دکتر محمد دادگان بازیکن قدیمی و رئیس سابق فدراسیون فوتبال که برخی از آن به «گرگ باران دیده» فوتبال ایران یاد میکنند به صراحت، بسیاری از پشت پردههای فوتبال ایران را بازگو کرد. مصاحبهای که در ابتدا با اتفاقات ورزشگاه تبریز آغاز شد اما به حقایق تلخی در فوتبال ایران منجر شد که خواندش برای هر شهروند ورزش دوستی ایرانی لازم و ضروری است. دادگان گفته است مسئول اول ورزش کشور در حالی که بیست ماه از دوران مدیریتش میگذرد همه وقت خود را مشغول فوتبال کرده و از ورزشهای دیگر غافل شده است. گفت و گوی رئیس سابق فدراسیون فوتبال با روزنامه آرمان را در ادامه بخوانید:
اتفاقات رخ داده در دیدار تراکتورسازی و نفت تهران با حواشی زیادی مواجه شد به شکلی که رئیسجمهور دستور پیگیری این اتفاق را به مسئولان مربوطه دادهاند. به نظر شما اتفاقات تبریز برنامهریزی شده بود؟
انسان باید واقعیتها را به مردم بگوید، چرا که مردم خود فهیم هستند و تفاوت سخن درست و نادرست را متوجه میشوند. من فکر نمیکنم اتفاقات ورزشگاه تبریز برنامهریزی شده باشد، اما معتقدم عملکرد مسئولان در این زمینه ضعیف بوده است. فدراسیون فوتبال میتوانست قبل از برگزاری بازی، بلندگوی استادیوم را در اختیار بگیرد و به صورت رسمی نتایج بازیها و گلهای رد وبدل شده در تمام بازیها را با شفافیت به تمام افراد حاضر در ورزشگاه اعلام کند تا این همه حرف و حدیث به وجود نیاید. فدراسیون فوتبال حتی میتوانست در تمامی ورزشگاهها این کار را انجام بدهد. با این وجود مصاحبه آقای عسگری که عنوان کرد فدراسیون داور را سپر بلای خود کرده است تاحدودی فضا را «سنگین» کرد. آقای عسگری در مصاحبه خود عنوان کرد بنده آقای ترکی را به عنوان داور این مسابقه انتخاب کرده بودم اما فدراسیون آقای فغانی را در نظر گرفته بود. با این وجود به نظر من اتفاقات ورزشگاه تبریز برنامهریزی شده نبوده اما به صورت حرفهای مدیریت نشد.
کیفیت لیگ امسال نسبت به لیگهای گذشته بهتر بود؟
خیلی ضعیفتر از لیگهای گذشته بود. در شرایط فعلی ما در لیگ برتر خود ستاره نوجوان، جوان و امید مشاهده نمیکنیم. این در حالی است که در گذشته ستارههای جوان زیادی در لیگ حضور داشتند. در زمان مدیریت بنده در فدراسیون فوتبال ما پایگاههای استعداد یابی زیادی را راهاندازی کردیم که پس از ما همه این پایگاهها از بین رفت. روزی که بنده از فدراسیون کنار رفتم برای آقای کیومرث هاشمی نامه نوشتم و عنوان کردم که شما تلاش کنید دو چیز را از دست ندهید؛ اول استقلال فدراسیون فوتبال را حفظ کنید و دوم پایگاههای استعداد یابیها را رونق بیشتری بدهید. با این وجود بدبختانه یا خوشبختانه هر دوی این مساله هم محقق نشد و هر دو از دست رفت. در نتیجه پایگاههای استعدادیابی بسته شد و استقلال فدراسیون نیز از بین رفت.
