شجاع خلیلزاده، بختیار رحمانی، سینا عشوری، سروش رفیعی، احمد عبدا...زاده، علی حمودی،... انصافا این اسامی را اگر در لیست خریدِ یک تیم میگذاشتید کدام یک از باشگاههای لیگ برتری قادر به خریدِ تماموکمال همه آنها میشد؟
با وضعیت مالی که تیمهای لیگ دارند، بعید بود هیچکدام از آنها بتوانند با چنین لیست پرستارهای وارد بازار شده و با موفقیت کامل خارج شوند. اما تراکتورسازی تبریز با استفاده از رانت نظامیاش بدون دردسر و چکوچانه تمامی این بازیکنان را به خدمت گرفته تا لیگ را با دستی پرتر از دیگران آغاز کند. باشگاهی که مشخص نیست اصلا ربطش به سپاهیگری و نظامیگری چیست، بهترین جوانهای مملکت را با کمترین بها به خدمت گرفته و جالب اینجاست که هواداران این تیم همیشه و همچنان معتقدند کسی چشم دیدن موفقیتهای تراکتور را ندارد و همه با این تیم دشمن هستند! تا باشد از این دشمنیها...
قصه تراکتورسازی یکی از عجیبترین قصههای فوتبال ماست. این باشگاه قدیمی -چنان که از اسمش برمیآید- متعلق به یک کارخانه صنعتی است اما چند سالی هست که بخشی از سهام آن به سپاه پاسداران واگذار شده و سرداران و نظامیان آن را هدایت میکنند تا به این بهانه دستهای بازتری برای تصرف ستارههای دیگر تیمها داشته باشد. تراکتورسازی یکی از معدود تیمهای لیگ است که اجازه دارد در زمین حریفانش بیشتر از تیم میزبان تماشاگر داشته باشد و ورزشگاه تیم حریف را به تصرف خودش در بیاورد. با تصرفِ ورزشگاه حریف به بهانه پرطرفدار بودن، و با تصاحب بهترین بازیکنانِ رقبا به بهانه نظامی بودن، در واقع تراکتورسازی رانتخوارترین تیم لیگ برتر ماست. و باز هم جالب اینجاست که هواداران این تیم همیشه و همچنان معتقدند کسی چشم دیدن موفقیتهای تراکتور را ندارد و همه با این تیم دشمن هستند!
این مطلب کوتاه قصد ندارد قوانین مربوط به بازیکنان سرباز را نقد کرده و یا کمک به تیم تراکتورسازی را محکوم کند. تمام بهرهای که تراکتورسازان از قوانین عجیب و غریب فوتبال ما (بخوانید بیقانونیِ فوتبال ما) میبرند، نوش جان و گوارای وجودشان. این مطلب صرفا یک یادآوری ساده است برای آنهایی که تمامیت فوتبالِ ایران را دشمنانِ قسمخوردهی خودشان میپندارند. دوستان؛ رفقا؛ فوتبال ایران یک چنین بازار بیقاعده و قانونی است.
فوتبالی که بهترین داورش در دو بازی مهم فصل به ضرر شما اشتباه میکند تا جام قهرمانی را از دست بدهید، فوتبالی که در ورزشگاهش ابتدا خبر قهرمانی میپیچد اما سپس جایزه نایبقهرمانی اهدا میشود؛ همان فوتبالی است که بهترین پدیدههای تربیتشده در تیمهای دیگر را مفت و مسلم تقدیم شما میکند و سکوهای تمامی شهرها را با بیقانونی به شما میبخشد. بیقانونی همیشه بیقانونی است. نمیشود که بیقانونی را اگر به نفعتان باشد با آغوش باز بپذیرید اما اگر به ضررتان بود محکومش کنید. میشود؟