طرفداری | بازیکنان روبن آموریم احساساتی شده بودند، اما نه به این دلیل که او آنها را بدترین تیم تاریخ باشگاه نامیده بود یا اینکه تلویزیون رختکن را شکسته باشد. بلکه مشکلات فعلی او شباهت زیادی به چالشهایی دارد که او در آغاز دوران مربیگری خود، در ۳۳ سالگی و در باشگاه کاسا پیا، تیمی در لیگ دسته سوم پرتغال، روبرو شده بود.
در آن زمان، تاکتیکهای او زیر سوال رفته بود، بازیها را میباخت و آیندهاش در باشگاه نامعلوم به نظر میرسید؛ وضعیتی بسیار شبیه به چیزی که در حال حاضر نیز تجربه میکند. اما آموریم در آن زمان توانست از آن شرایط عبور کند، هرچند مشخص نیست که چنین اتفاقی در منچستریونایتد نیز بیفتد. با این حال، آموریم به عنوان یک مربی جوان و بااستعداد که توانایی خاصی در ارتباط با بازیکنان دارد، معروف است.
شاید در حال حاضر مارکوس رشفورد یا دیگر بازیکنان به توانایی او شک داشته باشند، اما اگر به او زمان بدهند، ممکن است توانایی واقعی او را مشاهده کنند. اگر مدیریت آشفته منچستریونایتد او را به ورطه نابودی نکشاند، آموریم پتانسیل تبدیل شدن به یک مربی بزرگ در فوتبال اروپا را دارد.
کارلوس پیرس، مدیر ورزشی کاسا پیا و کسی که در سال ۲۰۱۸ به او اعتماد کرد و بدون هیچ تجربهای در عرصه مربیگری اولین فرصت این شغل را به او داد، میگوید:
او مثل یک جادوگر است. روبن درست به هر کاری بزند، موفق میشود. به او گفتم: «ده سال دیگر، چه سرمربی منچستریونایتد باشی یا در لیگهای محلی لیسبون کار کنی، میتوانی بگویی من همان دیوانهای هستم که به تو این فرصت را داد. و بله، حتی همان زمان هم از منچستریونایتد به عنوان مثال استفاده کردم.»
همچنین زمانی که شرایط مطابق انتظار پیش نمیرفت و آموریم قصد داشت از سمت خود استعفا دهد، پیرس اجازه این کار را نداد. او پشت آموریم ایستاد و در نهایت تمام باشگاه با تمام وجود، به تواناییهای این هافبک سابق بنفیکا و تیم ملی پرتغال باور پیدا کردند.
روی که آموریم مجبور شد در میانه فصل باشگاه را ترک کند، تمامی بازیکنان اشک میریختند. موضوع به مجوز مربیگری او مربوط میشد و تردیدهایی درباره صلاحیت او برای حضور روی نیمکت مطرح شده بود که در نهایت باعث شد از کاسا پیا شش امتیاز کسر شود و صدر جدول را از دست بدهد. آبل پریرا، یکی از کاپیتانهای تیم، ماجرای آن روز را اینگونه تعریف میکند:
روبن که ما را فرزندان خودش صدا میزد، به ما گفت: «فرزندانم، باید بروم، چرا که نمیخواهم به خاطر من امتیاز بیشتری از دست بدهید.»
در رختکن ۲۴ بازیکن حضور داشتند و همگی آنها اشک میریختند، حتی آنهایی که در طول فصل تنها یکی دو دقیقه بازی کرده بودند. پریرا میگوید:
اگر نگویم بیشتر، آنها به اندازه ما گریه کردند. این حقیقت دارد.
شاید این داستان کمی باور نکردنی باشد، اما چیزی که پریرا میگوید، باعث میشود که واقعی به نظر برسد. او در ادامه میگوید:
ما در تیم بازیکنی به نام دریتسون داشتیم که شبها تا صبح در مکدونالد کار میکرد. او چهار فرزند داشت و یک روز به کاپیتانهای تیم گفت: «برادران، باید چیزی رو به شما بگم. سازمان حمایت از کودکان در پرتغال قصد دارد بچههای مرا از من بگیرد.» خانه آنها تنها دو اتاق داشت و شرایط زندگی خیلی بد داشتند. وقتی این موضوع را برایمان تعریف کرد، واقعا شوکه شدیم. هر کسی برای بچههایش به هر کاری دست میزند، ولی ما هیچ پولی برای کمک به او نداشتیم. بنابراین، کاپیتانها پیش روبن رفتند و داستان را برای او تعریف کردند. روبن گفت: «نگران نباشید، من این مسئله را حل میکنم.» ساعت شش بعدازظهر همان روز، روبن به من زنگ زد و گفت: «کار تمام شد. یک خانه برای دریتسون پیدا کردم و دو سال اجاره را هم پرداختم.»