وزیر ورزش با انتقاد از آقای «کیروش» عنوان کردند: « ما «کارفرما» هستیم و آقای کیروش «کارمند» ما است. اما ایشان در کشور خودمان ما را تحقیر میکند». به نظر شما در ماجرای کیروش فدراسیون و مسئولان بیشتر مقصر است یا آقای کیروش؟
به نظر من در مرحله اول آقای وزیر نباید در این مساله دخالت میکردند. آقای وزیر باید به صورت کلان به مساله نگاه کند و از فدراسیون که زیرمجموعه وزارت ورزش است بخواهد که در این زمینه رفتار خود را اصلاح کند. مسالهای که جای انتقاد دارد این است که مسئول اول ورزش کشور در حالی که بیست ماه از دوران مدیریتش میگذرد همه وقت خود را مشغول فوتبال کرده و از ورزشهای دیگر غافل شده است. وزیر ورزش با توجه به این همه کارهای نیمه تمام، همه وقت خود رامصروف باشگاههای پرسپولیس و استقلال و تیم ملی کرده است، که کار صحیحی نیست. بنده معتقدم آقای وزیر باید در کارهای هم شأن خود ورود پیدا کند و نباید به صورت مستقیم درباره یک فدراسیون اظهارنظر مداخله جویانه داشته باشد. در مرحله دوم باید عنوان کنم که آقای کیروش مربی کاربلد و با دانشی است. کسانی که با کیروش مخالفت میکنند با روند روبه رشد فوتبال کشور مخالف هستند. با این وجود اگر مخالفت این عده در زمینه دخالت آقای کیروش در بحثهای مدیریتی باشد بنده هم با آنها موافق هستم. اما در زمینه «فنی» بنده صددر صد با آقای کیروش موافق هستم. نباید اجازه داد کیروش در زمینههای مدیریتی چون انتخاب حریف تدارکی، برپایی اردوها، انتخاب زمین و غیره دخالت کند. این مسائل جزئی از وظایف فدراسیون فوتبال است. در هیچ کجای دنیا این مسائل در حوزه اختیارات سرمربی نیست. عملکرد فدراسیون در این زمینه ضعیف بوده است. در گذشته فدراسیون این اختیارات را به کیروش داده است اما در شرایط فعلی تلاش میکند این اختیارات را پس بگیرد. به همین دلیل هم کیروش درمقابل پس دادن این اختیارات از خود مقاومت نشان میدهد. کیروش اگر فقط سرمربی تیم ملی باشد و تنها در مسائل « فنی» دخالت کند، میتواند به فوتبال ملی ما کمک کند اما امروز «پا را از گلیمش فراتر گذاشته است» و در مسائل مدیریتی دخالت میکند.
آیا دخالتهای کیروش در مسائل مدیریتی از ضعف فدراسیون بوده است؟
بله؛ روسای فدراسیون نباید از همان ابتدا به کیروش اجازه میدادند در مسائلی که به وی مربوط نیست دخالت کند. کیروش مسئول فنی تیم ملی است و نباید در مسائل مدیریتی فدراسیون دخالت کند.
در دولت گذشته برخی از مسئولان سیاسی در فدراسیون فوتبال دخالت میکردند. حتی شائبه دخالت رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم در مسائل فوتبال به گوش میرسید. در دولت گذشته مسائل سیاسی به چه میزان در اداره فوتبال دخالت داشت؟
خیلی زیاد. هم آقای احمدینژاد در مسائل فوتبال دخالت میکرد و هم آقای علی آبادی. آقای دایی عنوان کردند که احمدینژاد ایشان را برکنار کرده است. بنده این مساله را تایید میکنم. احمدینژاد حتی مانع از این شد که آقای قطبی در یک مقطع زمانی سرمربی تیم ملی شود. بنده حتی در اینجا این مساله را نیز علنی میکنم که آمدن کیروش به فوتبال ایران هم توسط رئیسجمهور دولت گذشته صورت گرفت و احمدینژاد، کیروش را به فوتبال ایران آورد. در دولت گذشته یک لیست تهیه شده بود که قرار بود از بین آنها سرمربی تیم ملی انتخاب شود. یکی از نزدیکان رئیسجمهور این لیست را پیش من آورد تا نظر من را هم در این زمینه جویا شود. بنده در همان جلسه به صراحت به ایشان گفتم که انتخاب سرمربی تیم ملی جزو وظایف شما نیست و به شما مربوط نمیشود. در نهایت هم مربی خارجی توسط دولت گذشته وارد فوتبال ایران شد. در شرایط فعلی هم دولت آقای روحانی کیروش را حفظ کرده و اجازه نداد از ایران برود. ماندن یا رفتن کیروش نه به آقای کفاشیان مربوط میشود و نه به وزارت ورزش و آقای گودرزی. مسئولان دولت آقای روحانی عامل اصلی ماندن کیروش در ایران بودند. آقای فرکی چند روز پیش در مصاحبه خود عنوان کرد که فدراسیون فوتبال با من صحبت کرده بود و قرار بود من به جای ایشان سرمربی تیم ملی شوم. درنتیجه مشخص میشود که فدراسیون از ماندن کیروش راضی نبوده و تلاش میکرده که شخص دیگری سکان هدایت تیم ملی را به دست بگیرد، اما دولت چنین اجازهای به آقای کفاشیان نداده است. هنگامی که دولت متوجه شد افکار عمومی خواهان ماندن کیروش در ایران است، این کار را انجام داد و اجازه نداد شخص مورد نظر فدراسیون هدایت تیم ملی فوتبال را برعهده بگیرد. دخالتهای سیاسی همواره در فوتبال ایران وجود داشته است. به عنوان مثال بنده در آلمان بودم که توسط رئیس سازمان تربیتبدنی وقت یعنی آقای علی آبادی برکنار شدم.
