والنتی، حالا در سن و سالی ست که وقتی به او میگویند "کریسمس مبارک" به جای "بر شما هم مبارک" میگوید :
امیدوارم بتوانم به آخر امسال برسم
و با اینکه اعتراف میکند در آغاز سال 2025 وضع جسمانی خوبی ندارد اما در کاناپه فرو رفته و مشغول تماشای مسابقهی جوانان رئال مادرید و والنسیاست.
بیرون رفتن و ترک خانه او را خسته میکند. در خانه ماندن هم حوصله اش را سر میبرد. حافظهاش هم به درستی کار نمیکند. چه زمانی این خانه آجری را ساخت؟ چه زمانی جاده مانرسا در کاتالونیا از مقابل خانه او رد شد؟ چه زمانی این همه خانه بتنی شیک مزارع اطراف خانه اش را تخریب نمود؟
والنتین، به سختی بلند میشود. تلویزیون را خاموش میکند در یکی از اتاقهای تو در توی خانه گم میشود و با کتابی باز میگردد :
"بله، سال 1971 بود... گواردیولا ها از خاندانهای قدیمی اینجا هستند. پیش از آنکه کريستف کلمب آمریکا را کشف کند."
دولورس سالا، همسر والنتین نیز اهل سانتپدر است. از کودکی در یک مدرسه درس میخواندند و بعدتر تئاتر تمرین میکردند. دولورس، مانند بسیاری از زنان آن منطقه در کارگاه های بزرگ خیاطی میکرد، درس میخواند و البته وقتی دختر زیبا و جوانی شده بود خواستگاران زیادی داشت.
در یکی از اجراهای نمایش els pasoreds (متنی الهام گرفته از داستانهای انجیل) والنتی از دولورس درخواست میکند :
میخواهی با من بیرون بروی؟
و این درخواست در نمایشنامه، شش ماه بعد در زندگی دو نفر به حقیقت بدل میشود. والنتی و دولورس برای ماه عسل راهی پایتخت، مادرید میشوند و ثمره این ازدواج چهار فرزند است. فرانچسکا، اولگا، پره و جوزپ.... دولورس در بهار 2020 به علت کووید با زندگی وداع میکند و اکنون خواهرش ماریا در خانه والنتی زندگی میکند. والنتی میگوید :
خب، حالا ژوزف پسر ما را در سرتاسر دنیا با نام پپ گواردیولا خوب میشناسند. اما ما، همچنان همانی که بودیم هستیم....
پپ فرزند والنتی در 18 ژانویه 1971 متولد شد. در آن زمان هنوز کاتالانها اجازه نداشتند به زبان خود صحبت کنند. به همین دلیل او را با نام اسپانیایی اش یعنی خوزه صدا میزدند برخلاف نسلهای بازیکنان که او تربیت کرد، خود پپ از خانوادههای نخبگان کاتالونیا نبود. والنتین میگوید :
ما یک خانواده کشاورز هستیم. من در 14 کار مزرعه را آغاز کردم. 76 ساعت در هفته کار میکردم و 14 کیلومتر برای رسیدن به مزرعه با دوچرخه رکاب میزدم. پس از چند سال توانستم یک زمین کشاورزی بخرم و روی زمین خود کار کنم... تا 67 سالگی کار در مزرعه خود را ادامه دادم. میخواستم آن را به خوزه منتقل کنم.. اما او اینکاره نبود!
Caption
خواهران خوشبخت روحانی و تغییرات دموکراتیک
پپ درست وقتی متولد شد که مرز ایالتها در اسپانیا در حال تغییر بود. ژنرال فرانکو در کودکی او درگذشته بود و چیزهایی زیادی عوض شده بود. او در نوجوانی نماد تمام آن تغییرات بود. سانتپدور برای روستایی سنتی در حومه کاتالونیا و 70 کیلومتری بارسلونا، بسیار کوچک بود. گواردیولا نوجوان در اتاقش پوستر پلاتینی را نصب کرده بود. آهنگهای ون موریسون و جیمز تیلور گوش میداد و شیفتهی سینما بود. آنتونی والورده، دوست دوران کودکی پپ و رئیس امروز باشگاه پنیا بلوگرانا سانتپدور به یاد میآورد. :
در مدرسه، همه راهبه ها میخواستند در تیمی باشند که پپ گواردیولا آنجاست زیرا او معمولا برنده بود. سر کلاس نیز او باهوش ترین شاگرد بود. همیشه سوال میپرسید :چرا؟ برای چه؟ او تشنه شنیدن پاسخ بود...
خوزه ماریا گیلا یکی دیگر از نزدیکان خانواده گواردیولا در سانتپدور است. دوست قدیمی والنتین پدر پپ:
والنتین مردی سرسخت بود. با روحیه ای سفت و محکم. همیشه در دو راهی ها تصمیم درست را میگرفت.
