پس از برگزاری یک جشن مفصل در کنسولگری انگلیس، یونایتد فردا آن روز آماده بازگشت به خانه میشود. هواپیما با یک ساعت تاخیر و در هوایی مساعد پرواز میکند و در آلمان برای فرود می آید
ششم فوریه سال ۱۹۵۷، یونایتد با برتری ۳-۰، اتلتیک بیلبائو را همانند بروسیا دورتموند و آندرلخت مقتدرانه کنار میزند و به عنوان نخستین تیم انگلیسی راهی نیمه نهایی رقابتهای جام اروپا میشود. به نظر میرسد که رئال مادرید سرانجام پس از قهرمانی در دو فصل پیاپی اروپا سرانجام رقیبی پیدا کرده است. رقیبی به نام منچستر یونایتد که در نخستین حضور خود در اروپا با بازیکنان بومی و جوان قهرمان بلژیک را با ۱۰ گل در هم کوبیده و با آمادگی کامل به مصاف رقیبان میرود.
رئال مادرید که ستارهای به نام آلفردو دیاستفانو را در ترکیب دارد، موفق میشود با استفاده از تجربه و بازیکنان خود بازی رفت مرحله نیمه نهایی را مقابل یونایتد با برتری ۳-۱ به پایان برساند. شکست ۳-۱ برابر مدافع عنوان قهرمانی و آن هم در حضور ۱۳۵ هزار تماشاگر نتیجه بدی برای شاگردان بازبی به حساب نمیآید و آنها را برای بازی بازگشت امیدوار نگه میدارد. یونایتد در بازی برگشت عملکرد بهتری را نشان دهد و با گلهای چارلتون و تیلور رئال را با نتیجه ۲-۲ متوقف میکند. درست است که یونایتد در مجموع با حساب ۵-۳ شانس حضور در فینال را از دست میدهد اما، نمایش دیدنی بازیکنان همچون تامی تیلور و دانکن ادواردز نگاه جهانیان را به این تیم معطوف میکند.
منچستر یونایتد بازبی با هشت امتیاز اختلاف و رکورد به ثمر رساندن ۱۰۳ گل در ۴۳ بازی برای دومین سال پیاپی قهرمان لیگ دسته اول فوتبال انگلستان میشود و خود را برای شروعی فصلی قدرتمندتر و حضور در فینال اروپا آماده میکند.
شیاطین سرخ پس از برتری ۳-۱ در مجموع برابر دوکلا پراگ به مرحله یک چهارم نهایی اروپا راه مییابند. یونایتد به لطف گلزنی چارلتون و کولمن در بازی رفت با نتیجه ۲-۱ ستاره سرخ بلگراد را شکست میدهند و خود را برای حضوری دوباره در نیمه نهایی آماده میکنند. در آستانه سفر یونایتد به شهر بلگراد، مت بازبی ملاقاتی را با رئیس اتحادیه فوتبال انگلستان ترتیب میدهد و از او درخواست میکند تا زمان بازی حساس یونایتد مقابل ولووز صدرنشین را به تعویق بیندازد. رئیس اتحادیه که رابطه خوبی با بازبی ندارد، خواسته وی را رد میکند و میگوید که تنها در صورت پرداخت جریمه از سوی باشگاه منچستر یونایتد حاضر به تغییر زمان بازی خواهد بود. بدین ترتیب، یونایتد پس از دیدار روز چهارشنبه خود در خاک یوگسلاوی تنها سه روز فرصت دارد تا به انگلستان بازگردد و در غیر این صورت، بازی روز شنبه را از دست خواهد داد.
بابی چارلتون جوان باز هم موفق به گلزنی میشود و با دو گلی که به ثمر میرساند، بلگراد را با نتیجه ۳-۳ در ورزشگاه JNA متوقف میکند تا یونایتد برای دومین فصل پیاپی به مرحله نیمه نهایی اروپا صعود کند.
پس از برگزاری یک جشن مفصل در کنسولگری انگلستان، یونایتد فردا آن روز آماده بازگشت به بریتانیا میشود. هواپیما با یک ساعت تاخیر و در هوایی مساعد پرواز میکند و پس از آن در آلمان برای سوختگیری فرود میآید. به دلیل بارش برف شدید در مونیخ، خلبان درخواست نصب سیستمهای ضد یخ بر روی بال هواپیما را دارد و بدین ترتیب بازیکنان برای ساعاتی در فرودگاه استراحت میکنند. در تلاش برای پرواز دوباره، خلبان متوجه صداهای غیر عادی از موتور میشود و از مسافرین میخواهد تا هواپیما را ترک کنند. پس از گذشت نزدیک به چهل دقیقه و در حالی که بسیاری از بازیکنان فکر میکنند که پرواز به تعویق افتاده است، خدمه از مسافرین درخواست میکنند تا به درون هواپیما بازگردند.