در برکناری شما هم آقای احمدینژاد دخالت داشت؟
آقای علی آبادی بنده را برکنار کرد. اما بعدأ در جایی عنوان کرده بود مسئولان عالیرتبه دولت حکم برکناری بنده را صادر کرده بودند. با این وجود این حرف توسط خود آقای احمدینژاد تکذیب شد. وی در یک مصاحبه تلویزیونی به صراحت عنوان کرد که بنده هیچگاه عنوان نکردم آقای دادگان را برکنار کنید چون شخص کاربلد و دلسوزی است. آقای احمدینژاد دوبار و در دو مصاحبه جداگانه به این مساله تاکید کرد. با این اوصاف آقای علی آبادی بنده را برکنار کرد. ایشان بنده را برکنار نکرد که وضعیت فوتبال ایران بهتر شود بلکه پس از ما وضعیت فوتبال ایران روز به روز بدتر شد. در دوران آقای کفاشیان که دست نشانده آقای علی آبادی بود فساد، ناهنجاری، هرج و مرج، نرفتن تماشاگر به ورزشگاه وبی اخلاقی در فوتبال به مراتب بیشتر از گذشته شد. بنده در زمانی که رئیس فدراسیون فوتبال بودم حتی یک روز هم عنوان نکردم که با کسری بودجه و بیپولی مواجه هستم. ما با همه تسویه کرده بودیم و فدراسیون هیچ بدهی به هیچ کس نداشت. تغییر رئیس فدراسیون برای بهبود اوضاع فوتبال ملی نبود بلکه برای این بود که خودشان به «صندلی ریاست» بچسبند. در نتیجه فوتبال ملی را فدای صندلی ریاست کردند. در شرایط فعلی اگر تلویزیون یک نظر سنجی برای ریاست آقای کفاشیان برگزار کند عیار این آقایان مشخص خواهد شد. صدا و سیما از مردم نظر خواهی کند که آیا با ریاست آقای کفاشیان بر فدراسیون فوتبال موافق هستند یا نه. من مطمئن هستم کسانی که فوتبال را میفهمند و درک درستی از فوتبال دارند به ریاست آقای کفاشیان رأی منفی میدهند.
این مساله که آقای احمدینژاد به صورت غیرمستقیم فدراسیون فوتبال را اداره میکرد صحت دارد؟
خیر؛ صحت ندارد. اما ایشان در مدیریت فدراسیون فوتبال زیاد دخالت میکردند. مدیری که وارد ورزش کشور میشود نمیتواند چهل کیلو اضافه وزن پیدا کند. امکان ندارد با این همه حاشیه که در فوتبال وجود دارد یک مدیر دچار اضافه وزن شود. این اضافه وزنها از پولهای مردم ناشی میشود. هر چقدر بیشتر از این پولها استفاده کردند دور شکمشان بیشتر شد.
