Metallica_Unforgiven ii
ایـن اهـنـگ بـرای مــن فــوق العـادست چـون اون .....
امــیــدوارم خــوشـتـون بیـاد
اوج اهــنــگ از دقـیـقـه دوم بــه بـعـده
مـوضـوع در مـورد پـسـر جـوانـی هسـت کـه در سـیـاهـی و نـاراحـتـی گـرفـتـار شـده و هـدف بـه کـلـی از زنـدگـیـش خـارج شـده امـا اون دوسـت داره از ایـن سـیـاهـی خـارج بـشـه امـا کـم کـم داره پـیـر مـیـشـه تـو جـوانـی خـودش
احسـاس مـیـکـنـه کـه اون دخـتـری کـه دوسـش داره مـیـتونـه اون رو از سـیـاهـی خـارج کـنـه و بـه زنـدگـی بـرگـرده
امـا مـتـوجـه مـیـشـه عـشـق بـه اون دخـتـر و جـواب نـدادن دخـتـر بـاعـث شـده کـه اون بـه بـی هـدفـی و سـیـاهـی بـره و زنـدگـی بـراش بـی مـعـنی بـشـه
اون دخـتـر شـایـد بـــعد از زمـــانی دوسـش داشـتـه بـاشـه امـا الـان خـیـلی دیـر شـده و بـایـد بـدرود بـگـه بـه زنـدگی
اره اون پــــــــــــســـــــــر ........
بــرات دنـیا رو بــه اشــوب مـیکـشـم
**تــــــــــــــفــــــــــــــســــــــــــیـــــــــــر** :
یک دنیای پر از کثیفی و سیاهی
هیچ نوری وارد این دنیا نمیشه
اینجا هیشکی خورشید رو ندیده
یک در هست که هر کی اجازه داشته باشه این در رو باز کنه میتونه خورشید رو ببینه
میتونه از اینجا فرار کنه
من کلید این در رو دارم ولی یک سنگ بزرگ پشت این در هست که نمیشه کنارش زد
هر کی که خدا گناهاش رو ببخشه میتونه سنگ رو کنار بزنه
میتونه از این در عبور کنه و میتونه خورشید رو ببینه
من یک گناهکارم و هیچ وقت بخشید نمیشم
ولی خیلی دوست درم از این تاریکی رها بشم خیلی دوست دارم خورشید رو ببینم
دیگه وقت مردن منه
هنوز این کلید رو نگه داشتم به امید اینکه یک نفر بخشیده بشه و این سنگ رو کنار بزنه
و من واسش این در رو باز کنم
یک دخــــــــتر میاد شاید بتونه این در رو باز کنه اگه اون بتونه این در رو باز کنه شاید من هم تونستم خورشید رو ببینم
اخه درسته که من گناهکار و سیاهم ولی عاشق خورشید و نورم
ای کاش اون دختر رو بخشیده باشند
_____________________________________________
**مـــــتـــــن و مـــعـــنای ان**:
Lay beside me, tell me what they’ve done
بر کنارم بیارام، بگو که با تو چه کردند
Speak the words I want to hear, to make my demons run
بگو حرفهایی که میخواهم بشنوم تا ارواح خبیسم بگریزند
The door is locked now but it’s opened if you’re true
در قفل است ولی باز خواهد شد اگر وفا دار بمانی
If you can understand the me, then I can understand the you
اگر بتوانی “من” را درک کنی، من نیز “تو” را درک خواهم کرد
Lay beside me, under wicked skies
بر کنارم بیارام، در زیر این آسمان پلید
Through black of day, dark of night, we share this paralyze
در میان روزهای سیاه، و تاریکی شب، ما این رخوت را به اشتراک خواهیم گذاشت
The door cracks open but there’s no sun shining through
در شکافته میشود اما نور خورشید از آن نمیتابد
Black heart scarring darker still, but there’s no sun shining through
قلب سیاه روز به روز سیاه تر می شود اما نور خورشید از آن نمیتابد
No, there’s no sun shining through
نه، نور خورشید از آن نمیتابد
No, there’s no sun shining
نه، نور خورشید از آن نمیتابد
What I’ve felt, what I’ve known
چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Turn the pages, turn the stone
گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?
درست پشت در ایستادی، من باید آن را برایت باز کنم؟
What I’ve felt, what I’ve known
چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Sick and tired, I stand alone
خسته و کوفته، تنها مانده ام
Could you be there, ’cause I’m the one who waits for you
می توانی آنجا باشی؟ چون من تنها کسی هستم که آنجا منتظرت است
Or are you unforgiven, too?
یا شاید تو نیز نابخشوده هستی؟!
Come Lay beside me, this won’t hurt, I swear
بیا و بر کنارم بیارام، آسیبی نخواهی دید، قول می دهم
She loves me not, she loves me still, but she’ll never love again
او عاشق من است، هنوز من را دوست دارد، ولی هرگز باز عاشق نخواهد شد
She lay beside me but she’ll be there when I’m gone
بر کنارم می آرامد اما وقتی آنجا خواهد بود که دیگر من رفته ام
Black heart scarring darker still, yes, she’ll be there when I’m gone
قلب سیاه روز به روز سیاه تر می شود، بله وقتی آنجا خواهد بود که دیگر من رفته ام
Yes, she’ll be there when I’m gone
بله وقتی آنجا خواهد بود که دیگر من رفته ام
Dead sure she’ll be there
حتما آنجا خواهد بود
What I’ve felt, what I’ve known
چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Turn the pages, turn the stone
گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?
درست پشت در ایستادی، من باید آن را برایت باز کنم؟
What I’ve felt, what I’ve known
چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Sick and tired, I stand alone
خسته و کوفته، تنها مانده ام
Could you be there, ’cause I’m the one who waits for you
می توانی آنجا باشی؟ چون من تنها کسی هستم که آنجا منتظرت است
Or are you unforgiven, too?
یا شاید تو نیز نابخشوده هستی؟!
Lay beside me, tell me what I’ve done
بر کنارم بیارام، بگو که با تو چه کردم
The door is closed, so are your eyes
در بسته است مانند چشمانت؟!
But now I see the sun, now I see the sun
ولی حالا میتوانم خورشید را ببینم، حالا میتوانم خورشید را ببینم
Yes, now I see it
بله حال می بینمش
What I’ve felt, what I’ve known
چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Turn the pages, turn the stone
گذراندن عمر بود و انجام کارهای بی خود
Behind the door, should I open it for you?
درست پشت در ایستادی، من باید آن را برایت باز کنم؟
What I’ve felt, what I’ve known
چیزی که درک کردم، چیزی که فهمیدم
Sick and tired, I stand alone
خسته و کوفته، تنها مانده ام
Could you be there? ‘Cause I’m the one who waits
چون من تنها کسی هستم که آنجا منتظرت
The one who waits for you
تنها کسی هستم که آنجا منتظرت می ماند
I take this key And I bury it in you
این کلید را در درونت دفن می کنم
Because you’re unforgiven, too
چون تو نیز نا بخشوده هستی
Never free
هر گز آزاد نخواهی بود
Never me
هر گز نمی توانی من باشی
‘Cause you’re unforgiven, too
چون تو نیز نا بخشوده هستی