در ساعت ۳:۰۴ دقیقه بعد از ظهر، هواپیما وارد باند شده اما، به دلیل لغزندگی زمین قادر نیست ارتفاع لازم برای پرواز را کسب کند و پس از برخورد به مانعی در پایان باند به خانهای در همان نزدیکی کوبیده میشود. قسمت عقب هواپیما که پس از جدا شدن به درون یک انبار سوخت افتاده است، با صدایی مهیب منفجر شده و در آتش شروع به خاکستر شدن میکند.
نیروی کمکی پس از دقایقی میرسد اما، دیگر کار از کار گذشته است و ۲۱ تن از مسافرین جان خود را از دست دادهاند. هری گرگ، دروازهبان تازه وارد منچستر یونایتد پس از خروج از هواپیما، دوباره به درون آن جهنم در حال سوختن باز میگردد و در کمال شجاعت مت بازبی، بابی چارلتون، جکی بلنچفلاور، دنیس ویولت و همسر باردار دیپلمات را بیرون میکشد.
این خبر هولناک به سرعت در روزنامههای انگلستان پخش میشود و همگان را در بهت و وحشت فرو میبرد. جیمی مورفی، دستیار مت بازبی که به دلیل هدایت تیم ملی ولز قادر به همراهی تیم در این سفر نبود، نخستین فردی است که این خبر را از زبان منشی باشگاه دریافت میکند. جیمی به سرعت خود را با اولین پرواز به مونیخ میرسد و با وحشتناکترین کابوس خود روبرو میشود. نیمی از بازیکنان که شبانه روز برای پرورشان تلاش کرده و عرق ریخته بر روی تخت بیمارستان افتاده و نیمی دیگر در تابوتهای خود آرام گرفتهاند. مت بازبی در حالت کما به سر میبرد و هیچ یک از پزشکان امید به زنده ماندن او ندارند.
جیمی اکنون میداند که چه مسئولیتی سنگینی اکنون بر دوش اوست. او باید کاری که ده سال پیش آغاز کرده بود را ادامه میداد و حتی برای شادی روح شاگردان خود نیز باید از فروپاشی باشگاه جلوگیری میکرد. پس از آنکه جیمی مورفی ولزی در سال ۱۹۴۶ به عنوان دستیار اول مت بازبی به منچستر یونایتد پیوست، پیشنهاد تاسیس یک آکادمی فوتبال و پرورش بازیکنان مستعد را ارائه داد. مت بازبی نیز که برنامههای بلند مدتی برای تیم خود داشت، این پیشنهاد را پذیرفت و تمامی مسئولیت تیم جوانان را به جیمی سپرد. مورفی نیز به کمک دیگر استاد یابهای باشگاه، بازیکنان نوجوان را به آکادمی آورد و با پرورش آنها، یکی از قدرتمندترین نسلهای بازیکنان انگلیسی موسوم به ” بچههای بازبی ” را پدید آورد. فلواقع، کاری که این روزها تیمهایی همانند بارسلونا و آیاکس آمستردام انجام میدهند، در ابتدا و در نزدیک به ۶۰ سال پیش توسط منچستر یونایتد و جیمی مورفی ابداع شد.
مورفی پس از این سفر دردناک دوباره به منچستر باز میگردد و جلسهای را با مدیران باشگاه برگزار میکند. هیئت مدیره اعتراف میکنند که منچستر یونایتد دیگر قادر به ادامه راه نیست و آنها مجبورند تا باشگاه را برای همیشه تعطیل کنند اما، جیمی که خود نیز عمق فاجعه اطلاع کامل دارد، از هیئت مدیره میخواهد که تسلیم نشوند و به او اعتماد کنند. جیمی که به هیچ وجه شرایط روحی مناسبی ندارد، با این نطق مدیران را به سکوت فرو میبرد و آغازگر یک حماسه وصف ناپذیر میشود:
” من میدانم که آن بچهها بهترین بودند. من آنها را یافتم، حفظشان کردم، پرورششان دادم و در صبح، ظهر و شب زیر باران سیل آسا، برف و لجن در کنارشان حضور داشتم. آنها به من اجازه دادند که زندگیشان را متحول کنم و از زمین بلندشان کنم. آنها نیز با بازیهایشان، مهارتشان، غیرتشان و … جانشان دین خود را باشگاه ادا کردند. این موضوع تنها در مورد افتخار به خاطره آنها نیست. ما باید به جهان ثابت کنیم چه هویتی داریم. ما باید به جهان نشان دهیم با این تراژدی محو نمیشویم. نمای باشگاه در آینده به رفتار ما در زمان حال بستگی دارد. "
جیمی اکنون میداند که چه مسیر دشواری را پیش رو دارد ولی، با خود عهد بسته است که تسلیم نشود. نخستین کاری که جیمی انجام میدهد، استخدام چندین بازیکن بازنشسته با مبلغی بسیار اندک و همچنین فرستادن بازیکنان جوان آکادمی به تیم اصلی است.