ضعفهای آقای کفاشیان در کجا بوده است؟
نخستین ضعف این بود که به کیروش اختیاراتی بیش از محدوده خود داد و اجازه داد که کیروش هر تصمیمی دوست دارد درباره فوتبال ملی ما اتخاذ کند. دومین ضعف اساسی بیبرنامگی در فدراسیون فوتبال است. سومین ضعف ناتوانی در جذب منابع مالی مناسب برای فوتبال ملی است. فوتبالی که از جذب منابع ملی ناتوان باشد روز به روز بیشتر به قهقرا میرود. ضعف چهارم تغییرات زیاد و بینتیجه در مدیران فدراسیون فوتبال است. ضعف پنجم «دست بسته بودن» و ناتوانی در مقابل وزارت ورزش است. بسیاری از مدیران فعلی فدراسیون فوتبال توسط وزارت ورزش تعیین شدهاند. این مساله حتی بدون هماهنگی با رئیس فدراسیون صورت گرفته است.
ادامه روند مدیریتی آقای کفاشیان را در فدراسیون فوتبال چگونه ارزیابی میکنید؟آیا ماندن آقای کفاشیان در فدراسیون فوتبال به سود فوتبال ماست؟
بنده در گذشته هر تذکری که به مسئولان ورزش و فوتبال کشور دادم در نهایت همان اتفاق رخ داد و فوتبال ما ضربه خورد. در شرایط فعلی نیز به صراحت به مسئولان ورزش کشور هشدار میدهم برخی مدیران تحصیل کرده ورزشی در اطراف فدراسیون فوتبال حضور دارند که دغدغه ملی و حل مشکلات فوتبال ندارند و بلکه به دنبال این هستند که با پول فدراسیون به کشورهای خارجی سفر کنند. این عده به دنبال بزرگ کردن فدراسیون نیستند و تنها تلاش میکنند منصبهای فدراسیون را به دست بگیرند و صندلیها را اشغال کنند. این افراد از حضور افراد ورزشی و کسانی که عمرشان را در فوتبال کشور سپری کردهاند هراس دارند. این عده مطمئن هستند که اگر فردی به مانند محمد دادگان ریاست فدراسیون را به دست بگیرد جایی برای آنها در فدراسیون نخواهد بود. در نتیجه تلاش میکنند افراد دیگری را به فدراسیون بیاورند تا بعدأ بتوانند از وی منصب مطالبه کنند. این تحصیل کردگان «هنر مدیریت» ندارند و تنها به دنبال «صندلی ریاست» هستند.
آقای کفاشیان چه برخوردی با این عده داشته است؟
برخی از این افراد هماکنون در فدراسیون فوتبال حضور دارند و از نزدیکان آقای کفاشیان به شمار میروند. سفرهای خارجی که هماکنون در فدراسیون فوتبال اتفاق میافتد هیچ کدام در تقویت فدراسیون تاثیرگذار نیست و اغلب برای منافع شخصی صورت میگیرد.
هزینه سفرهای خارجی این افراد از پول بیت المال است؟
بله؛ همه این سفرها از پول بیت المال تامین میشود. این افراد در تمام ورزش و فدراسیونهای دیگر ما هم وجود دارند. به محض اینکه یک رئیس فدراسیون انتخاب میشود این افراد به سراغ وی میروند و تلاش میکنند صندلیهای مدیریتی را تصاحب کنند. این عده منتظر هستند یک صندلی خالی شود که بلافاصله جای نفر قبلی را بگیرند. اینگونه افراد به هیچ عنوان به فکر خدمت به ورزش نیستند و رسیدن به صندلی ریاست برای آنها در اولویت اول قرار دارد. این عده برای هر مدیر جدیدی «سینه» میزنند. این افراد با همه گروههای سیاسی رابطه و مراوده دارند. بنده از بیان این سخنان هیچ گونه ابایی ندارم. در آغاز هر انتخاباتی این افراد به سراغ کاندیداها میروند تا متوجه شوند کدام کاندیدا بیشتر میتواند منافع آنها را تامین کند. در نهایت هم برای این عده هیچ فرقی نمیکند چه کسی مدیر میشود. مهم این است که چه کسی منافع آنان را تامین میکند.
شما به وجود «مافیا» در ورزش و بهویژه فوتبال اعتقاد دارید؟
من اسم این عده را«مافیا» نمیگذارم؛ اما معتقدم مدیرانی که فاقد توانایی و وجاهت مدیریتی هستند به دنبال منافع خود و تصاحب صندلیهای ریاست در ورزش ایران هستند. در فوتبال هم افرادی حضور دارند که تلاش میکنند رنگ ولعاب دیگری به فوتبال ما بدهند.
