زمانی که صحبت از بهترین فیلم کمدی ۲۰۲۴ میشود، لیستی از ۱۰ عنوان جذاب، خندهدار و بعضاً دراماتیک در ذهن مخاطب شکل میگیرد و توجه شما را جلب میکند.
وقتی نگاهی دقیقتر به ژانرهای متفاوت سینما میاندازیم، سبکی وجود دارد که همه بیاندازه عاشق آن هستند اما معمولاً جایگاه هنری بالایی نداشته است. این ژانر، سبک کمدی میباشد. در نظر داشته باشید که درباره ژانر طنز یا کمدی سیاه صحبت نمیکنیم. کمدی خالص مسئول خندهها و قهقهههای مخاطبین بیشماری است. از ادی مورفی گرفته تا رابین ویلیامز! کمدی سبکی است که جایگاه خاص و ویژهای در قلب سینماگران دارد. همه ما از خندیدن لذت میبریم و سال ۲۰۲۴، بدون شک سالی بود که بیش از هر زمان دیگری نیاز به خنده داشتیم. از هر چیز که بگذریم، رابین ویلیامز کمدی را اینگونه توصیف میکند:
کمدی شیوهای بینظیر برای حل کردن تراما است.
حالا میخواهیم نگاهی بیندازیم به ۱۰ فیلم که به بهترین شکل، توانستند هدف و وظیفه کمدی را انجام دهند. تماشای چنین آثاری، معمولاً جنبه هنری و فاخری ندارد… با این وجود، میتوانید بیشترین لذت را از آنها ببرید، با مشکلاتی که شما را آزار میدهند مواجه شوید و زندگی را از دید اشخاص متفاوتی نگاه کنید. این شما و این ۱۰ فیلم کمدی برتر سالی که گذشت.
شماره ۱۰: فیلم American Dreamer
جایگاه دهم ما به عنوانی تعلق میگیرد که یکی از بازیگران محبوب عصر جدید سینما در آن ایفای نقش کرده است. پیتر دینکلیج در این اثر مسئولیت ایفای نقش فیل لودر را دارد؛ یک پروفسور اقتصاد بدبخت که آرزو دارد خانه بخرد. جالبترین جنبه داستان این عنوان، اقتباسی بودن آن است. بله، فیلم مورد نظر برای داستان خود از This American Life رادیو شیکاگو الهام گرفته بود. تمامی منتقدین، ایفای نقش خارقالعاده دینکلیج را تحسین کردهاند. ارتباط میان او و شخصیت شرلی مکلین، آسترید فینلی، حقیقتاً خارقالعاده است. دینکلیج شخصیت فیل را دوستداشتنی میکند و برای خنداندن مردم همه کاری انجام میدهد. پیتر و شرلی دیالوگهای بسیار جالب، خندهدار و جذابی دارند که تماشای آنها به شدت سرگرمکننده خواهد بود. سوال اصلی این اثر بسیار جالب است:
آیا شما حاضرید یک عمارت ۵ میلیون دلاری را با قیمت ۲۴۰ هزار دلار خریداری کنید در حالی که میدانید، زمانی که صاحب آن فوت کند، ممکن است مکان مذکور به شما واگذار شود؟
مکلین با ایفای نقش خود در این فیلم اثبات میکند که هرگز انرژی کمدی جذاب خود را از دست نداده و چیزی را برای تماشاگران به ارمغان میآورد که همیشه منتظر آن هستند. اشخاص با استعداد دیگری نیز در لیست بازیگران این اثر قرار دارند! اسامی چون مت دیلون، کیم کوئین، دنی پادی و دنی گلاور در عنوان American Dreamer خوش میدرخشند و مانند ادویه طعم خارقالعاده تجربه این اثر را بهتر میکنند. البته نباید اشتباهات و نکات منفی یک فیلم را نادیده گرفت. چند حفره داستانی کوچک در فیلمنامه تئودور ملفی قرار دارد که هرگز پاسخی برای آنها پیدا نکردیم. با تمام این اوصاف، همدردی و مهربانی نقطه دید کارگردان طی تماشای این اثر حس شده و در نهایت سوال اینکه یک نفر به چه چیزی نیاز دارد تا خوشحال باشد، پاسخ داده میشود.
