یادداشتهای حمیدرضا صدر؛ پیروزی 2 بر صفر برای آرسنال در سواحل ریویرا هم کافی نبود و توپچیها حذف شدند.
پایان این دیدار در نبرد اول دو تیم در لندن نوشته شده بود. همانجا. در استادیوم امارات. جایی که آرسنال دور خود حصار بلندی برپا کرد و سپس در سواحل ریویرا جان کند از آن بالا برود و نتوانست. قصه، قصه تکراری بود. از همان لحظهای که هکتور برلین در دقایق آغازین توپ را سانتر کرد و ژیرو با سر ضربهای نواخت و توپ با فاصله اندکی از کنار دروازه بیرون رفت، قصه تکراری آغاز شد تا آن ضربههای عجولانه ثانیههای پایانی که همه میدانستند آرسنال حذف خواهد شد و حذف هم شد.
ناچو مانرئال جای کایرون گیبس را گرفته بود و دنی ولبک و اوزیل هر دو در ترکیب قرار گرفته بودند. اوزیل طی دیدار بهتر شد و بهتر. نیشدارتر شد و زهردارتر و میتوانست با آن ضربه آزاد ضربه نهایی را وارد کند که نکرد. سانچز و بلرین در جناح راست خوب بودند و نه بیشتر و ونگر به آن «بیشتر» نیاز داشت. ترکیب لیوین کاندوگبیا و جرمی تولالان در جناح چپ برابر اوزیل و کازورلا این دو آرسنالی را در بیست دقیقه آغازین مهار کردند، چرا که موناکو میدانست نباید گل زود هنگامی دریافت کند و دریافت هم نکرد. موناکو میخواست برای چهارمین بار پا به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان بگذارد، مثل لیون و پاری سن ژرمن و چرا که نه؟ آنها در خانه رکورد غبطه انگیزی را ثبت کرده بودند: رکورد بسته نگاه داشتن سنگرشان را. گل اول آرسنال توسط الیور ژیرو نخستین گلی بود که موناکو در خانه طی رقابتهای این فصل لیگ قهرمانان دریافت میکرد.
اولیور ژیرو آمده بود تا چیزی را ثابت کند. تا مهاجم نجات بخش آرسنال باشد. مثل یان رایت. مثل تیری آنری. او جانانه با والاس و عبدنور مدافع میانی موناکو جنگید و سرانجام هم سنگر موناکو را گشود تا طی 7 بازی در ترکیب آرسنال در همه رقابتها 7 گل زده باشد. ولی فاصله گل او تا گل بعدی زیاد بود. خیلی زیاد. ونگر به حرکات کایران گیبس، تئو ولکات و آرون رمزی در پانزده دقیقه پایانی نیاز بیشتری داشت. بیشتر از آن گل. گل دوم آرسنال با ضربه آرون رمزی در فاصله یازده دقیقه به پایان زده شد. گلی که بارقهای از امید را در دل آرسنالیها زنده کرد. این که میتوانند گل سوم را هم طی یازده دقیقه باقی مانده بزنند. رمزی در دو دیدار آخر لیگ قهرمانان برای آرسنال سه گل زده و در دو دیدار آخرش در همه رقابتها دو گل به ثمر رسانده و یک پاس گل ارسال کرده، در حالی که طی 7 دیدار پیش از آنها نه گل زده و نه پاس گل را ارسال کرده بود. یازده دقیقه پایانی برای آرسنال میتوانست بدل به قصه سیندرلا شود. ولی یازده دقیقه سپری شد و قصه پریان خوانده نشد. چنان که ونگر گفت « واقعگرایانه نبود که چنین چیزی رخ دهد. آن هم با آن همه اشتباهات ذهنی ما در دیدار اول».
سوت پایان که کشیده شد تساوی 3-3 روی مونتیورها نقش بست تا آرسنال قصه فصل 13-2012 برابر بایرن مونیخ در همین مرحله را تمام و کمال تکرار کند: شکست 3-1 در لندن و پیروزی 2 بر صفر در مونیخ. تصادفا آن جا هم ژیرو گل اول آرسنال را در دیدار برگشت زده بود. سوت پایان که کشیده شد آرسنال رکوردهای خودش را میشمرد. رکوردهای بیخاصیتش را. این که توپچیها 71 درصد اوقات توپ را در اختیار داشتند که در لیگ قهرمانان این فصل برای شان رکورد جدیدی بشمار میرفت. این که بازیکنان آرسنال در 15 دیدارشان در همه رقابتها گل زدهاند. این که آرسنال طی 12 دیدار آخرش در زمین حریفان فرانسوی بیشکست بوده. 8 بار برده و 4 بار مساوی کرده. این که آرسنال در دیدارهای برگشت مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان طی چهار دوره اخیر شکست ناپذیر میماند ولی هر چهار بار هم حذف شده. ولی خب موناکو نه بارسلونا بود و نه بایرن مونیخ و حتی از میلان 2012 هم بهتر بازی نکرد و کیفیت بازی فرانسویها در خانه نشان دهنده این امر بود. ولی آرسنال در لندن باخته بود. در همان سی دقیقه آغازین.
آرسن ونگر سرنوشت نهایی را در جمله زدن سه گل در زمین حریفان سخت است خلاصه کرد، ولی میتوان قصه آرسنال را در جمله تکراری تعریف کرد « آرسنال همان آرسنال همیشگی بود».