از نظر شما این شائبه که برخی روی نتایج بازیهای لیگ برتر و داوریها تاثیر میگذارند صحت دارد؟
بله؛ این مسائل در فوتبال ما وجود دارد.
در زمان مدیریت شما بر فدراسیون فوتبال نیز این مسائل وجود داشت؟
اگر بنده عنوان کنم نبوده است «دروغ» گفتهام. اما در حداقل وجود داشته است. در شرایط فعلی به حداکثر خود رسیده است. به عنوان مثال اگر کسی لیست تیمهای لیگ برتری را مورد ارزیابی و بررسی قرار بدهد متوجه میشود که جای نفرات بیست و دوم و بیست و سوم اغلب تیمهای لیگ برتری خالی است اما برای آنها قرارداد ثبت شده است. مدیری که وارد یک باشگاه ورزشی میشود برای سازندگی و دلسوزی به آن باشگاه نمیرود. برخی مدیران برای بقای خود و تامین منافع اطرافیان بر سر کار میآیند.
این عده به چه صورت روی نتایج بازیهای فوتبال تاثیر میگذارند؟
در شرایط فعلی این مساله شدت گرفته است. دلیل اصلی این مساله هم این است که عدهای احساس میکنند پول مفتی بر سرسفره فوتبال ایران پهن شده که هر کس به هر شکلی میتواند باید سهم خود را از آن بردارد. از نظر بنده بهترین بازیکن فوتبال ایران باید صدو پنجاه میلیون تومان و بهترین مربی فوتبال ما پنجاه میلیون تمان درآمد داشته باشند. کسی نباید به خاطر این سخنان از من ناراحت شود و عنوان کند که آقای دادگان به فوتبالیستها و مربیان توهین کرده است. هر کسی چنین فکری کند دلسوز ورزش و فوتبال کشور نیست.
برخی از بازیکنان فوتبال بدون هیچ گونه ظرفیت اجتماعی و فرهنگی هنگامی که با پولهای کلان میلیاردی روبه رو میشوند دست به رفتارهای هنجار شکن و غیر فرهنگی میزنند. به نظر شما این پولهای زیاد سبب معضلات عمیق فرهنگی دربین فوتبالیستها نشده است؟
برخی از بازیکنان فوتبال ما ظرفیت دریافت پولهای کلان میلیاردی ندارند. اغلب این بازیکنان پولهای دریافتی خود را عینک، ساعت و ماشین میخرند و در خیابانهای شهر «رژه» میروند. این بازیکنان در زندگی شخصی خودشان چنین شرایطی را تجربه نکردهاند و به همین دلیل خیلی زود خود را گم میکنند. بازیکنی که «انگشت کوچک» امثال پروین و حجازی نیستند صد برابر این افراد حقوق میگیرند. مشخص است که این افراد ظرفیت این پول را ندارند. به نظر من حتی ظرفیت همان صد و پنجاه میلیونی که عنوان کردم هم ندارند. چنین بازیکنی وقتی به جایی میرسد در خود کمبود احساس میکند و درمرحله اول برای خود یک ماشین گران قیمت خریداری میکند تا کمبودهای خود را جبران کند. وی گمان میکند هنگامی که ماشینهای گران قیمت سوار میشود «بزرگ» میشود. اشتباه این بازیکنان در اینجاست که نمیدانند بزرگان ورزش ما با «منش» و رعایت اصول ورزشکاری و پهلوانی در بین مردم به جایگاه بالایی دست یافتند. برخی از بازیکنان به شکلی لباس میپوشند که در شأن یک ورزشکار نیست. برخی بازیکنان ابرو برمیدارند و دماغ خود را عمل میکنند، به گمان اینکه محبوبیت به دست بیاورند. نتیجه این میشود که در همه زمینههای فنی و فرهنگی بازنده میشویم.
