مطلب ارسالی کاربران
یک غزل مهمان من باش و............ پس از آن شب بخیر.....
یک غزل مهمان من باش و... پس از آن شب بخیر
نرم نرمک دستی افشان... پای کوبان شب بخیر
وسعت غم های ما را ...نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان.... شب بخیر
از نگاهت شور و مستی می تراود... چون شراب
شور و مستی را از این مستان ...تو مستان شب بخیر
لحظه ای دیگر بمان ...ای بانوی شعر و غزل
میزبان اکنون تویی..... ما نیز مهمان..... شب بخیر
یک غزل مهمان من باش و............ پس از آن شب بخیر.....