مطلب ارسالی کاربران
ورود احمق ها به برنابئو ممنوع است
کلاس تاریخ!
سال 1937!
مرکز جنگ های داخلی اسپانیا در مادرید پایتخت اسپانیا در جریانه. کل شهر فلجه و خب رئال مادرید هم به طبع هیچ گونه فعالیتی نمی تونست بکنه! اول از همه.رئال مدیرش تو جریان جنگ بود! سنچز گوارا مدیر اون سال های رئال به عنوان یه دموکرات تمام تلاش خودش و تمام هدف خودش رو مبارزه با نیروهای فاشیستی فرانکو گذاشت. قبل از اینکه مادرید به عنوان اخرین شهر اسپانیا با بیشترین تلفات و بیشترین خرابی توسط نیروهای فرانکو فتح بشود برای سنچز دو بلیط برای رفتن به والنسیا به همراه همسرش گرفته شد تا بدست نیرو های فرانکو نیوفتد اما هیچوقت قبول نکرد و گفت: من به مادرید خیانت نمی کنم، مهم نیست چه اتفاقی میوفتد!
در روز هاییکه در بندر بارسلون پوستر های با جمله"دفاع از مادرید دفاع از بارسلون هست" سنچز گوارا به خانه رفت ، یونیفرمش را پوشید و ساک زندانش را جمع کرد و به خزانه داری رفت. او و یک نماینده سوسیالیست مجلس به نام خولیان بسیترو یک پیام رادیویی برای مردم فرستادند مبنی بر اینکه جنگ را باخته اند و نیرو های فرانکو در حال رسیدن به شهر هستند. هنوز نصف پیام مخابره نشده بود که نیروهای فرانکو رسیدند و رادیو را از بین بردند. سنچز گوارا تبعید شد به فرانسه و تنها اواخر عمر خودش بود که تونست به مادرید برگرده و با تاجی از گل و پرچم رئال و درحالیکه برنابئو بزرگ بالاسرش بود از دنیا رفت! بعدا بیشتر در مورد این مدیر رئال که در مورد اون یه سکوت طولانی شده و هیچوقت بازگو نشده بیشتر خواهم نوشت. فعلا قصدم این بوده که فضای فکری اون موقع رئال و بارسلونا رو تشریح کنم . حالا به اصل موضوع می رسیم.
اکتبر سال 1937. یک سال از شروع جنگ داخلی گذشته رئال فلج شده. رئال مادرید در طول جنگ به ندرت فوتبال کرد و هر موقع که خواست بازی کنه به توسط بارسلونا به عقب هل داده شد. بعد از شروع جنگ فوتبال بازی کردن در مادرید غیر ممکن بود.(دقت کنید فرق بین دو شهر و شرایطشون! ) برای همین مربی وقت رئال پاکو برو به سراغ فدراسیون فوتبال کاتلان رفت تا در مورد حضور مادرید در جام کاتالان مذاکره کند که قرار بود در پاییز شروع شود. ابتدا او به گرمی پذیرفته شد ، جاییکه باشگاه های کوچکتر مثل بادالونا، خیرونا، سابادل، ترسا و ژوییتر می توانستند از حضور مادرید سود مالی کنند. ان ها گفتند که این وظیفشان هست که در این شرایط غیر عادی و غم انگیز به مادرید اجازه دهند که بازی کند. یک حرکت سخاوتمندانه میان هم قطاران. اتحادیه اعلام کرد که ان ها با مادرید متحد می شوند و باشگاه را با تمام توان پشتیبانی می کند. گفتند:" اجازه نمی دهیم بگویند دروازه های سخاوت کاتالان به روی ورزشکاران مادریدی بسته ماند."
توافق به نظر تمام شده بود و حتی مادرید در حال اجاره کردن خانه برای بازیکنان در مانسو (mansou)کاتالان فرار از جنگ برای امادگی مسابقات فقط یک شرط داشت، اگر مادرید می برد "حق نداشت" خودش را " قهرمان کاتالان" خطاب کند!
اما در اخرین لحظه....
"بارسلونا" جلوی قرارداد را گرفت، "تنها" باشگاه کاتالانی که مخالفت کرد!
پس از این ماجرا یک روزنامه در پایتخت گله مندانه نوشت" باشگاهاییکه بدون تردید به مادرید رای داده اند ، همیشه در قلب و مورد احترام باشگاه خواهند ماند. اما بارسلونا بار دیگر با مادرید بازی کرد. تمام ادعاهای دوستی دروغین بود."
تا اخر جنگ داخلی بارسلونا بیش از 100 بازی انجام داد چه در جام های کاتالان چه در تور امریکا و مادرید تمام جنگ داخلی درگیر جنگ بوده و در تمام جنگ حتی یک بازی رسمی نداشت.
بارسلونا در چنین شرایطی مادرید رو به عقب راند و موضوع فراتر از اجازه ندادن برگزاری فینال کوپا دل ری در ورزشگاه باشگاه هست! این چند روزه مضخرفات زیادی در مورد این حرکت مادرید توسط بارسایی شنیده شده اما این حرف ها بازگو نمیشه!رئال مادرید این حق رو داشت که بعد از پایان جنگ که رئال رو به خاطر همین اتفاقات یک دهه به کما برد در مسائل ورزشی هیچوقت اجازه ندهد که بارسا داخل استادیوم سنتیاگو برنابئو یا چامارتین بشه اما رئال همیشه در دادن ورزشگاه خودش برای فینال کوپا دل ری سخاوتمند بوده و اون حرکت بارسا بازهم باعث نشد تا استادیوم خودش رو به بارسا قرض نده برای فینال!استادیوم های رئال در طول تاریخ 44 بار محل میزبانی کوپا دل ری بوده و استادیوم های بارسلونا؟ فقط 6 بار!
ولی همه چی از سال 1997 شروع شد. تا قبل از اون رئال هر موقع به درخواست بارسا برای برگزاری فینال جواب مثبت میداده. تا قبل از ان بارسا 9 بار در فینال کوپا در برنابئو بازی کرده بود و رئال هیچ گونه ممانعتی نشان نمی داد و دهمین بار سال 1997 اتفاق افتاد
فینال کوپادل ری سال 1997 بین دو تیم بارسا و بتیس در برنابئو. بازی در 90 دقیقه بازی دو دو تمام می شود و بارسا با گل دقیقه 99 بازی را می برد. پس پایان بازی سرود تیم قهرمان،بارسلونا، در برنابئو پخش می شود و پس از پایان سرود گاسپارت رئیس ان سال های بارسلونا درخواست پخش دوباره سرود را به مسئولان برنابئو می دهد درخواستیکه غیر عادی بوده ولی مسئولان برنابئو قبول می کنند و ان شب هر چند بار که گاسپارت خواست سرود بارسا در برنابئو پخش شد و گاسپارت همانند یک بچه که عروسکش را به او می دهند با هر پخش شده سرود به بالا و پایین می پرد. پس از اون شب یه قانون نانوشته در مادرید بوجود امد: "ورود احمق ها به برنابئو ممنوع است"
این قانون هم ربطی به مواضع سیاسی نداره و گرنه سال 2006 برنابئو به دو تیم اسپانیول و زاراگوزا داده نمی شد برای برگزاری فینال. اسپانیول هم تیم کاتالانی است که هوادارانش از همان شهر می می ایند که هوادان بارسلونا می ایند اما یک تفاوت عمده وجود داره:
"ان ها احمق نیستند."