طرفداری- ماریو تنها سه سال داشت که والدین بیولوژیکی او تصمیم گرفتند حضانت او را به بالوتلی ها بسپارند. اشک های او در بغل زنی که او را بزرگ کرد پس از پیروزی مقابل آلمان در نیمه نهایی یورو 2012 شخصیت واقعی بالوتلی، جدا از همه رنگ ها، بندها و شوخی ها بود.
برای چند لحظه هر آنچه به عنوان یک خراب کار، کسی که با آتش بازی خانه ای را به آتش می کشد و کسی که تیشرت معروف چرا همیشه من را نشان می دهد، را فراموش کنیم و ببینیم او چطور عشق خود را با زنی که چون فرزند خود او را بزرگ کرد تقسیم کرد. تابستان 2012 نشان داد که او چطور می تواند در لحظه های بزرگ و وقتی که امیدی در خانه نمانده است، بزرگی کند.
زندگی ورزشی او پس از آن تاریخ هم با بالا و پایین های مشابهی همراه شده است. اما انتقال به لیورپول، به نظر آخرین شانس بالوتلی خواهد بود که در باشگاهی بزرگ ارزش هایش را نشان دهد. شاید ماندن او در سیتی هم اتفاق های خوبی را برایش به ارمغان می آورد، اما حضور او در شهر منچستر همواره با حاشیه هایی خارج از زمین احاطه شده بود.
داستان او در پیراهن لیورپول اخیرا در گردنه های خوبی پیش رفته و گل های حساس مقابل تاتنهام و بشیکتاش و البته گلی که در بازی مقابل پالاس ساخت، موید این مطلب هستند. اما باز هم سوال کلیدی. چرا همیشه او؟ داستان از جایی شروع شد که وقتی داور بازی، پنالتی روی جردن آیب را اعلام کرد، جردن هندرسون کاپیتان تیم در غیاب جرارد به قصد زدن ضربه پنالتی توپ را برداشت و ماریو در مقام مخالفت با او برخواست.
بیایید سری به آمار ها بزنیم. جردن هندرسون در نبود جرارد در این بازی مامور زدن پنالتی ها شده است. آمار به ما می گوید که او صفر پنالتی را در دوره حرفه ای فوتبال خود به ثمر رسانده است. پنالتی دقایق پایانی در دور رفت یک شب اروپایی زمانی مناسب برای بهبود رکورد شخصی یک بازیکن نیست.
در نتیجه، تعداد بسیاری از هواداران لیورپول من جمله من وقتی بالوتلی توپ را برداشت یک نفس راحت کشیدیم. حتی استیون جرارد به دلایلی که آن ها را بی احترامی دانست، از بالوتلی پس از بازی انتقاد کرد و به نظر جیمی کرگر تنها فردی بود که از او حمایت کرد. فکر می کنم جرارد اشتباه بزرگی را مرتکب شد که به طور عمومی از یک هم تیمی انتقاد کرد. مخصوصا از ماریو که در هفته های گذشته تلاش محسوسی کرده است تا چهره پسر بد خود در مرسی ساید را با یک بازیکن تاثیر گذار جایگزین کند.
جالب است که هیچکس از دنیل استوریج که او هم می خواست زننده ضربه پنالتی باشد انتقاد نکرد. هندرسون و استوریج به این مطلب توجه نداشتند که بالوتلی 26 پنالتی، از 28 پنالتی دوران حرفه ای ورزشی اش را به ثمر رسانده است. در حقیقت او 26 پنالتی نخست خود را پیش از دو پنالتی آخر در میلان سال 2013، به ثمر رسانده بود.
تصمیم هندرسون در موافقت با پنالتی زدن او، تصمیمی خوب بود و شب را به شب خوبی در آنفیلد تبدیل کرد. او حتی در مصاحبه پس از بازی خود به خوبی در مقام مدیریت کردن و کم کردن حاشیه ها بر آمد. کاری که جرارد انجام نداد. او یک اسطوره است و باید بیشتر مواظب صحبت هایش باشد. این نخستین باری نبود که این اتفاق می افتاد. که بازیکنی با انگیزه بیشتر خود توپ را پناتی زننده اصلی تیم بقاپد. جرارد خوب به یاد دارد که دو بار در سپتامبر 2005 و مارس 2006، در حضور وی این جبرئیل سیسه بود که پنالتی تیم را به ثمر رساند.
به هر کیفیت، گل لحظات پایانی ماریو بالوتلی باعث شد لیورپول نخستین بازی اروپایی خود در شش بازی گذشته را با برتری به پایان برساند. باور دارم که او شایسته احترام بیشتری است.
نوشته فوق به قلم Julian Delicata در سایت Worldsoccertalk -با اندک تغییر و تخلص- انتشار یافته است.