چرا تماشاگران به ورزشگاههای فوتبال نمیروند؟
مردم از این وضعیت خسته شدهاند. مردم حاضر نیستند پول بدهند و فوتبال کسی را ببینند که تنها هنرش برداشتن «ابرو» و «رژه» رفتن در خیابانهای شهر باشد. مردم برای تماشای فوتبال کسی به مانند «بیوک وطنخواه» پول میدهند که در زمین چمن به دنبال دندانهای خود میگشت. این بازیکن به حدی متعصب بود که تمام دندانهایش در زمین چمن شکسته میشد.
نظر شما درباره خصوصیسازی تیمهای استقلال و پرسپولیس چیست؟آیا این مساله که شخص متمول اما غیر کارشناسی سکان هدایت دو تیم پر طرفدار پایتخت را به دست بگیرد به فوتبال این دو باشگاه کمک میکند؟
بنده با خصوصیسازی این دو باشگاه موافق هستم. با این وجود معتقدم کاری که از عهده انسان خارج است، نباید انجام بدهد. جامعه ما در شرایط کنونی پذیرای این نیست که هدایت دو باشگاه پرطرفدار به دست یک شخص خاص بیفتد. دلیل این مساله هم این است که اگر چند سال بعد برای آن شخص مشکلی پیش بیاد و عنوان کند قصد ندارد تیم داری کند چه کسی پاسخگو خواهد بود. بنده با فرد موافق نیستم و اعتقاد دارم اگر این دو تیم را به گروههای خودروسازی بدهند به سود فوتبال کشور خواهد بود. افرادی که به دنبال خرید این دو باشگاه هستند در واقع به دنبال بزرگ کردن خود و شهرت هستند و نه دلسوز پرسپولیس و استقلال. از کجا معلوم که این افراد بدهی به بار نیاورند و به مانند دو مدیر قبلی پرسپولیس به زندان نیفتند. از افراد ثروتمند باید در کنار فوتبال استفاده کرد ونه مدیریت را به دست آنها سپرد. این افراد «بی هنر» برای اینکه «هنر» خود را نشان بدهند بازیکن پانصد میلیونی را یک میلیارد میخرند و پولهای زیادی را وارد فوتبال میکنند تا به ضعفهای مدیریتی خود سرپوش بگذارند. در نهایت وضعیت مالی تمام باشگاههای فوتبال به هم میخورد. کسی که حاضر شده سیصد میلیارد تومان بدهد و یکی از این دو باشگاه را خریداری کند به جای اینکه سی میلیارد در لیگ برتر هزینه کند پنجاه میلیارد هزینه میکند و تمام بازیکنان نخبه را خریداری میکند. در نتیجه نظم لیگ برتر به هم میخورد. این افراد گمان میکنند با پول میتوانند مدیریت کنند. نباید «گول» این افراد را خورد؛ چرا که اگر پس از مدتی پول وجود نداشته باشد هیچ مدیریتی در کار نخواهد بود.
سیاستهای آقای روحانی درباره ورزش به چه صورت بوده است؟
ایشان هم خوب عمل نکردهاند. شعارهایی که آقای روحانی در زمینه تحقق وعدههای ورزشکاران عنوان میکردند هیچ کدام محقق نشده است. آقای ربیعی و صالحی امیری با بنده برای وزارت ورزش صحبت کردند و چهار شرط مهم و اساسی که مدنظر رئیسجمهور بود را با من درمیان گذاشتند اما در نهایت هیچ کدام از این چهار شرط محقق نشد. این چهار شرط این بود: اول اینکه وزیر جدید متخصص در مساله ورزش باشد، دوم «خوشنام» باشد، سوم با فساد در ورزش مبارزه کندو چهارم اینکه به «خصوصیسازی» اعتقاد داشته باشد. آقای ربیعی و صالحی امیری با بنده صحبت کردند اما در نهایت شخص دیگری برای وزارت ورزش انتخاب شد. از قدیم گفتهاند: «تا یار که خواهد و میلش به که باشد». میل آقایان نیز به شخص دیگری بود. در نهایت هم از گزینههایی که برای وزارت ورزش انتخاب شدند هیچ کدام دارای این چهار شرط نبودند. نکته جالب اینکه آقای صالحی امیری در نهایت به عنوان وزیر ورزش به مجلس معرفی شد. این عمل به این معنا است که کسی که برای دیگری شرط میگذارد در نهایت خود را معرفی میکند. بگذار مردم حقایق را بدانند. «گرز چشم همه خلق بیفتم سهل است/ تو مینداز که معذور تو را ناصر نیست». عزت هر انسان دست خداوند است، بنده خدا که توانایی ندارد.
