آمدم دنیا برای دیدن روی علی
ورنه با این مردم دنیا چه کاری داشتم؟
از شراب عشق او نوشیدم و إحیا شدم
ورنه در کنج عدم، ظلمت سرایی داشتم
روی او شد قبله ام، نامش تسلای دلم
در خزان ِ بی کسی با او بهاری داشتم
خسته از خلق زمانه، هر زمان با یاد او
گوشۀ میخانه اش عمری قراری داشتم
گر نمی شد یار من، مولای من؛ آقای من
من در این دنیای بی سامان چه یاری داشتم؟
شکر ایزد، مِـهر او در سینه ام می پرورم
وزنه بی عشق علی، کِـی اعتباری داشتم؟
ناجوانمردم اگـر در وقت طـوف بیـت حـق
غیر ِ ذکر " یا علی " بر لب شعاری داشتم