متافیزیک
تعریف واژه متافیزیک به راحتی امکانپذیر نیست، آن هم وقتی این تصور در مردم ایجاد شده که متافیزیک به معنی مطالعه چیزی فرای فیزیک است و یا متافیزیک، فیزیک را بیاهمیت دانسته و از آن عبور کرده و به توصیف پدیدههایی غیرفیزیکی میپردازد. این تعریف و نگاه به متافیزیک کاملاً اشتباه است.
واژه «متافیزیک» از مجموعه ۱۴جلدی کتب فلسفی ارسطو میآید که به «متافیزیک ارسطویی» مشهور است. ارسطو خودش این نام را بر آن نگذاشته و این واژه را نمیشناخته است، او مجموعه کتابش را به فصول «فلسفه اولیه، علوم اولیه، خرد، الهیات» تقسیم کرده بود. صد سال بعد از مرگ ارسطو یکی از شاگردان مکتب ارسطو و از ویرایشکنندگان کتب او (احتمالاً آندرونیکوس رودوس) نام این مجموعه کتاب را Ta meta ta phusika میگذارد که به زبان یونانی به معنی «بعد از فیزیک» است.
چرا آندرانیکوس رودوس این نام را برمیگزیند؟ چون ارسطو کتابی در مورد علوم طبیعی دارد که نام آن «فیزیک» است و امروز بنام «فیزیک ارسطویی» شناخته میشود. ارسطو مجموعه کتب فلسفی را پس از کتاب «فیزیک» به رشته تحریر درآورده است. شاگردان و مریدان ارسطو بر این باور بودند که کتب فلسفی باید پس از «فیزیک ارسطو» مطالعه شود و کسی واجد شرایط فهم آنهاست که علوم طبیعی یا «فیزیک» را فهمیده باشد و بنابراین آن را «متافیزیک» به معنی «بعد از فیزیک» نامیدهاند که به همین نام هم مشهور شده است. متافیزیک بخشی از مباحث فلسفه است که در مورد کُنه وجود، چیستی، علت اولیه و «آنچه غیرقابل تغییر است» بحث میکند و به صورت کلی به دو دسته «متافیزیک قدیم» و «متافیزیک نوین» تقسیم میشود که هرکدام به موضوعاتی فلسفی متفاوتی میپردازند و ابداً ربطی به پدیدههای غیرطبیعی/فراطبیعی/ماورایی ندارند. البته بحث در لزوم یا درستی فلسفه ارسطویی و متافیزیک همچنان داغ است و فلاسفه بسیاری (از جمله کانت) متافیزیک را نادرست و بیمعنا میدانند. (دایرهالمعارف فلسفه دانشگاه استنفورد)
شاید اشکال در فهم واژه برای فارسیزبانان از آنجا ایجاد شده که فلاسفه عربزبان مکتب ارسطو، کتاب فیزیک ارسطو را «الطبیعه» و مجموعه متافیزیک را «مابَعدُ الطبیعه» یا «بعد از علوم طبیعی» ترجمه کردهاند و این همشکلی نام، این امر را مشتبه کرده است که «مابعدالطبیعه» همراستا یا همسنخ با «ماوراءالطبیعه» است. در صورتی که این تصور غلط است و میان این دو مفهوم ارتباطی وجود ندارد.
ماوراءالطبیعه
پدیدههای ماورایی اقلامی از پدیدهها هستند که به شکل علمی و طبیعی قابل توضیح نیستند، دلایل نامشخص دارند و از دیرباز در فرهنگ عامه وجود داشتهاند. شواهد علمی و دانشمندان، پدیدههای ماورایی را پشتیبانی نکرده و آن را نمیپذیرند. این پدیدهها میتواند شامل باور به شعور مواد، انرژیهای خاص مثبت و منفی، وجود روح، دیدن موجودات فضایی، اعتقاد به تعبیر خواب، طایعبینی، چاکرا، طلسم، تلهپاتی، استخاره، الهام، تقدیر و شانس، جن، موجود غیر ارگانیک، هومیوپاتی و هر چیز غیرطبیعی باشد.
برعکس آنچه تصور میشود تحقیقات فراوانی برای اثبات یا وجود موارد فراطبیعی و ماورایی انجام شده اما همه آنها با شکست مواجه شدهاند. دانشمندان معتقدند ادعای مشاهده پدیدههای ماوراءالطبیعه میتواند ناشی از تفسیر یا برداشت نادرست افراد از وقایع طبیعی، سوءتعبیر یا سوءتفاهم، نوعی شیادی یا صرفاً یک اتفاق احتمالی باشد به همین دلیل است که بنا به اصل تیغ اوکام این تفکرات کنار گذاشته میشوند.
افراد زیادی در جهان مدعی دیدن پدیدههای ماورایی، تلهپاتی، ذهنخوانی، ارسال انرژی، گفتگو با مردگان و مواردی از این دست شدهاند. اولین بار در سال ۱۹۲۲ گروهی از دانشمندان امریکایی جایزه ۲۵۰۰ دلاری برای کسی گذاشتند که در شرایط آزمایشگاهی یکی از این پدیدههای ماورءالطبیعه که مدعی آن است، اثبات کند. پس از آن گروههای علمی مستقل و دانشمندان فراوانی از سراسر جهان جایزههای مشابهی را اعلام کردند که امروز مجموع آنها به حدود ۲.۴ میلیون دلار میرسد. جیمز رندی که خود یکی از مشاهیر برملا کردن شگرد طالعبینان و و گرفتن مچ مدعیان ماورایی است، جایزه یک میلیون دلاری برای کسی تعیین کرده که بتواند چیزی فراطبیعی را در حضور متخصصان اثبات کند. تا کنون همه مدعیان در برابر همه این جوایز شکست خوردهاند.
نکته مهم اول: متافیزیک بحثی فلسفی در مورد علل وجود و چیستی موجودات است و ارتباطی به ماوراءالطبیعه ندارد.
نکته مهم دوم: دنیای علم نمیگوید که چیزی فراطبیعی وجود ندارد، بلکه معتقد است که این موارد قابل بررسی در دنیای علم نیست و نمیتوان از راه علم به اثبات آن رسید و دنیای علم نیز به آن نیازی ندارد. لذا این موارد را کنار گذاشته و بحث در مورد آن را نمیپذیرد. اما باید توجه داشت که هرجا فردی یا گروهی مدعی اثبات علمی پدیده فراطبیعی شد علم به سراغش آمده و ادعای او را بررسی خواهد کرد.
نکته مهم سوم:وقتی نتوان «عدم وجود یک اتفاق غیرطبیعی» را به کمک علم اثبات کرد به معنی «وجود آن اتفاق غیرطبیعی» نیست. به لحاظ منطقی بار اثبات ادعا به عهده مدعی است. اگر فردی مدعی شود که «یک قوری در فضای میان کهکشانها امور کائنات را اداره میکند» علم نمیتواند عدم وجود آن را اثبات کند، اما به معنی وجود این قوری هم نیست. کسی که چنین ادعایی کرده باید آن را اثبات کند و تا زمانی که به اثبات نرسیده گفتگو در مورد آن بیمعنی است و فقط به شکل ادعا/باور/عقیدهی فرد مدعی باقی میماند.