طرفداری-در اینجا، کارلوس توز، سلطان خشنها وارد میشود. او در روز شنبه سومین فینال چمپیونزلیگ خود را بازی میکند که احتمالا بازیکن محوری در این فینال کمی تا قسمتی یک طرفه اما جذاب و هیجان انگیز است. در این لحظه خوب است به یاد داشته باشیم که چرا از عبارت "پارادوکس توز" صحبت میکنیم. ما در اینجا یک بازیکن داریم که حرکات بسیار بسیار وحشتناکی انجام میدهد. کسی که "سیب گندیده" نامیده شد آن هم زمانی که در منچستر سیتی حاضر به رفتن به زمین به عنوان یار تعویضی نشد.
اینجا ما مردی را داریم که در سه باشگاه قبلی خود اعتصاب کرد و گفت که باید به باشگاهی که دوست دارد برود. با این حال، او هنوز محبوب هواداران هر تیمی میشود. یک آهنربا افتخارات که یک بازیکن تیمی است و کسی است که چیزهای خوب، چیزهای بد و چیزهای کمی دیوانه وار، به نظر میرسد جزئی از بازی وی شده اند.
در انگلستان، خشن ترین، ناگهانیترین و زهر دارترین لحظه بازیگری او بر میگردد به گل پیروزی بخشش در اولد ترافورد که به همراه وستهم به ثمر رساند. درست ۸ سال پیش.
این بازگشت به گذشته، به خوبی از جوهر ناب توز رونمایی میکند. توز یک توپ سرگردان را در زمین قورت داد و با هم تیمیاش یک و دو کرد. پس از آن وس براونی که به نظر ناراحت و سحر شده به نظر میرسید را پشت سر گذاشت و پس از آن توپ را با یک والی از ادوین فن در سار عبور داد. عواقب آن گل برای وستهم زیاد مهم نیست.(پس از آن گل بود که در مورد انتقال توز به وستهم تحقیقاتی انجام شد و به ضرر وستهم رای صادر شد).
تا زمانی که وستهم جریمه خود را در مورد توز پرداخت کرد، این بازیکن به یونایتد رفت، قهرمان اروپا شد، رکورد نقل و انتقالات را دوباره زد، یادش رفت پول شیر خریده شده را بدهد، گارسونها را لت و پار کرد و حمام خون به راه انداخت(اشاره به درگیریهای توز پس از ترک وستهم).
توز حالا ۳۱ ساله است و باید شاهد آخرین شکوفه درخت بازیگریاش باشد. در حالیکه یوونتوس آماده میشود با آبرو ببازد، منصفانه است که او را بازیکن کلیدی بازی بدانیم حتی بالا تر از آرژانتینی شماره ۱۰ بارسلونا. با بازیهای مسی در این فصل چمپیونزلیگ، احساسی وجود دارد که سرنوشت به دست توانای قدرت برتر است. به نظر میرسد بارسلونا پیروز باشد. مسی، بدون شک بازیکنی از یک سیاره دیگر بوده است. به یک بازی فوق العاده و یک ایمان نفوذ ناپذیر نیاز است تا او متوقف شود. حالا، این دو عامل، شما را بیشتر به یاد کدام بازیکن میاندازد؟
میشائیل بالاک این هفته از فشار زیاد در فینالها صحبت کرده است. یک نکته قطعی است. توز فوق العاده خواهد بود. او بازیکن بازیهای بزرگ است نه بازیکنی که فقط با توپ بازی میکند بلکه کسی که داشتن توپ در کنار او به معنی داشتن توپ برای تمام تیم است. توز از آن نوع بازیکنانی است که اگر قرار باشد یک بازی بین ما زمینیها و مریخیها برگزار شود، شما وی را کاپیتان زمینیها میکنید.
همانقدر که صنعت هنری مهم است، عطش بازی وی هم اهمیت دارد. با تمام انرژی که او در بازی میگذارد اما او هم زمان بازیکن به شدت با هوشی است. در یونایتد، تعادل کافی را به رونالدو و رونی میداد و با زدن گلهای کمتر، پلی شگفت انگیزی برای تغییر تاکتیکها در خط حمله بود.
در یوونتوس، دست او برای اجرا تمام استعدادهای هجومی خود باز بوده است. یک پاسور فوق العاده که خستگی ناپذیر دریبل میزند و بدون ترس توپها را گل میکند. به اضافه آن، او به شکلی یک بازیکن آزاد است. صحبتهای در مورد رفتن وی به پاریس سن ژرمن در زمستان بود. او برای هر باشگاه جاه طلبی یک روح تازه است. استخدام توز یعنی سرعت بخشیدن به سبک بازی شما. مثل بستن یقه برای رفتن به یک برنامه مذهبی.*
حقیقتا، سیتی اگر او را داشت بهتر کار میکرد همانطور که اگر آرژانتین وی را داشت قهرمان دنیا میشد. خرابیها چه اهمیتی دارد وقتی شما توزی را دارید که قهرمان لیبرتادورس، لیگ برزیل، چمپیونزلیگ و سری A شده است و لیگ برتر را با دو باشگاه برده است. کسی که حالا قرار است چیزی ناب و آنی خلق کند. یک خشونت ناب فوتبالی.
پینوشتهای زیادی را میتوند به این فینال اضافه کرد که اکثر به تقابلهای توز اشاره دارد؛ تقابل او با ماسچرانو، با مسی و بالا تر از آن با استاندار مسی که خیلیها او را بهترین تاریخ میدانند.
یک نکته حتمی است. توز به هیچ چیز گوش نمیکند و همان بازی کارلوس گونه خود را انجام میدهد. ببر یا بباز. او یک حضور معتبر در فینال است. یک طالع نحس خطرناک.