مطلب ارسالی کاربران
حال همه ما خوب است...اما تو باور نکن
نمیدانم از کجا شروع کنم.از آن شب که آنقدر کم سن بودم که حتی نتوانستم فینال 2000 را ببینم و فقط صبح از حرفهای پدرم که کم پیش می آید از کسی تعریف کند خبر ظهور یک فوق ستاره را با قهرمانی و سوپرواکنشهایت شنیدم...آنوقتها هنوز 20سالت هم نبود...کمتر از یک دهه سال اختلاف سنی بین نسل من و دوست داشتنی ترین دروازه بان و قهرمانترین دروازه بان تاریخ.چقدر ما خوش شانس بودیم که همه فوتبالمان تو بودی...
یادم هست روزهای آخر رائول در برنابئو هیچ کس را جز او در قاب تصویر نمیدیدم...نمیدانم چه سری است که این بازوبند لعنتی به محض اینکه به بازو بسته میشود داغ دلم تازه میشود.انگار وفا ندارد.شاید هم ما وفا نداریم.هیچ کداممان وفا نداریم.دخیا خوب است چک بینظیر است بوفون کامل است اما تو سن ایکر مایی...چگونه دیگر فوتبال و مادرید و آن دروازه را بی تو ببینیم؟این همه سال فقط دیدن تو درون دروازه های مادرید ما و فوتبال درونمان را زنده نگه داشته.
ایکر دوست داشتنی نمیخواهم جلوی اشکهایم را بگیرم و نمیتوانم...نمیتوانم هنوز هم نمیتوانم باورکنم که تو شاید فصل بعد نباشی.لحظه هایی که در زندگی ما ابن سالها پراز سختی بود با دیدن جامها بر دستان تو همیشه شاد شد...حالا تو...شاید نباشی
شاید بگذرد این روزها اما سخت میگذرد و به قول فرودو ی ارباب حلقه ها زخم هایی در زندگی هست که هیچوقت التیام پیدا نمیکند مثل رفتن رائول و حالا شاید تو...چه زخم عمیقی ...سن ایکر دوست داشتنی ما همیشه مادریدیستا هستیم و خواهیم بود اما این روزها...حال همه ما...