدیم تا بریم سمت استادیوم چون ورزشگاه خیلی زود پر میشد و دیگه نمیشد جای خوب پیدا کنی من معمولا با اینکه دو سه ساعت قبل بازی میرفتم ولی بازم اکثرا جام پشت دروازه بود
قدیما یادش بخییر با بچه محلها با رفیقا جم میشدیم یه مینی بوس میگرفتیم همگی یک دست قرمز پوش شال به دست با شعار دادن می رفتیم به سمت ورزشگاه
قدیما یادش بخییر دیگه لازم نبود ساعت بازی تراختور رو از تلویزیون بدونیم چون از صبح روز بازی حال و هوای شهر تراختوری بود ماشینهایی که قرمز رنگ کرده بودند پرچم زده بودند بوق میزدند و شادی میکردن حتی اونایی که کارداشتند و نمیتونستن برن استادیوم به عشق تراختور تو خیابونا وقتی ماشینی میدیدند که به سمت ورزشگاه میره شروع به بوق زدن میکردن
قدیما یادش بخییر هیچ کاری برامون مهمتر و با ارزشتر از ورزشگاه رفتن نبود من یه پسر عمو دارم که کارش تو شهر اردبیل هستش ولی روز بازی به عشق تراختور صبح زود راه میفتاد با چند نفر از بچه های اونجا که باهاشون دوست بود میومد به سمت ورزشگاه بعد بازی هم یک راست میرفتند به سمت شهر خودشون
قدیما یادش بخییر تراختور چه می برد چه میباخت و چه مساوی میکرد مهم نبود چون هدف فقط سربلندی تراختور بود بعد بازی اونایی که ماشین داشتند اهنگ تراختور رو با صدای بلند باز میکردند و مسیر پارکینگ تا اتوبان همراهی میکردن پیاده ها رو
قدیما سختی راه مهم نبود قدیما طولانی بودن مسیر مهم نبود قدیما اذیت کردن طرفداران به دست نیروی انتظامی مهم نبود قدیما مسیر خاکیمهم نبود قدیما تراختور مهم بود عشق به تراختور قدیما یک پارچه گی مهم بود قدیما وقتی گل میخوردیم شعار عیبی یوخ سر میدادیم قدیما عشقمون تراختور بود نه تنها عشقمون بلکه امیدمون شادیمون کارمون زندگیمونهمه چیزمون تراختور بود
یادش بخییر قدیما یه تراختور بود که کلی هوادار عاشق داشت که واسش جون میدادند واسش انرژی میمیزاشتن
بازی قبلی دلم بدجور گرفت وقتی صندلی های خالی استادیوم رو دیدم دلم خیلی گرفت من نتونسته بودم زود برم درست ده دقیقه قبل بازی رسیدم ولی همه جا برام جا بود هرکجا که دلم میخواست میتونستم بشینم ولی دلم نیومد راستشو بخواین من همون سرپا ایستادن رو دوست دارم همون عشق و شور رو دوست دارم وقتی یکی از ردیف جلو بلند میشد بقه یکصدا میگفتن اوته ییره ... و بعد همه میخندید قدیما......