در روز نوزدهم فوریه و در حالی که وضعیت مت بازبی و دانکن ادواردز وخیم گزارش شده است، یونایتد با سرمربیگری جیمی مورفی و تعداد بازیکن گمنام مقابل شفیلد ونزدی قرار میگیرد و با سه گل نیز به برتری میرسد. دو روز پس از این برتری، انگلستان بار دیگر غرق در غم و اندوه میشود. دانکن ادواردز بزرگ سرانجام پس از ۱۵ روز دست و پنجه نرم کردن با جراحات خود دار فانی را وداع گفته و به جمع دیگر هفت دوست و برادر خود پیوسته است. اما، حتی از دست دادن دوست داشتنیترین شاگرد جیمی مورفی وی را از هدف خود باز نمیدارد و شیاطین سرخ همچنان به راه خود ادامه خواهند داد.
در سومین روز از ماه می، یونایتد که پیش از این موفق شده بود به فینال جام حذفی انگلستان راه پیدا کند، در ورزشگاه ومبلی لندن مقابل بولتون قرار میگیرد. در حالی که جیمی میرود تا با بازیکنان حاضر در رختکن صحبتی داشته باشد، ناگهان با دیدن مت بازبی شوکه میشود. بازبی پس از ۷۱ روز دوری سرانجام و آن هم در یکی از حساسترین دیدارها به تیم بازگشته است. مت بازبی که اکنون تنها چهار تن از بازیکنان حاضر در رختکن را میشانسد، با همان صدای رسای خود به شاگردان روحیه میدهد و از نام "ققنوس” برای توصیف آنها استفاده میکند.
یونایتد در این مسابقه با حساب ۲-۰ شکست میخورد اما، این برای تیمی که کمتر سه ماه پیش بهترین بازیکنان خود را از دست داده است، یک شکست محسوب نمیشود. کاپیتان بولتون در میان اشکها و تشویقهای هواداران حاضر در ورزشگاه، جام را به پاس قدردانی از منچستر یونایتد به این تیم تقدیم میکند تا شاید با این کار مرهمی بر داغهای آنها قرار داده باشد.
این پایان کار نیست، یونایتد باید تا کمتر از پنج روز دیگر در مرحله نیمه نهایی جام اروپا به مصاف آ.ث میلان قدرتمند برود. در بازی رفت، شیاطین سرخ در کمال ناباوری با گلهای ارنست تیلور و دنیس ویولت میلان را با نتیجه ۲-۱ مغلوب میکنند اما، در بازی برگشت در میان تشویق تماشاگران ایتالیایی با چهار گل شکست میخورند و از دور رقابتها کنار میروند.
۲۹ می سال ۱۹۶۸، در دهمین سالگرد فاجعه مونیخ، منچستر یونایتد در یک بازی دراماتیک و به لطف گلهای بابی چارلتون جرج بست و برایان کید با حساب ۴-۱ از سد بنفیکا میگذرد و به عنوان نخستین تیم انگلیسی فاتح جام اروپا جشن میگیرد. بابی چارلتون و بیلی فولکس که تنها بازماندگان "بچههای بازبی” هستند با چشمان اشک آلود در آغوش جیمی مورفی و مت بازبی قرار میگیرند. ققنوس از دل خاکستر برخواسته است!
نگاهی دوباره به یارانی که دیگر در کنار ما نیستند
ژئوف بنت: بنت ۲۵ ساله در طول دوران ده ساله خود در باشگاه منچستر یونایتد، تنها ۱۲ بار برای تیم اصلی به میدان رفت و همواره زیر سایه بیلی فولکس و راجر بیرن افسانهای قرار داشت. او تا آخرین ساعات سفر یونایتد به بلگراد جایی در میان مسافرین نداشت اما، به دلیل احتمال غیبت بیرن، به این بازی فراخوانده شد. بنت نیز با خوشحالی هرچه تمامتر دختر هفت ماهه و همسر خود را تنها گذاشت و راهی بلگراد شد.
دیوید پگ: بال ۲۲ سالهای که به تازگی موفق شده بود نخستین بازی خود با پیراهن تیم ملی انگلستان را انجام بدهد، برای رسیدن به جایگاهی ثابت در میان سهشیرها لحظه شماری میکرد. پگی که پیش از مرگ خود در بیش از ۱۳۰ بازی برای یونایتد به میدان رفته بود، در حین پرواز به خیال اینکه جای امنتری را بدست آورده است، از بابی چارلتون درخواست کرد تا صندلیش را با وی عوض کند.
