یکی از موارد مطرح در ورزش ما که طی دو دهه اخیر زمینهساز اختلافات فراوان و حاشیهسازیهای بسیار زیادی شده، رابطه رئیس فدراسیون فوتبال با مرد شماره یک ورزش ایران است. رابطهای که معمولاً خوب نبوده و بیشتر اوقات شبیه به تقابل بوده است.
به گزارش مهام نیوز، جذابيتهاي فوتبال به خودي خود باعث ميشود تا رئيس فدراسيون حس استقلال بيشتري در قياس با ساير رؤسا داشته باشد اما از وقتي كه فيفا حكم به استقلال فدراسيونهاي فوتبال از دولتها داده، قدرت رئيس فدراسيونها بيشتر شده و البته روياروييشان با رؤساي ورزش هم پررنگتر. روياروييهايي كه گاهي اوقات مثل آتش زير خاكستر بود و بعضي مواقع نيز جنگي علني و تمامعيار.
ركورد هاشميطبا
بدون شك ركورد مصطفي هاشميطبا در كار كردن با رؤساي فدراسيون فوتبال جالب توجه است. او در حالي به عنوان رئيس سازمان تربيت بدني انتخاب شد (اسفند 1372) كه محمد صفيزاده بر فدراسيون فوتبال رياست ميكرد اما در بهار سال 1373 صفيزاده توسط هاشميطبا بركنار شد تا امير عابديني سر كار بيايد. خود عابديني هم پاييز همان سال عزل شد تا زمام امور در اختيار داريوش مصطفوي قرار بگيرد. مصطفوي تا بهار سال 1376 زمامدار بود اما او بعد از صعود به جام جهاني 1998 فرانسه، به بهانه بيماري قلبي استعفا كرد (البته عدهاي هم ميگويند او را استعفا دادهاند) تا هاشميطبا با محسن صفايي فراهاني به عنوان چهارمين رئيس فدراسيون در دوره زمامدارياش كار كند.
استقلال عملي
صفايي از روزي كه آمد، تكليف را مشخص كرد. او با نظر هاشميطبا نيامده بود و از همان ابتداي كار هم اعلام كرده بود كه مستقل است به طوري كه رئيس سازمان تربيت بدني عملاً هيچ دخالتي در كارهايش نميكرد. هاشميطبا بعداً مدعي شد دستور داشت كه در كار صفايي هيچ دخالتي نكند. در نهايت عمر رياست هاشميطبا به استعفاي صفايي نكشيد.
تعليق!
صفايي در تابستان سال 1381 كنار رفت تا نوبت به دادكان برسد. رئيس جديد ترجيح داد با مهندس مهرعليزاده تعامل داشته باشد و با او مشكلي هم پيدا نكرد اما وقتي دولت عوض شد و مهندس عليآبادي مسندنشين شد،خيلي زود طرفين با هم درگير شدند و كار به جايي رسيد كه دادكان توسط عليآبادي بركنار شد و فيفا هم فدراسيون فوتبال ايران را تعليق كرد تا كميته انتقالي بر مسند كار بيايد.
ماجراي كفاشيان
داستان رياست علي كفاشيان و رابطهاش با رؤساي ورزش ايران دو نيمه متفاوت دارد. او توسط مهندس عليآبادي آورده شد تا همه چيز زير نظر سازمان تربيت بدني باشد (كه بود) وقتي سعيدلو هم آمد، همه چيز تحت كنترل سازمان بود اما از وقتي وزارت ورزش تشكيل شد و محمد عباسي آمد، حكايت شكل ديگري گرفت. طرفين با هم نساختند و اين مسئله در انتخابات فدراسيون سال 1390 به اوج رسيد. انتخاباتي كه كفاشيان پيروز شد و عملا در تقابل با وزارتخانه قرار گرفت. تقابلي كه حتي با تعويض وزير هم ادامه دارد و الان هم رابطه كفاشيان و گودرزي اصلاً گرم نيست.
http://mahamnews.com/detail/54361/sport/sport-management