طرفداری- در نگاه اول، سفر به استادیوم آرماندو پیچی شهر لیورنو، یک تجربه فوق العاده فوتبالی قلمداد می شود. این ورزشگاه 19000 نفری، به ندرت کاملا پر می شود اما ناحیه پشت یک دروازه، همیشه مملو از طرفداران پر سر و صدای لیورنو است. کسانی که برای خواندن سرود، نشان دادن تابلو و تکان دادن پرچم هایشان، آن جا جمع می شوند.
تا اینجا همه چیز طبیعی به نظر می رسد. اما از نمایی نزدیک تر، متوجه می شوید هیچ چیز در مورد هواداران لیورنو، بر اساس قواعد همیشگی نیست. سرودهایی که آنها می خوانند تنها به ستایش قابلیت های گلزنی مهاجم ستاره خود نمی پردازد، بلکه روح انقلابی چه گوارا را تحسین می کند. بنرهایی که آنها در ورزشگاه به نمایش می گذارند صرفا رقبا را زیر سوال نمی برد، بلکه اتحادشان را در برابر مشکلات پیرامون مسئله کار، نشان می دهد. در پرچم های آنها حتی نشانی از ایتالیا یا ناحیه توسان نیست و همه چیز به کوبا یا شوروی اشاره دارد. هواداران لیورنو کاملا به اینکه کمونیست هستند افتخار می کنند و بازی های خانگی این تیم، به فرصتی برای نشان دادن این موضوع تبدیل شده است.
ایتالیا تنها در سال 1861 به کشوری متحد تبدیل شده است و تاریخچه لیورنو به خوبی نمایانگر موجودیت قبلی این کشور به عنوان سرزمین چند تکه ای است که توسط خاندان های مختلف اداره می شد و بعضا رقابت بین شهرها و استان ها وجود داشت. لیورنو که در قرن 11 به عنوان یک دژ ساحلی برای محافظت از ایتالیایی های قدرتمند ساخته شده بود، پیش از اعلام استقلال به عنوان یک شهر، تحت سلطه جنوا و فلورانس قرار داشت.
در همان زمان حکمرانی فلورنتاین بود که جناح های سیاسی چپ گرای امروز شروع به ظهور کردند. خانواده مدیچی که برای چهار قرن و از سده 1300، حاکمیت فلورانس را بر عهده داشتند، برای بهبود داد و ستد، بندری جدید در لیورنو ساختند و افراد با هر گونه پیش زمینه در این مورد را تشویق به مهاجرت به شهر کردند. یهودیان، ترک ها، فارس ها، یونانیان و ارمنی ها دقیقا این کار را انجام دادند و ترکیبی از اخلاق و مذهب های گوناگون را در شهر خلق کردند.
با وجود پیش زمینه های متفاوت، حسی قدرتمند از اتحاد و همدلی در بین شهروندان جدید لیورنو پدید آمد. بسیاری از این افراد به عنوان ماهیگیر یا کارگر بارانداز، به سختی کار می کردند. آنها اگر حس می کردند که رفتار ناعادلانه ای را شاهد هستند، هرگز از تظاهرات در برابر روسای ثروتمند خود ترسی نداشتند و وقتی اتحاد ایتالیا موجب شد لیورنو دیگر بندر آزاد نباشد، مردم شهر تمایل خود به فعالیت را با زیر سوال بردن این تصمیم در فضای عمومی، نشان دادند.
در میان همین بحبوحه سیاسی و اجتماعی، حزب کمونیست ایتالیایی در سال 1921 در شهر لیورنو تاسیس شد. آنتونیو گرامسچی و آمادئو بوردیگا، اعضای واقع گرای جنبش پارتیو سوشالیستا، از این فرقه جدا شدند تا گروه جدیدی خلق کنند. این جنبش چند سال بعد توسط موسولینی فاشیست، از فعالیت منع شد اما توانست نقشی کلیدی در حرکت مقاومتی کشور بازی کند. حتی امروزه شهر لیورنو در انتخابات ناحیه ای و کشوری، از نامزد های چپ گرا حمایت می کند.
سیاسی شدن گروه های طرفداری در ایتالیا، نتیجه مستقیم منطقه گرایی و جریانات تاریخی پس از جنگ جهانی دوم بود. در بین سال های 1946 تا 1992، حزب دموکرات مسيحى، بيشترين آرا را در همه راى گيرى ها براى حجره هاى قانون گذارى کشور بدست آورد. نحوه انتصاب افراد در سیستم مرکزی و استفاده از تمام ظرفيت هاى ممکن به آنها این اجازه را داد تا بتوانند تاسيسات راست گرا را از تمام طيف سياسى به خود جذب کنند. با گذشت زمان، این اتفاق موجب سرخوردگی و نا امیدی سایرین شد. روش خاص این حزب به همراه موفقیت اجتناب ناپذیر آنها موجب شد شهروندان حس کنند دیدگاهشان به خوبی نشان داده نمی شود. زندگی روزمره افراد، به شدت سیاسی شد و مردم از سایر روزنه ها برای نمایش باورهای ایدئولوژیک خود استفاده کردند. فوتبال به یکی از اساسی ترین ابزارها در این مورد تبدیل شد و افراطی های باشگاه بر اساس تاریخ اجتماعی شهر خود، شروع به بازیابی و تفریط در معرفی شخصیت های سیاسی کردند.