لیام آگوستین ویلان: موتور گلزنی شیاطین سرخ که در ۹۸ مسابقه رسمی خود با پیراهن منچستر یونایتد ۵۲ گل به ثمر رساند، یک ایرلندی کاتولیک متعصب و معتقد بود به نظر میرسید که از مرگ ترسی ندارد. در زمان نخستین لرزشهای هواپیما، لیام ۲۲ ساله که پدر خود را در سن ۸ سالگی از دست داده بود، آخرین سخن خود را این گونه بیان کرد: ” خب، اگر الان زمانش فرا رسیده است، پس من آمادهام. "
در سال ۲۰۰۶، شهرداری دابلین یکی از پلهای خط آهن شهر را به افتخار ویلان به نام وی نامگذاری کرد.
ادوارد کولمن: ادوارد با ۲۱ سال و سه ماه سن، جوانترین قربانی این فاجعه لقب گرفت. ادی که در جمع دوستان خود به ” کمر ماری” شهرت داشت، یک هافبک خوش هیکل و بسیار محبوب بود. گفته میشود که در زمان مراسم ترحیم وی، ۲۷ کارگر یک کارخانه جعبه سازی برای وداع با او پست خود را ترک کرده و به همین سبب از کار اخراج شدند.
توماس تیلور: تامی ۲۶ ساله در فصل ۱۹۵۲/۱۹۵۳ با قراردادی به ارزش ۲۹٫۹۹۹ پوند از بارنزلی به منچستر یونایتد پیوست. وی در ۱۹۱ دیداری که به میدان رفت، ۱۳۱ گل از جمله دو گل حساس مقابل رئال مادرید را به ثمر رساند. تامی که همچنین در تنها ۱۹ دیدار ملی خود برای انگلستان، ۱۶ بار گل زده بود، در حال انجام مقدمات برگزاری جشن عروسیای بود که هیچگاه برگزار شد.
مارک جونز: مدافع تنومند شیاطین سرخ در سال ۱۹۵۰ و در سن ۱۷ سالگی برای نخستین بار به میدان رفت و تا پیش از سقوط هواپیما در ۱۲۰ بازی حضور یافته بود. علاقه جونزی ۲۴ ساله به کشیدن پیپ باعث شد تا همتیمیهای وی را ” دن آرچر ” بخوانند. آرچر یکی از گویندگان مشهور رادیو آن زمان بود.
راجر بیرن: سرباز سابق نیروی هوایی بریتانیا و یک کاپیتان تمام عیار. قدرت رهبری فوق العاده و شخصیت محکم وی باعث شده تا پس از گذشت بیش از نیم قرن از فوت وی، نام بیرن همچنان به عنوان یکی از برترین کاپیتانهای تاریخ عنوان شود. بیرن ۲۸ ساله که رکورد دار حضور در ۳۳ دیدار پیاپی برای تیم ملی انگلستان نیز هست، آنقدر خوش شانس نبود تا بتواند شاهد تولد تنها پسر خود در تابستان همان سال باشد.
دانکن ادواردز:یک نابغه بینظیر! دانکن در شب تولد ۱۷ سالگی خود به منچستر یونایتد پیوست و در طول شش فصل حضور خود در دنیای فوتبال، ۱۷۷ بازی باشگاهی انجام داد و ۲۱ گل را نیز به ثمر رساند. پسرک محبوب و شوخ طبع انگلیسی که عنوان جوانترین بازیکن تاریخ لیگ و تاریخ تیم ملی انگلستان را یدک میکشید، پس از سقوط هواپیما دچار آسیب دیدگی هولناکی در پاها، دندهها و کلیههای خود شد. ادواردز که به عقیده بسیاری از کارشناسان و همچنین نشریه معتبر وورلد ساکر برترین هافبک دفاعی تاریخ فوتبال است، با روحیه جنگنده خود با مرگ مبارزه کرد و حتی میخواست در اولین بازی تیمش هم حضور پیدا کند اما، افسوس که این مبارزه تنها ۱۵ روز بیشتر دوام نیاورد تا یکی از اساطیر مستطیل سبز در سن ۲۱ سالگی و در کمال ناجوانمردی فوتبال را تنها بگذارد.
پس از رونالدو برزیلی، دانکن ادواردز جوانترین بازیکنی است که در جمع سه بازیکن برتر سال اروپا قرار میگیرد. ادواردز در سال ۱۹۵۷ پس از آلفردو دی استفانو از رئال مادرید و بیلی رایت از انگلستان در رده سوم برترین بازیکن سال اروپا جای گرفت.
روحشـــان شاد بــاد ♥