مطلب ارسالی کاربران
جملات جالب در کلاه قرمزی
آقای مجری : چه کارِ خوبی انجام دادید تو این ایام ؟
فامیل دور : یه فرش ۹ متری رو خشک کردم .
آقای مجری : حالا بگید چه کارایِ بدی انجام دادید تا بهتون شیرینی بدم .
فامیل دور : یه فرش ۹ متری رو با سشوار خشک کردم .
.
.
.کلاه قرمزی: الاغ جان ناراحت نشیا، ولی شما خانوادگی درس تون خوب نبود.
.
.
.
آقای مجری: دارید چیکار میکنید؟
پسر عمه زا: داریم میریم بیرون لپ تاپو خاموش کنیم
آقای مجری: لپ تاپ که اینجا رو میزه
کلاه قرمزی: آره. از برق در آوردیمش خاموش نشد ، داریم میریم فیوز رو قطع کنیم !
.
.
.
فامیل دور:آقای مجری یه چیزی بگم اصن باورتون نشه، من بچه بودم...
آقا مجری: خُب؟
فامیل دور: باورتون شد؟!
آقای مجری: بله باورم شد!
فامیل دور: چی جوری شما باورتون شد آقای مجری؟! من خودم باورم نمیشه!
.
.
.
آقای مجری:کلاه قرمزی برای چی خونه تکونی میکنیم؟
کلاه قرمزی:برای اینکه پدرمون درآد...!
.
.
.
مشاعره در کلاه قرمزی ۹۱
فامیل دور: چی بگم؟!
آقای مجری: اگر در بند در ماندو نه! اون قبول نیست!
فامیل دور: اونو میخواستم بگم آخه! اینو میگم حالا: از در درآمدی و من از خود به در شدم...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمیشود!
آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.
پسرعمه زا: می تو پسر نمیشود... خوبه؟!
فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم...
آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!
ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!!!