همین مسئله، اتمسفر حاکم در ورزشگاه لیورنو را توضیح می دهد، فضایی که مسلما چیزی بیشتر از فضای پیرامون یک بازی فوتبال است. جدا از سرودها، بنرها و پرچم های فوق الذکر، هواداران آمارانتو، کارهایی از جمله کمک به زلزله زدگان لا آکوئیلا و هائیتی، همدردی با ملی گرایان ایرلندی و فلسطینی و پیام تبریک فرستادن به مناسب زادروز کاسترو یا استالین، انجام داده اند. آنها همچنین ارتباطات خود با هواداران چپ گرای المپیک مارسی، بشیکتاش، سن پائولی و آ ا ک آتن را توسعه بخشیده اند، آن هم در حالی که طرفداران رقبایی همچون لاتزیو و ورونا، ترجیح می دهند طرفدار سمت راست باشند.
بسیاری از هواداران جوان آرزو دارند روزی پیراهن تیم دوران کودکی خود را بر تن کنند و کریستین لوکارلی، از این قاعده مستثنی نبود. وی که در سال 1975 در لیورنو به دنیا آمده، در سال 2003، آرزوی تمام دوران زندگی اش را با پیوستن از تورینو به تیم شهرش، محقق کرد. لوکارلی 350 هزار یورو از دستمزدش کم کرد و در زمان امضای قرارداد با لیورنو به خبرنگاران گفت:
"برخی بازیکنان با دستمزدشان یک کشتی تفریحی یا فراری می خرند. من فقط پیراهن لیورنو را خریدم."
لوکارلی برای جامعه لیورنو، یک اسطوره بود و این مسئله تنها به خاطر شاهکارهای وی در زمین فوتبال نبود( لوکارلی در طول دو بار حضور در لیورنو، در 174 بازی لیگ، 102 گل به ثمر رساند.)، بلکه مواضع سیاسی و اجتماعی وی و علاقه اش برای ابراز آن، او را به چنین درجه ای از محبوبیت رسانده بود. لوکارلی پس از به ثمر رساندن گل در بازی تیم ملی جوانان ایتالیا در برابر مولداوی، از تیشرتی با عکس چه گوارا رونمایی کرد. اقدامی که موجب دوری او از جامعه فوتبال ایتالیا شد، زیرا سران وقت علاقه ای به حواشی غیر ضروری نداشتند.
وی نمایش فوق العاده خود در یک بازی را به 400 کارگر اخراج شده کارخانه فلورنتاین تقدیم کرد. پیراهن شماره 99 لوکارلی به اولین گروه افراطی چپ گرای باشگاه یعنی "توطئه گرهای ناشناس لیورنویی" اشاره دارد که در سال 1999 تاسیس شد. کریستین لوکارلی، تجسمی بی نقص از این بود که لیورنویی بودن چه معنایی دارد و به همین دلیل، طرفداران وی را دوست داشتند.
با سقوط به سری بی و جدایی از سطح اول فوتبال ایتالیا، هواداران لیورنو حالا کمتر زیر ذره بین قرار دارند. اگرچه به نظر می رسد ستایش آنها از کاسترو و چه گوارا و التزام به اتحاد با طبقه کارگر در سراسر دنیا، برای نمایش نیست و اظهارات متعصبانه، حتی اگر آنها تنها افراد داخل استادیوم باشند، ادامه خواهد داشت. پیش از این هم حرکات طرفداران لیورنو در گذشته، این باشگاه را کم به دردسر نینداخته است. در جریان بزرگداشت مرگ سربازانی که در جنگ عراق کشته شده بودند، طرفداران در ورزشگاه، حاضران را هو کردند. حرکتی که با محکومیتی ملی همراه شد. هر چند لیورنویی ها بعدا اعلام کردند این کار را در جریان اعتراض به دخالت ایتالیا در جنگ، انجام داده اند.
در هر صورت، چه خوب، چه بد، به نظر نمی رسد به این زودی، صدای عقاید سیاسی و عمومی لیورنویی ها خاموش شود. شاید فوتبال همیشه روی خوشش را به شما نشان ندهد و لیورنو در برخی از بازی ها، ناعادلانه باخته باشد اما همان طور که شعر کمونیست و شیلیایی مشهور هواداران این تیم می گوید:
"اتحاد مردم هرگز شکست نخواهد خورد."
به قلم گرگ لی، ستون نویس مجله "ورلد ساکر"