شماره ۹: فیلم Beverly Hills Cop Axel F
چندی پیش ما خبری درباره ساخته شدن دنبالهای برای Beverly Hills Cop دریافت کرده بودیم. تمامی طرفداران قسمت اول و دوستداران ایفای نقش ادی مورفی بیصبرانه منتظر حضور مجدد او در یک اثر کمدی بودند. در سالهای اخیر این بازیگر استثنایی خندهدار فراموش شده بود و نام او در آثار جدید دیده نمیشد. بسیاری از طرفداران عنوان اورجینال انتظار داشتند دنباله آن در سینماها اکران شود و ثروت سنگینی را برای سازندگان خود به همراه بیاورد. اما زمانه عوض شده و فیلم Beverly Hills Cop Axel F (قسمت چهارم این مجموعه) مستقیم روی پلتفرم نتفلیکس منتشر شد. دنبالههای میراثی یا همان Legacy Sequels معمولاً عناوین بیارزشی هستند که برای سؤاستفاده از فرنچایزهای نوستالژیک شناخته شده مورد استفاده قرار میگیرند. اما تازگی با انتشار عناوینی چون Creed و Top Gun Maverick، ما دنبالههای میراثی را دیدیم که توانستند قدرتمند عمل کنند. Axel F بدون شک در جایگاهی مشابه با دو اثر قبلی قرار نمیگیرد. با این وجود، فیلم مورد نظر ما توانست تماشاگران را سرگرم و خوشحال کند. داستان ما روی شخصیت اکسل تمرکز دارد. مورفی رسماً برای جایگاه اکشن خود زیادی پیر شده است.
داستان کلی کمی کلیشهای است اما هیچکس فیلمهای کمدی را برای داستان آنها تماشا نمیکند. از لحظه آغاز، عنوان Beverly Hills Cop Axel F شادی و انرژی باورنکردنی دارد که اکثر دنبالههای میراثی اجازه داشتن آن را ندارند. مورفی همیشه زمانی در بهترین حالت خود قرار دارد که به او اجازه داده شود کمی آزادانه ایفای نقش کند. حتی موسیقی این اثر هم به طرز باورنکردنی شاد و لذت بخش است. لورن بالف، بدون شک حس بینظیر، باورنکردنی، شاد و خندهدار دنیای Beverly Hills Cop را با موسیقی خود به مخاطب منتقل میکند. برای بازگشت به دورانی شیرینتر و تجربه قدرت شادیآور ادی مورفی، این اثر را به شما پیشنهاد میکنم.
شماره ۸: فیلم Free Time
جایگاه هشتم ما به عنوانی تعلق ندارد جز Free Time! چند وقتی میشود که کالین بورجیس به یکی از موفقترین بازیگران بخش مستقل سینما تبدیل شده است. در این میان عنوان مورد نظر ما، یکی از بهترین آثاریست که توانسته به صورت کامل از قدرت روی صحنه این بازیگر بهترین بهره را ببرد. داستان Free Time روی بازه زمانی از زندگی هر انسان تمرکز میکند که بدون شک بیشترین تاثیر را در ذهن همه گذاشته است. شما با عنوانی مواجه خواهید شد که از سکانس اول خنده را برای شما به ارمغان میآورد و در تمام طول فیلم مخاطب خود را در همان فضا نگه میدارد. بسیاری از منتقدین آن را میان بهترین آثار مستقل قرار میدهند. به گفته سینماگران، Free Time از دقیقه اول تا فریم آخر مخاطب خود را سرگرم میکند. این داستان احساسی و جذاب ما را دعوت به حداکثر استفاده از زمان خود میکند بدون آنکه سرنخی یا راهنمایی برای چگونگی انجام دادن این کار ارائه دهد. از هنر تا تخیل تا سخنگویی الهامبخش، سوال اصلی ما این است که اشخاصی مثل درو چه کاری میتوانند با وقت آزاد خود انجام دهند؟
فیلم Free Time در ساعت اول شیوههای مختلفی برای مطالعه یک شخصیت خندهدار ارائه میدهد. من هیچ علاقهای به اسپویل کردن داستان این عنوان ندارم و ترجیح میدهم مخاطبین شخصاً آن را تجربه کنند. تنها در نظر داشته باشید که فیلم مذکور غافلگیریهای جذابی را برای طرفداران ارائه میدهد که در نهایت به داستانی سرگرمکننده و خندهدار ختم میشود. تم کلی فیلم روی ارزش وقت آزاد و اهمیت آن در احساسات و باورهای ما تمرکز میکند. همه ما اشخاصی چون درو را میشناسیم و میدانیم که چقدر با زندگی خود درگیر هستند. شاید بسیاری از ما مانند درو باشیم. برای تجربه ماجراجویی متفاوت و خندهدار در دنیای مستقل، Free Time را تماشا کنید.
