مطلب ارسالی کاربران
شعری از مایاکوفسکی
ضربان!
انفجار
توفان!
شوخی نداریم
ای اندیشمندان کارخانه
آغشته به دوده ذغال،چهره تان
و بعد از کار، در عیاشی دیگر کس
مردمک های خواب آلودتان، سوسوزنان.
دیگر بس است هرچه حقیقت بی ارزش!
مهملات کهنه را بروبید از قلب تان!
خیابانها قلم مو هستند در دستهای ما،
پالت های ما_میدان ها با فضای بازشان
روزهای انقلاب باید سروده شوند هنوز
با هزارها کاغذ از کتاب زمان
بسوی خیابانها، انبوه مردم در آن میان،
فوتوریست ها
طبل چی ها،
استادکاران شعر دوران.
« مایاکوفسکی »