وقتی زمستون دست تو بود
لبم میومد رو برفت فرود
این گدازه یخ تورو آب میکرد
و بعدش چشمات خواب میرفت
میکردی سقوط تو کوه سینم
میخواستی فقط از این سوز بشی رد
ولی این طوفان شونه هامو خورد میکرد
اما مگه کوه تو از رو میرفت؟
نیومد خم به ابروم
پسرِ زخمیِ توم، واسه تو مردِ محبوب
من از هرچی دورم میگذشت گذشتم
و قلبم میدون جنگ من بود
رتتتتع! تیرا رد میشن از تو صخره هام ولی هنو سرپام
میدونم بهار ما میاد بعد غروب
وقتی زمستون دست تو بود
الا ای آهوی وحشی! کجایی؟/ مرا با توست چندین آشنایی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم/ مراد هم بجوییم ار توانیم
الا ای آهوی وحشی! کجایی؟/ مرا با توست چندین آشنایی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم/ مراد هم بجوییم ار توانیم
وقتی زمستون دست تو بود
شاخه ها میشدن از سمت تو دور
بهارو توی سینه ات بو کشیدم
گفته بودم «از رو نمیرم»؟
میگفتی هرکی که برفمو دید
این تن خسته و سردمو دید
دستاشو کرد جیبش یخ نزنه
منم رفتم تو مه بهم دست نزنه
میدونم عزیزم خوب میدونم
چشماتو دارم هر روز میخونم
قدر زر زرگر شناسد
قدر گوهر، گوهری
قدر خورشید روی سینت
لاله ی روی بازوم
نون من هک روی قلب تو بود
وقتی زمستون دست تو بود
الا ای آهوی وحشی! کجایی؟/ مرا با توست چندین آشنایی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم/ مراد هم بجوییم ار توانیم
الا ای آهوی وحشی! کجایی؟/ مرا با توست چندین آشنایی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم/ مراد هم بجوییم ار توانیم
وقتی زمستون دست تو بود
دی شبیه عید گرم تو بود
خوزستان ازت شره میکرد
وقتی شیرازم باغ سبز تو بود
نقطه های روی صورتت
چکیدن روی شعرم
من خط میکشم، تو نقطه بزارف
قط لبخند تو رو ببینم عشقم
من دیگه چشم نمیخوام
تموم دنیا رو دیدم امشب
شعر تو که نوشتن نداره
میدونستم اینم حفظم
سرو میشی، من لاله میشم
تو بغل بزرگت جا نمیشم
دشت سبز از سرو تو بود
وقتی زمستون دست تو بود
الا ای آهوی وحشی! کجایی؟/ مرا با توست چندین آشنایی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم/ مراد هم بجوییم ار توانیم
الا ای آهوی وحشی! کجایی؟/ مرا با توست چندین آشنایی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم/ مراد هم بجوییم ار توانیم