پلیس «اسی چکش» و «اصغر گربه» را در یک روز به جرم مشابه «حمل و فروش هروئین» دستگیر کرد. با توجه به قوانین قضایی کمترین جریمه برای آنها ۲ سال حبس است. در این میان بازرس به دلیل شباهت زیاد روش کار دو مجرم، به این مشکوک شده که هر دو متهم به شکلی به یکدیگر و به باند بزرگ توزیع مواد مخدر دیگری وابسته هستند. ولی بازرس شواهد کافی برای محکوم کردن آن دو را در اختیار ندارد. به همین منظور بازرس نقشهای طرح کرده که به هر کدام پیشنهاد ویژهای بدهد تا شاید هر یک از آنها به شکلی فرد دیگر را لو بدهد. به این منظور هر کدام از آنها را در دو اتاق بازجویی جداگانه قرار داد و پیشنهادش را به این شکل طرح کرد:
در حال حاضر حبس دو ساله شما بسته به شواهد تضمین شده است. اکنون شما فقط این انتخابها را در پیش روی خود دارید؛
اگر هر دو سکوت کنید حکم دیگری علیه شما نخواهد بود و هر دو فقط به دو سال حبس محکوم میشوید.
اگر به زندانی دیگر خیانت کنید و علیه او شهادت دهید، حبس خود را به یک سال کاهش میدهید و اما او به ۱۰ سال حبس محکوم خواهد شد.
اگر هر دو علیه دیگری شهادت دهید، هر کدام باید به مدت سه سال به زندان بروید.
در شرایط بالا بهترین سناریو برای منافع هر دو شخص سکوت است، ولی با توجه به اینکه دو زندانی در اتاقهای جداگانهای بازجویی میشوند، اطلاعی از اظهارات یکدیگر ندارند. اگر در این میان دو فرد وفاداری خاصی به هم نداشته باشند و در پی منافع جمعی نباشد و به دنبال خواستهها خود بروند، به قطع یکی یا هر دو آنها متحمل ضرری سنگین میشود.
اگر شما در چنین موقعیتی باشید چه میکنید. سکوت اختیار میکنید یا گزینهی خیانت را انتخاب میکنید؟ «معضل زندانی» یکی از مشهورترین بازیهای استراتژیک در حوزهی علوم اجتماعی است. با درک مناسبی از این بازی میتوان تعادلی میان همکاری و رقابت در کسب و کار، در سیاست، و در تنظیمات اجتماعی برقرار کرد. از مثالهای مشهور کاربردی معضل زندانی رقابت بین شرکتهای تجاری بزرگ مشترکالمنافع را نام برد.
به طور مثال شرکت کوکاکولا و پپسی را در نظر بگیرید. هر دو شرکت کالای مشابهی تولید میکنند. بهترین حالت برای هر دو شرکت این است که هر دوی آنها قیمت بالایی را مقرر کرده و سودی بالا ببرند. ولی اگر یکی از دو شرکت قیمت خود را بشکند، قسمت زیادی از مشتریها را جذب خود کرده ولی به ازای هر نوشابه سود کمتری میبرد. هر کدام از آنها قیمتی را مقرر میکند و کالای خود را با آن قیمت روانهی بازار میکند. در صورتی که شرکت دیگر به اصطلاح قیمت را بشکند، نه تنها خود سودی کمتری را به جیب خود روانه میکند، بلکه شرکت دیگر را نیز مجبور به عکسالعمل کرده، تا قیمت خود را پایین بیاورد و در این حالت هر دو شرکت ضرری را متحمل میشوند.
دو شرکت تولید سیگار را در نظر بگیرید. فرض میکنیم که جامعهی سیگاریها دههزار بسته سیگار در روز نیاز دارند. اگر در این میان یکی از دو شرکت تبلیغات گستردهای را آغاز کند، تعداد زیادی از مشتریها را به خود جلب کرده و همزمان حجم زیادی از سود خود را در مسیر تبلیغات خرج میکند. ولی اگر این شرکت دست به تبلیغات خاصی نزند مشتریها بین دو شرکت تقسیم میشوند و هیچ یک از دو شرکت نیز متحمل هزینهی سنگین تبلیغات نخواهند شد.
از نمونههای سیاسی به شدت ملموس این معضل میتوان مسابقهی تسلیحاتی بین کشورهای رقیب را نام برد. به عنوان مثال دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد وارد رقابتی بیسابقه در تولید اسلحه و جنگ افزار شدند. البته این مسابقه فقط محدود به این دو کشور نبوده و هم اکنون نیز در بسیاری از کشورها به قوت خود باقی است. به طور مثال عربستان سعودی در سال قبل یکی از بزرگترین وارد کنندههای تجهیزات نظامی در دنیا بوده است. حال به نظر شما در بازی «معضل زندانی» در رقابت بین کشورها، چه کسی برنده است؟