San Sinaاین تیرگی روابط از از اونجایی شروع شد که تو همین متن هم اشاره شد که به سومین چمپیونز لیگ مربی چلسی بیشتر توجه کردید تا لادسیما! چه بسا مربیانی بوده اند که هم تو دوران مربی گیری خودشون موفق بودند و هم در دوران بازیگری خودشون(که این یکی از ضعف های عمده مربی چلسیه) و هیچوقت دم از 5 امین چمپبونز لیگ خودش نزد!! و همیشه این لادسیما بود که مهم بود نه سومین چمپیونز لیگ این اقا!
عامل تیرگی روابط هم خود ایشون بودند و تو مربیان مبتدی مثل لوئیز انریکه می بینیم که با بازیکنان خود مشکل پیدا کنند!
بازیکنان زیادی پیدا میشوند که با مربی خودشون روابط خوبی داشته باشند به طور مثال رونالدو همیشه به از فرگوسن به اسم پدر فوتبالی خودش یاد می کنه حال اسین هم می تونه این کارو می کنه البته باید این رو هم در نظر داشت که هدف و منظور بازیکنان از این القاب چیست. چیزی که در مورد رونالدو مطمئنن میشه گفت برای تثبیت جایگاه خودش در تیم نبوده.
مشکلات بازیکنان و مادریسمو با مربی چلسی از ریشه و بنیان بوده و این مشکلات در فصل سوم بروز پیدا کرد. یکی از این مشکلات ارائه فوتبال نازیبا و زشت بود و دیگری فلسفه ای که پیشش برده بود.
مربی چلسی تو یکی از صحبت هاش حرف از بارسا و عقده از مادرید رو زد (به واسطه حضور خودش در اونجا و شناختی که داشته درستی و غلطی مورد بحث نیست) و همین روند رو می خواست در مادرید جا بیندازد و نتیجش خشونت در الکلاسیکو ها و ترفند هایی که به کار می برد و می گفت این ها دشمنان شما(!) هستند!
طبیعیه که برنابئو به این طرز تفکر زشت بها داده نشود وهمونطور که در سال سوم اتفاق افتاد عده کثیری از بازیکنان از جمله کاسیاس رونالدو ژابی پپه راموس و... به طور کلی همه بازیکنان مگر ان هایی که حضور در ترکیب رو مدیون اون بودند!
مربی چلسی و تاکنیک هایش در مادرید خریدار نداشته و نخواهد داشت و به شخصه با کمال میل حاضر بودم اون 3 سال(و با تمام جام های نه چندان زیادش) رو از تاریخ باشگاه پاک کنم