شماره ۷: فیلم Daaaaaalí!
چندی پیش خبری درباره انتشار فیلم بیوگرافی بر اساس زندگی سالوادور دالی نوشتم. پس از انتشار، این اثر مورد تحسین تمامی منتقدین قرار گرفت. فیلم Daaaaaalì! چند کلیشه کوچک در داستان ضد بیوگرافی و خندهدار خود قرار میدهد. نمیتوان به سادگی داستان زندگی این نقاش عجیب، سورئال و غیرعادی اسپانیایی (سالوادور دالی) را بیان کرد. بسیاری از منتقدین هنر، شخصیت دالی و پرسونالیتی عمومی او را بهترین و بزرگترین مخلوق هنری او میدانند. فیلم Daaaaaalì! از تمامی کلیشهها به بهترین شکل برای انتقال و به تصویر کشیدن هدف هنری خود استفاده میکند. جذابترین جنبه آن این است که شخصیت اصلی داستان ما توسط یک شخص به تصویر کشیده نمیشود. بازیگران متفاوت در صحنههای مختلف، مسئولیت حضور در قامت سالوادور دالی کبیر را به عهده دارند. Daaaaaalì! مخاطب خود را به چالش میکشد تا قدم به قدم داستان را دنبال کند. داستانی که رویاهای داخل رویاهای شخصیت اصلی خود را به چالش میکشد. ما دالی را تنها زمانی میبینیم که در حال صحبت کردن یا حتی کار کردن روی هنر خود است. هنر دوپیه و موفقیت او به مخفی نگه داشتن داستان حقیقی و حفظ حس امنیت دروغینی بستگی دارد که معمولاً به نتیجهای غیرمنتظره و جذاب ختم میشود.
دوپیه چشم قدرتمند و مهارت باورنکردنی در چینش صحنه و تعیین کردن فریم مناسب دارد. او بدون تلاش بیرویه، پتانسیل دراماتیک صحنه را درک میکند و توانسته تجربهای مناسب و عجیب مانند سالوادور دالی را برای طرفداران این نقاش و دوستداران سبک کمدی به ارمغان بیاورد. فیلم Daaaaaalì! نشان میدهد که دوپیه حقیقتاً استاد فریب دادن مخاطب است. هر لحظهای که شما انتظار دارید او کاری را انجام دهد، اتفاقی متفاوت رخ میدهد. خندهدارترین و جالبترین جنبه اثر مذکور نیز قابلیت غافلگیر کردن مخاطب خود است. پس در صورتی که به عناوین کمدی شوک علاقه دارید، تماشای Daaaaaalì! را پیشنهاد میکنم.
شماره ۶: فیلم Beetlejuice Beetlejuice
جایگاه ششم ما اثری بود که طرفداران تیم برتون بیصبرانه منتظر آن بودند. Beetlejuice Beetlejuice تمامی انتظارات و توقعات مخاطبین را برآورده کرد. برتون باری دیگر به دنیایی بازگشت که خیلی وقت بود از آن فاصله گرفته بود؛ تمرکز روی جزئیات تصاویر و سکانسهای مختلف. البته این یک جنبه منفی نیست، یک برداشت مثبت از عنوانی سرگرمکننده است. موجودات انیمیشنی و کلی میشنی را مشاهده میکنیم که یادآور دوران طلایی فعالیت تیم برتون هستند. سکانسهای گوتیک، رویاهای قرار گرفته میان رویاهای بیشتر، چندین قطعه تماماً موزیکال و سکانس پایانی قدرتمندی که جزو بهترینهای برتون است در انتظار شما خواهند بود. فیلم مورد نظر ما تا حد ممکن از ردهبندی سنی PG-13 خود استفاده میکند. من به شخصه معتقدم که Beetlejuice Beetlejuice لایق رده R بود ولی کمدی و ذات خندهدار خشونت آن، از ردهبندی سنی بالاتر نجاتش داد. جوانب جذابی در این فیلم وجود دارند که باید حتماً به آنها اشاره کنیم. وینونا رایدر در نقش لیدیا دیتز باز میگردد و حس نوستالژی خارقالعادهای را برای طرفداران به ارمغان آورده است.
