مطلب ارسالی کاربران
درد - احسان خواجه امیری
من با همه ی درد جهان ساختم اما
با درد تو هر ثانیه در حال نبردم
تو دور شدی از من و با اینهمه یک عمر
من غیر تو حتی به کسی فکر نکردم
من خسته تن از اینهمه تاوان جدایی
ای بی خبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی
ای دوست کجایی ؟
انقدر که راحت به خودم سخت گرفتم
از عشق شده باور من درد کشیدن
گیرم همه آینده ی من پاک شد از تو
با خاطره های تو چه باید بکنم من
من خسته تن از اینهمه تاوان جدایی
ای بی خبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی
ای دوست کجایی ؟