"رونی کلمن" و قطعه شهدا؟ هرچه گشتم تا وجه تشابهی میان این فرد و قطعه ای از بهشت زهرا که شهدای هشت سال جنگ تحمیلی در آن آرمیدهاند پیدا کنم، به هیچ نتیجه مشخصی نرسیدم. واقعا چرا این مجسمه عضله را در اولین گام حضور در ایران به بهشت زهرا بردند تا او به مقام شامخ شهدا ادای احترام کند؟ چرا پیش از این افراد مشهوری که به ایران در رشتههای مختلف به ایران میآمدند را به بهشت زهرا نبردیم؟ چرا اعضای تیم آث میلان به تهران آمدند آنها را به قطعه شهدای بهشت زهرا نبردیم؟
این سوالها همچنان بی جواب بود تا برای کشف این معمای دو مجهولی مجبور به بررسی حواشی بوجود آمده قبل از آمدن این بدنساز مشهور آمریکایی به ایران شدم و با بررسی آن متوجه شدم که این حضور چندان هم بدون ربط نبوده است. قیمت بلیط کلاسهای این قهرمان جهان، برگزاری کلاس برای بانوان بدنساز، مختلط بودن احتمالی کلاسها، هزینه آمدن کلمن به ایران و ... باعث شده است تا مسئولان مربوط با حل تمام این مسائل دست به دامن قطعه بهشت زهرا شدند تا از آن طریق تمام مشکلات بوجود آمده حل شود.
این فرهنگی است که سالها درکشور نهادینه شده است و بسیاری از مردم برای طی کردن راههای کوتاهتر از « مسیر ریا» وارد میشوند. حتما صحنه مشهور برخی از سریالهای ایرانی را به یاد دارید که بازیگر اصلی فیلم در زمان که میخواهد از صندوقهای قرضا الحسنه وام بگیرد در اولین گام در حالی که هنوز افتتاح حساب نکرده است، به سراع «یقه» خود میرود و دکمه آن را میبندد.این صحنه قشنگ بیانگر واقعیت ناپسند جامعه ایرانی است.
مردم به خوبی فهمیدهاند برای رسیدن به برخی از اهداف باید حتما بقهای بسته داشته باشند. ماجرای رونی کلمن و قطعه شهدا نیز همین معناست. کسانی که او را به بهشت زهرا بردند تا به واسطه این حضور بتوانند کارهای و برنامههای "قانونی" خود را پیش ببرند.
رسم ناخوشایندی است این رسم جاافتاده در میان ما؟ این نه در قشر ورزشکاران بلکه در تمام سطوح جامعه رواج دارد. نگارنده نیز اگر روزی به واسطه استخدام در شرکتی سوالهای گزینش در مورد مسائل مذهبی و یا انجام مستحبات باشد، برای اینکه به هدف خود برسم، قطعا در پاسخ به این سوال که چند بار تا کنون به نماز جمعه رفتهاید؟ میگویم من هرهفته در صفوف نماز جمعه در دانشگاه تهران حاضر میشوم و تکبیری غلیط نثار میکنم.
ما به خوبی یاد گرفتهایم که از مذهب به عنوان راه میانبر استفاده کنیم. متاسفانه در این راه مسئولان کشور نیز در تحقق این معنا کمک فراوانی میکنند. آنها برای اینکه نشان بدهند جامعه ما کاملا دینی است، از این رفتار غیرصادقانه مردم راضی هستند و هیچ اعتراضی به این رفتار نمیکنند یا به بیان بهتر باید گفت که خود آنها مسبب بوجود آمدن این رفتار شدند.
مذهب و دین داری به خاطر این رفتار دست مایه منافع شخصی افراد شده است و بزرگ ترین ضربه را به جامعه اسلامی ایران میزند. این روش باعث شده است تا بسیاری بیشتر از آنکه سعی کنند دین داری باطنی داشته باشند در تلاشاند تا اسلامی ظاهری داشته باشند.
واقعا برای استخدام در یک شرکت دولتی احتیاجی نیست حتما آن کارمند تمام مستحبات دین را جز به جز اجرا کند. یا اینکه ما مطمئن شویم که او در طول عمر شلوار لی پوشیده است یا خیر؟ بهتر است به جای اینکه او را مجبور به بازی کردن نقش یک دیدن دار کنیم، از تخصص و وجدان کاری او بپرسیم. قطعا ندانستن شکیات دین و یا نرفتن هر هفته به نماز جمعه، هیچ تاثیری در روندکاری این فرد ندارد و تنها باعث میشود او دروغ گفتن و فیلم بازی کردن را بیاموزد.
رفتن کلمن به بهشت زهرا، بازهم این اخلاق ناپسند را به ما یادآوری کرد. اخلاق ناپسندی که زمینه ساز بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی شده است. حضور رونی کلمن به عنوان یک قهرمان شناخته شده جهان در ایران یک امر پسندیده و قابل تقدیر است و مسئولان باید به جای کارشکنی، زمینه را برای استفاده بهینه از این قهرمان و یا از هر قهرمان دیگری آماده کند. اما بردن او به بهشت زهرا برای اینکه مجوز بدون درسر این قهرمان صادر شود، سراسر ایراد است وباید فکری برای آن کرد. نیاید اجازه بدهیم با دستان خودمان « ریاکاری» را به فرزندانمان آموزش دهیم و بگوییم با گفت یک «سلام علیکم» و یا بستن یک «یقه» بسیاری از مشکلات حل میشود!
مصطفی داننده ؛ عصر ایران