با بررسی تمامی جوانب این فیلم، کارگردانی تیم برتون در جایگاه اول قرار میگیرد. البته المان دیگری نیز وجود دارد که لیاقت مقامی مشابه با برتون را دارد؛ ایفای نقش خارقالعاده و شگفتانگیز مایکل کیتون. کیتون مانند یک شعبدهباز، جادوی بیتل جوس را باری دیگر به قلب مخاطبین و سینماگران باز میگرداند. رایدر نیز مانند یک ستاره درخشان نظر و توجه همه را به خود جلب میکند. المانهای مختلف Beetlejuice Beetlejuice در کنار هم اثری را به تصویر میکشند که تجربهای تکرارنشدنی را برای طرفداران تیم برتون رقم میزند. تمامی اشخاصی که آثار قبلی برتون را مشاهده کردهاند، پس از سرگرم شدن توسط فیلم مذکور، لبخندی روی لبهای خود خواهند داشت. برتون باری دیگر لباسهای دهه ۸۰ خود را به تن کرده و راحتی CGI را کنار میگذارد.
شماره ۵: فیلم Goodrich
جایگاه پنجم از راه میرسد و نام مایکل کیتون باری دیگر مشاهده میشود. کیتون در عنوان Goodrich، نقش اندی گودریچ را ایفا میکند. همسر وی، نائومی، به او اطلاع میدهد که در یک کلینیک ترک اعتیاد بستری شده است. افراد انگشتشماری از ما میتوانند چنین شوکی را تصور کنند. در نگاه اول شاید این فیلم نتواند احساس خوشحالی را در مخاطبین خود ایجاد و لبخند به لبهای آنها بیاورد، اما کمدی هیلی مایرز شایر تا حدی سنگین و قدرتمند است که Goodrich با شادی و حس مثبت جادو میکند. شخصیت مایکل کیتون اکثریت زندگیش را صرف دور ماندن از خانواده خود کرده است و حالا مجبور میشود تا بالاخره با کودکان ۹ ساله خود دیدار کرده و از آنها مراقبت کند. کیتون در سالهای اخیر با ایفای نقش پیرمردهایی که پشیمانی زیادی دارند کنار آمده است. در نهایت این ایفای نقش مهربان، شیطنت پنهان و دوست داشتنی بودن کیتونست که باعث میشود لحظه تبدیل شدنش به یک پدر بهتر، همچون Mrs. Doubtfire رابین ویلیامز دلگرمکننده و احساسی باشد.
به خاطر اعتماد بسیار بالای مایرز شایر است که ما میتوانیم با شخصیت اندی ارتباط برقرار کرده و او را دوست داشتنی خطاب کنیم. میلا کونیس با قدرت تمام توانسته ناامیدی حاضر در پس ظاهر آرام خود را به نمایش بگذارد. از طرف دیگر بازیگر یکی از فرزندان اندی، به نام بیلی با بازی ویوین لایرا بلیر، بار دیگر استعداد خارق العاده و باورنکردنی خود را در این سن بسیار کم به نمایش میگذارد. زخمها و کبودیهای بیشماری در این کمدی آرامشبخش وجود دارند. نورپردازی آن گاهی اوقات بیش از اندازه روشن است. موسیقی آن نیز گاهی اوقات خفهکننده به نظر میرسد. صحنههای ارتباط برقرار کردن با خانواده دلگرمکننده و حس شوخطبعی میان کاراکترها (به خصوص کیتون و کونیس) حقیقتاً لذتبخش و خندهدار است.
شماره ۴: فیلم All Happy Families
جایگاه چهارم ما به فیلمی تعلق میگیرد که هیچکس انتظار موفق شدن آن را نداشت. نام این فیلم All Happy Families است. عنوان اثر مذکور اشارهایست به یکی از سخنان تولستوی که میگوید:
تمامی خانوادههای خوشحال شبیه به هم هستند، این خانوادههای غمگین هستند که با یکدیگر در غم خود تفاوت دارند.
اکثر طرفداران سریال FRIENDS با مجموعه محبوب و فوق العاده How I Met Your Mother آشنایی دارند. بازیگر نقش تد موزبی (جاش ردنور) پس از پایان سریال مذکور در پروژههای متعددی شرکت داشت؛ از کارگردانی و نویسندگی دو فیلم بینظیر، به نامهای HappyThankYouMorePlease و Liberal Arts، گرفته تا ایفای نقش در سریال شاهکار Hunters! حالا ردنور حال و انرژی مثبت خود را به فیلم All Happy Families آورده است. داستان کلی این اثر، ادعای تولستوی را به چالش میکشد. در لیست بازیگران این فیلم، اشخاص متعددی بودند که در طی روند فیلم خوش درخشیدند. پیش از تماشای این اثر به شما اطمینان میدهم که با داستانی درباره بدبختی، زندگی تلخ خانوادگی و ناامیدی رو در رو نیستید.