گیلا، موسس گروه طرفدار penya blugrana santpedor نیز هست. گروهی که برای اولین بار، در فینال جام باشگاههای 1986 راهی...... تا فینال بارسا و استوا بخارست را تماشا کنند.
گیلا، که به تازگی به دعوت فرزندانش به استادیوم اتحاد رفته تا چند بازی من سیتی پپ را تماشا کند، تاریخچه سانتپدور را به خوبی به یاد دارد. از دهه 1970 که این منطقه با کارخانههای نساجی آن شناخته میشد.
در آن زمان اینجا 3800 نفر جمعیت داشت. مردمی محافظه کار که تا حد امکان همه چیز را به تصمیمات شهرهای بزرگ اطراف سپرده بودند. از آن زمان تا امروز جمعیت اینجا دو برابر شد و بیشتر مهاجرین به این منطقه، کسانی هستند که به دنبال آرامش بودند. در حال حاضر اداره اینجا بر عهده چپهای اسپانیاست. مثل اغلب مناطق کاتالونیا. پپ برخلاف مسیر مهاجرین، سانتپدور را به مقصد مانرسا ترک کرد. قلب اقتصادی کاتالونیا، جایی پرهیاهو با بیش از 8000 نفر جمعیت. وقتی 7 ساله بود والدینش او را در مدرسه لاسال ثبت نام کردند. مدرسه ای متعلق به کاتولیکها که به خاطر اهمیت دادن به ورزش شهرت داشت. پپ در همانجا نخستین گامهای فوتبالی را برداشت و توجه club gimnastic de manresa. را به خود جلب کرد. باشگاهی متعلق به بارسلونا که پل ورود پپ گواردیولا به لاماسیا در تابستان 1984 شد.
Caption
روزهای مسابقه برای گروه طرفداری پنیا روز خاصی است. محل تجمع اعضا رستورانی در یکی از خیابانهای اطراف سانتپدور است. تونی والورده ساندویچهای ژامبون را آماده میکند. ویدئو پروژکتور، پرده، آبجوی تگری در یخچال و در دیوارها و میزهای رنگ شده به رنگ آبی و عنابی همه و همه از صبح آماده شدهاند. ابتدا پیرمردها وارد میشوند. چهار یورو برای ساندویچ و نوشیدنی میدهند و به دنبال یک صندلی کنار شومینه میگردند. تونی، رئیس گروه و همبازی قدیمی پپ میگوید :
پپ وقتی هنوز در ابتدای راه بود، گاهی به رویدادهایی که ما در اینجا ترتیب میدادیم سر میزد. در دهه 80 او یک تلویزیون بزرگ به ما هدیه داد و گاهی هم بازیهایش را به عنوان مهمان به اینجا میآورد. سپس ازدواج کرد، به مدارج بالا و بالاتر رسید و دیگر خبری از او نشد. ما دوست داشتیم او بازهم به به دهکده اش بیاید.
مرکز ثقل تیم گواردیولا، در رابطه خود با دختران برای مدتی دور خود میچرخید؛ اولین دختر زندگی او، یک دختر روستایی و همسایه تونی بود. همکلاسی پپ که چند بار با هم به باشگاه رقص رفتند. در سال 1994 پپ جوان، وارد رابطه ای بسیار جدی تر شد. کریستینا سرا، دختر یکی از خیاطان موفق مانرسا بود که در دوران جدید شهر، شغل خانوادگی را به یک تجارت پرسود بدل ساخته بود. کریستینا پس از ازدواج با پپ مدل و بازیگر و روزنامهنگار شد. فروشگاه خود را در بارسلونا و لندن باز کرد و سرانجام پس از سی سال در تابستان امسال از پپ جدا شد.
ماریا، ماریوس و والنتینا سه فرزند پپ و کریستینا اکنون سخت درگیر کار و زندگی خود هستند. اولی، یک اینفلوینسر با بیش از یک میلیون دنبال کننده است، دومی در منچستر کارآفرین و بازاریاب است و سومی هنرمند و بازیگر سینما و تلویزیون. هیچکدام از بچهها به جز مواقعی که بخواهند به والنتین، پدربزرگشان سری بزنند علاقه ای به زندگی در سانتپدور نداشتند.