دریتسون در ژوئن ۲۰۲۰ این داستان را در روزنامه آبولای پرتغال تعریف کرده و روبن آموریم را «فرشته» نامید. پریرا ادامه میدهد:
برخی میگویند که روبن پول زیادی دارد. اما خیلیها پول دارند ولی حتی یک سنت هم به کسی نمیدهند. روبن به من گفت: «نمیخواهم کسی این موضوع را بداند.» من هم به او گفتم: «ببخشید، اما باید این اتفاق را برای تیم تعریف کنم.» او همچنان نمیخواست این داستان پخش بشود، اما یک هفته بعد که دریتسون بار دیگر میخندید، ما این را به تیم گفتیم. فکر میکنم که پس از این اتفاق هیچ بازی را شکست نخوردیم.
چیزی که این داستان را شگفتانگیزتر میکند این است که دریتسون بازیکن مهمی برای کاسا پیا نبود و بیشتر روی نیمکت مینشست. ستاره واقعی تیم گونسالو گرگوریو بود که در آن فصل ۲۴ گل به ثمر رساند، از جمله یک هتتریک که باعث نجات حرفه روبن آموریم شد. گرگوریو از قطر، جایی که در حال تمرین با تیم نوآ ارمنستان است، میگوید:
نمیدانم آیا حرفهاش را نجات دادم یا نه، ولی فکر میکنم که به او کمک کردم. ما در دو بازی اول خیلی بد عمل کردیم و هر دو بازی را باختیم. بازی سوم هم بازی سختی بود، چرا که خارج از خانه بازی داشتیم.
این بازی در پینهال نوو، شهری کوچک در جنوب لیسبون، برگزار میشد. استادیوم اینجا خیلی ساده است. چمن مصنوعی این ورزشگاه فرسوده است و تنها یک جایگاه برای چند صد تماشاگر دارد. اما اینجا بود که حرفه مربیگری آموریم تقریباً به پایان خود نزدیک شد.
طبق گفتههای کارلوس پیرس، رئیس باشگاه، آموریم پس از آن دو شکست به دفتر او آمد و گفت:
کارلوس، اگر در بازی بعدی پیروز نشویم، من باشگاه را ترک میکنم و این تقصیر من است.
با این حال پیرس به او اطمینان داده بود که همه از کار آموریم راضی هستند. با این حال، اگر کاسا پیا در آن بازی شکست میخورد، توجیه کردن اعتماد بیچون و چرا به او دشوار میشد. خوشبختانه گرگوریو در این بازی سه گل زد که اولین گل او با پای چپش بود و خودش آن را بهترین گل این هتتریک میداند، زیرا او بازیکنی راستپا است. این بازی عملکرد فصل باشگاه را تغییر داد و باعث شد حرفه آموریم نجات پیدا کند.
کاسا پیا آن دیدار را با پیروزی ۳-۰ پشت سر گذاشت و نوار پیروزیهای آنها آغاز شد. در این زمان، آموریم بار دیگر نزد پیرس رفت و گفت: «کارلوس، میخواهم تاکتیکهای تیم را تغییر دهم.» پیرس شگفتزده شد و با خود گفت: «پس از دو شکست هیچ تغییری انجام ندادی، حالا بعد از سه برد میخواهی تغییر ایجاد کنی؟ این اصلاً منطقی نیست.»
اما آموریم توضیح داد: «با چینش ۳-۴-۳ دفاع قویتری خواهیم داشت و میتوانیم با چهار نفر حمله کنیم.» اینجا بود که سبکی که این روزها برای هواداران یونایتد آشنا است، شکل گرفت.
کاسا پیا تا زمانی که به مشکل مجوز مربیگری او برخورد نکرد و با کسر امتیاز مواجه نشد، در صدر جدول حضور داشت، هرچند در همان فصل نیز به لیگ بالاتر صعود کردند. آموریم تاثیر زیادی در این تیم گذاشت. پریرا در مورد یک بازی خاطرهانگیز میگوید:
با اینکه مالکیت توپ بیشتری داشتیم، ۲-۰ عقب بودیم. آنها تنها دو بار حمله کردند و دو گل زدند. در نیمه اول، آموریم به ما گفت: «امروز شما این بازی را برای من میبرید، چون میدانم که خیلی از این تیم لعنتی بهتر هستیم و اطمینان دارم که در پایان این بازی، با پیروزی خود گریه خواهیم کرد.»
پس از گفتن این حرفها، آموریم اتاق را ترک کرد، مستقیماً به سمت نیمکت رفت و دیگر هیچ حرفی نزد. تیم به زمین برگشت و بازی را ۴-۲ پیروز شد. او پس از بازی، در رختکن گفت: «این تیم من است» و پس از آن اشک ریخت زیرا خیلی احساساتی شده بود.
این اشتیاق او در هفتههای اخیر نیز مشهود است. سوال اینجاست که آیا داستان او در منچستریونایتد نیز با اشک شوق به پایان میرسد یا با اشکهایی که نشان از شکست این تیم دارند.
یادداشت راب دراپر از وبسایت گاردین