خط داستانی فیلم All Happy Families روی خانواده لاندریز تمرکز میکند. اعضای این خانواده با یکدیگر درگیر هستند اما در تاریکترین لحظات زندگی خود، همواره یکدیگر را حمایت کردهاند. حالا میان دو پسر خانواده، گراهام (با بازی جاش ردنور) و ویل (با ایفای نقش راب هوبل)، درگیری پیش آمده است. در طول روایت داستان فیلم، خانهای که خانواده لاندریز در آن زندگی میکنند برای تشبیه و اهداف سمبولیک مورد استفاده قرار میگیرد. ایرادهای این مکان مشکلات پنهان در خانواده مذکور را منعکس میکنند و مانند این خانواده، تنها با ظاهرسازی پوشیده میشوند و هرگز حل نمیشوند. هارولا رز که این اثر را در کنار کبورن گاس نوشته، به فضاهای آن حس گرم و زندهای داده است. در نهایت مخاطب به این نتیجه میرسد که شاید باید سخنان تولستوی را زیر سوال برد.
شماره ۳: فیلم Problemista
حالا رسیدیم به سه نفر آخر و ۳ عنوانی که در سطح دیگری از کیفیت قرار میگیرند. فیلمی که در جایگاه سوم قرار میگیرد بدون شک عنوان Problemista میباشد. خولیو تورز پس از دست یافتن به موفقیت در سری Saturday Night Live خود را به یکی از استند آپهای سورئال تبدیل کرده است. درک و تماشای آثار سابق خولیو تورز، کلید درک اولین حضور سینمایی طولانی او با نام Problemista است. عشق او به طراحی، زندگی پنهان اسباب بازیها، سورئالیسم، سیستم مهاجرت و صحنههای هنری نیویورک در این اثر قرار گرفتهاند. شخصیت آلخاندرو یک رویاپرداز بوده که از واقعیت خود را جدا کرده است. تیلدا سوئینتون نقش شخصیت مکمل را ایفا میکند و توانسته با وجود ظاهر فراطبیعی همیشگی خود، شخصیتی ناکامل و آسیب دیده را به ارمغان بیاورد. کاراکتر او به یک هیولای شورشی وحشتناک شباهت دارد. اکثر سینماگران و طرفداران گیمفا، سوئینتون را با عناوین جهان سینمایی مارول و ایفای نقش The Ancient One میشناسند. با وجود اینکه شخصیت مذکور در لحظه انتشار جنجالی بود.
طراحی و رنگهای جذاب و شاد المانهای کلیدی و الزامی هستند که در کنار هم فضای حسی Problemista را رقم میزنند. عنوان مذکور از آثار سورئال کلاسیک و پرطرفداری چون PlayTime ژاک تاتی و The Discreet Charm of the Bourgeoisie لویی بونوئل الهام گرفتهاند. شخصیت اصلی داستان ما در یک جهان متافیزیک که نمیتواند از آن فرار کند به دام افتاده است. Problemista جدیدترین مرحله از تحول کمدی تورز میباشد. کسانی که با آثار قبلی او (My Favorite Shapes و Los Espookys) آشنایی دارند، از عنوان مورد نظر ما بیشتر لذت خواهند برد.
شماره ۲: فیلم Hundreds of Beavers
عنوان دوم لیست ما، احتمالاً عجیبترین فیلمیست که امسال میتوانید تماشا کنید. هر انتظاری که از یک اثر سینمایی داشته باشید، انتظار این عنوان را نخواهید داشت! فیلم Hundreds of Beavers بدون شک به عجیبی و غیرمنتظرهای نام خود است. شک نداشته باشید که هر تصوری از این فیلم داشته باشید، حقیقت با آن متفاوت خواهد بود. عنوانی که برایتان توصیف میکنم را تصور کنید؛ یک کمدی تقریباً بیکلام درباره یک تلهساز قرن نوزدهمی که با طبیعت درگیر میشود. این اثر فراتر از تمامی انتظارات و پیشبینیها عمل میکند! صدها سمور در این فیلم حضور ندارند… هزاران سمور وجود دارند!!! این سمورهای پلید ارتشی دارند که مشغول ساخت یک سد هستند. رایلند بریکسون کول توز نقش قهرمان ما را ایفا میکند؛ تلهسازی به نام جین کلیک. شخصیت اصلی داستان تا بخش پایانی فیلم حاضر نمیشود. جین سعی میکند تا در کوهی دوام بیاورد که شبیه نسخه کارتونی، سیاه و سفید و کمدی The Revenant است. شما فیلمی متفاوت و جذاب را تجربه خواهید کرد.
