نميدونم اين موضوع رو حس كرديد يا نه...
وقتي تو خانواده اي بچه بزرگ خانواده يه اتفاقي مثل مرگ براش رخ ميده داغ سنگيني رو دل خانواده ميزاره...!
و تمام چشم اميد خانواده به ديگر بچشون هست...!
شايد بشه اينطور تفسير كرد وقتي كاپيتان "پويول" بزرگ با اون مقدار "عظمت "و "بزرگي" رفت دل خيلي ها شكست ،ولي وقتي به جلو نگاه ميكردي
يه سوسوي اميدي وجود داشت كسي كه توان به دوش كشيدن عنوان كاپيتاني بارسارو داشت...!
كسي كه شايد خيلي بيشتر از پويي با دل ها عشق بازي ميكرد....!
براي من اينطور بود گاهي كه ژاوي تو زمين نبود بازي يه چيزي كم داشت
يه چهره همراه با كاريزما داخل زمين كم بود
اره پويول رفت و چشم اميد ما به ژاوي بود "ولي اونم رفت"
"تلخ" "تلخ" و "تلخ"
اين صحبت كليشه اي زياد شده كه بازيكنا ميرن ولي اين باشگاه و طرفدارا هستن كه ميمونن..
ولي اينبار بازيكن قصه ما اگر بره "عشق" به فوتبال رو باخودش ميبره....!
مطمئنا لغت "اسطوره" هرگز نمي توانه ژاوي رو معني كنه....!
افتخارات....؟
لغت مضحكي كه شايد زشت باشه براي بارسايي ها ژاوي رو با افتخاراتش توضيح بديم....!
در آينده شايد پسرانمان از ما راجب بازيكن هاي نسل مان سوال كنند...!
و ما جواب بزرگي آن ها را با افتخاراتشان بدهيم.!
ولي آيا ميشود ژاوي را با افتخاراتش شرح داد....؟
ژاوي براي ما يك رويا بود...
رويايي با موهاي "ژل" زده.
ودر آخر كاش فوتبال فقط يه بليط يك طرفه بود كه فقط "آمدن" داشت!
نه "رفتن"
--------------------------
نويسنده نيستم و استعدادي در نوشتن ندارم و اين حرفا دل نوشته بود
از دوستاني كه پا در كفششان كردم عذر خواهي ميكنم :)
ارادت مند همه رفقا:رامين