عملکرد وزارت ورزش مطلوب بوده است؟
وظیفه وزارت ورزش نظارت بر کار تمام فدراسیونهای ورزشی و ارزشیابی آنها است. در شرایط کنونی حواشی اغلب فدراسیونهای ورزشی بیشتر شده است. مگر قرار نبود وزیر جدید با فساد مبارزه کند. هماکنون که فساد در ورزش بیست برابر شده است. تاوان و هزینه این سوءمدیریتها را باید «مردم» بدهند. اگر دولت آقای روحانی این مسائل را شفافسازی کند مطمئنأ هواداران زیادی در بین ورزشکاران پیدا خواهد کرد. من عضو هیچ باند و گروهی نیستم و برای کسی «سینه» نمیزنم. من کسی نیستم که به مردم دروغ بگویم. همواره به صراحت حرفی را که گمان میکردم «حق» است میزنم.
وزارت ورزش عملکرد مناسبی درزمینه مبارزه با فساد نداشته است؟
خیر؛ نه در ورزش، مبارزه با فساد صورت گرفته است و نه در بخشهای دیگر. کسی تاکنون عنوان نکرده که پولهایی که از اسپانسر لیگ برتر گرفتهاند چه شده و کجا هزینه شد. فدراسیون فوتبال ۱۶۰میلیارد تومان با اسپانسر لیگ برای دو سال قرارداد بسته است. سال اول هفتاد و سال دوم نود میلیارد تومان قرار داد بسته شده است. از هفتاد میلیارد سال اول تنها وضعیت ۱۳میلیارد تومان آن مشخص شده است. مشخص نیست بقیه این پولها در کجا و توسط چه کسانی استفاده شده است. چرا کسی این مسائل را بررسی نمیکند. چرا برخی خود را مصون از پیگیری و حسابرسی میدانند. عدهای فقط شعار میدهند اما هنگامی که باید پاسخ مردم را بدهند ناتوان میشوند. چرا برنامه «نود» مساله فساد درفوتبال و پول اسپانسر سازمان لیگ را بررسی نمیکند؟ آیا این برنامه هم فقط برای سرگرمی مردم ساخته شده است؟. پدر آقای فغانی چند روز پیش بنده را دید و عنوان کرد این چه بلایی است که قرار است برای اتفاقات تبریز سر پسر من بیاورند. من به ایشان گفتم این مساله به «حق» یا «ناحق» باید یک قربانی داشته باشد که اینبار نوبت پسر شما شده تا یک بار دیگر سر همه را کلاه بگذارند.
به تازگی آقای کفاشیان نایبرئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا شدهاند. به نظر شما این جایگاه به چه میزان به فوتبال ایران کمک خواهد کرد؟
نایبرئیسی که هیچ کشوری به جز آقای کفاشیان متقاضی آن نبوده است به هیچ درد فوتبال ایران نمیخورد. ایران کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا را توسط همین آقا و آقای سعیدلو در چهار سال پیش از دست داد. کمیته اجرایی کجا و نایبرئیسی آسیای میانه کجا. چرا بااحساسات مردم بازی میکنند. آقای کفاشیان «صد» را رها کرده و «دو» را چسبیده است. من همان زمان به رئیسجمهور نامه نوشتم و عنوان کردم نگذارید به راحتی کمیته اجرایی از دست ایران خارج شود. اما آقای سعید لو و کفاشیان با یک بازی نخ نما شده این جایگاه را از ایران گرفتند. مشکلات فوتبال ما با جایگاهی که هیچ متقاضی به جز ایران نداشته حل نخواهد شد.
با توجه به اینکه شما هم پرسپولیسی هستید و هم با آقای برانکو ایوانکویچ کار کردهاید، حضور آقای برانکو را در پرسپولیس چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای برانکو کاربلد و با شخصیت هستند و من امیدوارم فصل بعد در پرسپولیس نتیجه بگیرد تا هواداران خشنود باشند.