به سلامتی اون قاضی که متهم رفیقش بود و به جای اینکه حکم بده استعفا داد
به سلامتی پدری که بچه کوچکیش خواست آمپول بزنه گفت بابا درد داره بزار دستت گاز بگیرم..با اینکه دست بابا کبود شده بود, گفت دیدی پسرم درد نداشت
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﭘﺪﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺮﺍﺷﯿﺪﻥ ﻣﻮﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺳﺮﻃﺎﻧﺶ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﻭ ﺩﯾﺪ..ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ :ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﺘﺮﺍش
به سلامتی بابایی که دخترکوچولوش زنگ زد بهش گفت :بابا داری میای خونه پاستیل میخری؟ ولی وقتی جیبشو نگاه کرد و دید نمیتونه ماشینشو زد کنار خیابون و آروم پیاده شد و گفت :آزااادی آزادی ۲ نفر
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ دختری ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺗﻤﯿﺰﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﺣﻼﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﺎﺭﻩ
سلامتی اون پسرائیکه وقتی یه شب تنها از یه کوچه رد میشی سرشون و میندازن پائین از بغلت رد میشن که احساس امنیت کنی
سلامتی دختری که تو حسرت یه داداش موند ولی به کسی نگفت داداش
به سلامتی مبصرکلاس که کتک خورد ولی نگفت کارکی بود
و به سلامتی تویی که واسه هر کدومش دلت بیشتر گرفت