به نام خدا
.
قالب:غزل
.
ما را به تو حاجت شد ، ای یارِ نهان گشته
این دل ز تو شهره در ، دنیا و جهان گشته
.
هر سو رَوَد این عاشق ، تنها تو ببینید وی
ای مهرِ تو پنهان در ، هر سو و مکان گشته
.
در وصفِ تو این شاعر ، بس بیت و غزل گفته
لیکن چو تو معشوقی ، عاجز ز بیان گشته
.
گفتی که ز من دوری ، اکنون به تو نزدیکم
محبوب تو هر چیزی ، خواهی به همان گشته
.
من حرف دل خود را ، تنها به تو خواهم گفت
چون آن مَهِ تابانم ، لایق به زبان گشته
.
گفتی که بهاران را ، من دوست بدارم بس
گفتم که بهاران در ، پیش تو خزان گشته
.
گفتی که ملامت ها ، آید به تو از هر سو
عاشق به تو بی غم از ، هر سود و زیان گشته
.
پیش از تو به من رویا ، یک مرگ شتابان بود
اکنون نَفَسی با تو ، رویای کلان گشته