پنیا از تمام اینها دلخور است. اولین دلخوری او به سال 2009 باز میگردد :
در آن زمان باشگاه توری را برگزار کرد تا جامهای شش گانه را در شهرها و مناطق مختلف کاتالونیا به نمایش گذارد. سانتپدور در لیست آنها نبود. من مجبور شدم با مدیران تیم تماس بگیرم. به آنها گفتم : نمیخواهید به دهکده سرمربی تیم بیایید؟ بالاخره آنها راضی شدند. اتوبوس تمام بعداز ظهر اینجا بود. جامها به نمایش درآمد و در بیست و چهار بیش از صد عضو جدید به کانون طرفداری ما اضافه شد
Caption
اتفاق تلخ بعدی به سال 2012 باز میگردد. بیست و پنجمین سالگرد تاسیس گروه پنیا
دو روز پس از پیروزی در فینال جام حذفی برابر بیلبائوی ما بیلسا، ما جشن خود را برگزار کردیم. تمام اعضای از شهرهای مختلف کاتالونیا گرد هم آمدند. برای این مهمانی از پپ نیز دعوت نمودیم. اما او نیامد. حتی جواب منفی هم به دعوت ما نداد. اصلا چیزی نگفت. حتی پدرش تلاش کرد او را متقاعد کند اما و در نهایت این رئیس باشگاه بارسلونا بود که پیروز این داستان بود.
این در حالیست که رافا مارتینز، مربی بسکتبال باشگاه نیز اهل سانتپدور است و وقتی آخرین قهرمانی را با باشگاه کسب کرد، تیشرت با عنوان" سانتپدور دنیایی دیگری است" بر تن داشت. چیزی که برای پپ نبود...
گنجینه پنهان
موضوع دیگری هم هست که اهالی روستا را آزار میدهد که لااقل در این یکی پپ مقصر نیست. والنتین، پدر پپ گواردیولا سالهاست پیگیر راه اندازی موزه افتخارات پسرش در سانتپدور ست. اما یک مشکل وجود دارد" در شهر ما یک تالار بزرگ وجود که مسئولان میگویند جایی برای موزه پپ گواردیولا در آن نیست."
آگوستین کوملس، شهردار سانتپدور که فقط هفت ماه پس از پپ گواردیولا در همینجا متولد شده چه میگوید؟
افسوس. هیچ. گاهی بیمار است. سپس در دسترس نیست. اصلا تلفن خود را جواب نمیدهد.
خود پپ نیز هیچ گامی برای این پروژه برنداشته. تونی والورده میگوید:
آخرین باری که با او در این مورد حرف زدیم، او ترجیح میداد یک موزه ورزشی در اینجا احداث شود نه موزه ای به نام خودش. این در حالیست که موزه ورزشی همه جا هست. آنچه سانتپدور رو خاص میکند و در نقشه به دیگران میشناساند موزه ای به نام پپ گواردیولا مختص افتخارات اوست. اکنون ما فقط یک چیز برای اینکه به مسافران بگوییم اینجا روستای محل تولد گواردیولا ست داریم. ورودی شهر، کمی پس از پرچم بزرگ استقلال کاتالونیای، تابلوی زمین چمن مصنوعی که به نام پپ گواردیولاست.
والنتی، از فرزندش دفاع میکند :
آیا او کاری که به سانتپدور لطمه بزند انجام داده؟ او فقط مثل همه ما به اصالت کاتالونیایی خود افتخار میکند.
پپ سالهاست آنجا ر ترک کرده. در دنیایی که انسان میتواند به فضا برود، عدهای هنوز دوست دارند با همسایه بغلی خود سر هیچ چیز مرافعه کنند. این واقعیت گواردیولا ست. او در اوج قله ایستاده و و شاید عدهای فقط به این دلیل که نتوانستند مسیر او را طی کنند مربی موفق بارسلونا و بایرن و من سیتی را به بی اعتنایی به زادگاهش متهم میکنند.
بیایید قبل از ترک سانتپدور بار دیگر در خانه سه طبقه والنتی قدمی بزنیم. وقتی از پله ها به طبقه سوم میرسید، روی درب چوبی اتاق خواب، عکسی از گواردیولا در حالیکه توسط بازیکنان بارسا به اسکان پرتاب شده به چشم میخورد که روی آن نوشته شده خاطرات پپ. یک اتاق کم نور گرم، و چیزهایی که رویای کلکسیونرهاست. پیراهن زیدان در یورو 2000، جامها، مدالها، پرچمها و نشانها با رنگهای گرم پرچم اسپانیای و کاتالونیا و بارسلونا.
والنتی، که پپ به خاطر خرافات همیشه قبل از بازی با او تماس میگرفت، میگوید :
از آنجایی که آنها این چیزها را نخواستند عمده وسایل این اتاق از روستای ما به نوکمپ جدید خواهد رفت. قرار است آنجا موزه ای ساخته شود و بخشی مجزا به کرویف، مسی و پپ تخصیص داده شود.
این دلیل خوبیست تا والنتین سال 2025 را با انگیزه به پایان رساند...
Caption