نویسنده، کارگردان، ویرایشگر و هنرمند جلوههای ویژه اصلی این فیلم (مایک چسلیک) از ظاهر کمبودجه و مستقل این فیلم استفاده کرده تا تجربهای عمیقتر، جذابتر و متفاوت را به ارمغان بیاورد. استایل این اثر به تنهایی ارزش تماشا کردن به آن میدهد. آیا میتوانید بودجه کامل آن را حدس بزنید؟ تنها ۱۵۰ هزار دلار!!! دیگر چه کسی در سال ۲۰۲۴ این رقم را به عنوان بودجه یک اثر سینمایی مشاهده کرده است. Hundreds of Beavers سرگرمی فرار از واقعیت را به مخاطبین و سینماگران ارائه میدهد. یک ماشین جذاب و خندهدار که بخش فراموششدهای از ذهن سینماگران را باز میکند. آثار سینمایی چه میتوانستند باشند اگر در دوران صامت خود باقی میماندند ولی سایر تکنولوژیها پیشرفت میکردند؟ پاسخ این سوال را در Hundreds of Beavers پیدا کنید.
شماره ۱: فیلم A Real Pain
طبق معمول اگر تنها یک عنوان در این لیست وجود دارد که میخواهید آن را تماشا کنید، فیلم A Real Pain را به شما پیشنهاد میکنم. این اثر لحظات احساسی عمیقی را در کنار خندهها قرار داده است. هیچ یک از آثار کمدی این لیست نمیتواند به جایگاهی مشابه این اثر دست پیدا کند. ترکیب استعداد درخشان و تقریباً بیانتهای جسی آیزنبرگ و کیئران کالکین (برادر مککالی کالکین)! شاید با شنیدن نام آیزنبرگ به یاد آثاری چون Now You See Me، Zombieland و افتضاحی به نام Batman V Superman بیافتید. جالب اینجاست که جسی با A Real Pain اثبات کرده که میتواند نویسنده و کارگردانی خارقالعاده باشد. داستان این اثر دو پسرعمو را، در حالی که برای خداحافظی به خاک سپردن مادربزرگ خود به لهستان سفر کردهاند، دنبال میکند. لحظات کمدی و شاد با حضور سکانسهای مربوط به هولوکاست و داستانهای مادربزرگ نجاتیافته آنها به تعادلی طلایی دست پیدا میکند. شما با تماشای این اثر متوجه میشوید که هرگز شیاطین خود را دارد و درگیر مشکلات خود است.
یکی از پسرعموها با تمام وجود احساسات خود را پذیرفته و توانسته با آسیبپذیر بودن انسانی خود کنار بیاید. این در حالیست که شخصیت آیزنبرگ (پسرعموی دوم) از احساسات و قلب خود فاصله گرفته است… در حین تماشای این شاهکار کمدی احساسی به شما قول میدهم که میخندید، گریه میکنید و در نهایت با رضایت کامل به نقطه پایانی فیلم میرسید. جسی آیزنبرگ باری دیگر اثبات کرده بهترین کسی که میتواند یک عنوان دراماتیک بسازد، شخصیست که کمدی را درک میکند. دلیل این مهارت بالا در درک درد و دراما را میتوانیم در یکی از سخنان چارلی چاپلین ببینیم:
زندگی در نمای نزدیک یک تراژدی و در لانگ شات یک کمدی است.
امیدوارم که از این مطلب لذت برده باشید. سال ۲۰۲۴، سال عحیبی برای سینما بوده و آثار کمدی که شاهد آنها بودهایم شباهتی به سالهای کذشته ندارند. در صورتی که به مطالعه لیست بهترین آثار ترسناک ۲۰۲۴ وارد این لینک شوید و برای مشاهده فهرست بهترین عناوین رمانتیک این لینک را انتخاب کنید.
منبع: گیمفا