طرفداری | در اول اکتبر ۲۰۲۲، رسانههای ورزشی سراسر جهان سخنان کارلو آنچلوتی را منتشر کردند؛ او فدریکو والورده، بازیکن خود را با یکی از محبوبترین فوتبالیستهای دوران مربیگریاش مقایسه کرد؛ بازیکنی که هرگز فرصت نکرده بود از حضورش در تیمش لذت ببرد و تنها به عنوان حریفی سرسخت او را دیده بود: استیون جرارد. آنچلوتی گفته بود:
فده ویژگیهای زیادی مثل جرارد دارد. اینکه او را با بازیکنی در سطح جرارد مقایسه میکنند، خودش عالی است. او میتواند به سطح جرارد برسد و حتی بیشتر از آن.
این جملات صرفاً یک تعریف بیاساس نبود. آنچلوتی دقیقاً میدانست چه میگوید. او قربانی بهترین نسخه استیون جرارد در فینال معروف استانبول بود؛ جایی که لیورپول به رهبری جرارد در اوج آمادگی، بازی سه بر صفر عقبافتاده مقابل میلان را در نیمه دوم و وقتهای اضافه به تساوی کشاند و سپس قهرمان شد. آنچلوتی به خوبی میدانست که جرارد در دهه گذشته هدف جدی رئال مادرید بود. حداقل در دو مقطع مشخص (۲۰۰۵ و ۲۰۰۹) مذاکراتی جدی برای جذب او صورت گرفت. اما جزئیات کوچکی مانع شدند تا جرارد پیراهن سفید مادرید را بر تن نکند. میتوان گفت، بدون هیچ اغراقی، استیون جرارد یکی از معدود بازیکنانی بود که فلورنتینو پرز نتوانست او را به تیم خود بیاورد.
تأییدیه لوئیس سوارز
با پیشرفت حرفهای والورده و ورود او به سن ۲۶ سالگی در ماه جولای، او از نظر ذهنی و جسمی، بیشتر به ویژگیهای استیون جرارد نزدیک شده است. در حال حاضر، این بازیکن اروگوئهای از نظر تعداد قهرمانیهای تیمی، عناوین بیشتری نسبت به جرارد در سن مشابه کسب کرده است. همچنین آمار و عملکردهای فردی او شباهتهای زیادی با کاپیتان ابدی لیورپول دارد.
کارلو آنچلوتی در مقایسهای که دو سال پیش انجام داد، و چند روز بعد توسط لوییس سوارز (که ۹۸ بازی کنار جرارد در لیورپول انجام داده بود) تأیید شد، شباهتهای فیزیکی، فنی و تاکتیکی میان این دو بازیکن را مدنظر داشت. این شباهتها اکنون به مراتب بیشتر شده است. والورده هرچه بیشتر پیش میرود، به جرارد نزدیکتر میشود و ویژگیهای بیشتری از او را به پروفایل فنی خود اضافه میکند:
- تغییر پست: توانایی بازی در پستهای مختلف بدون کاهش عملکرد.
- تخصص در ضربات ایستگاهی: نقش مؤثر در بازیهای مبتنی بر ضربات آزاد.
- بهبود شوتزنی از راه دور: قدرت و دقت بیشتر در شوتهای میانبرد.
- تغییر مسیر و ریتم در دریبلها: توانایی شگفتانگیز در تغییر سرعت و مسیر حرکت.
والورده تاکنون در این فصل در ۲۶ بازی، چهار موقعیت مختلف را تجربه کرده است. جایگاه اصلی او بهعنوان هافبک راست همچنان غالب است، چه در سیستم 1-3-2-4 و چه در 2-4-4 (۱۲ بازی). اما او به همان تعداد بازی در پست هافبک مرکزی نیز حضور داشته است؛ شش بار در قالب دو هافبک محوری کلاسیک (double pivot) با مسئولیت مشترک با همتیمیهایی نظیر مودریچ، سبایوس و کاماوینگا، و شش بار دیگر بهعنوان هافبک مرکزی با دو هافبک کناری در اطرافش. علاوه بر این، او در دو بازی بهعنوان مدافع راست به میدان رفت: مقابل لیورپول در لیگ قهرمانان اروپا و لگانس در لالیگا.
تطابق با مسیر جرارد
از نظر تاکتیکی، والورده دقیقاً در حال طیکردن مسیر استیون جرارد است. جرارد نیز در مقطعی از دوران حرفهای خود از هافبک راست به هافبک مرکزی تغییر موقعیت داد و در این نقش، وظایف دفاعی و هجومی را برعهده گرفت.
این تطبیقپذیری در او حتی بیشتر شد؛ او در بسیاری از بازیها به منطقه تأثیرگذاری یک هافبک هجومی یا حتی مهاجم دوم منتقل میشد، خصوصاً در دوران حضور رافا بنیتس در لیورپول. علاوه بر این، جرارد گاهی بهعنوان مدافع راست و حتی وینگر چپ نیز بازی میکرد. بنیتس، زمانی که ژابی آلونسو و ماسکرانو جایگاه خود را بهعنوان دو هافبک مرکزی تثبیت کردند، جرارد را به نقشی مشابه آنچه دلبوسکه در رئال مادرید با زیدان تجربه کرده بود، سوق داد.
جرارد از جناح راست، با استفاده از برتری طبیعی خود در آن سمت، بهعنوان هدف اصلی حملات بهکار گرفته میشد. این الگوی تاکتیکی، بهوضوح در تطبیقپذیری والورده هم دیده میشود، چراکه او نیز با تواناییهایش نقشهای متنوعی را بهطور مؤثر ایفا کرده است. والورده اکنون نه تنها به جرارد شباهت دارد، بلکه بهعنوان یک بازیکن همهکاره و استراتژیک، میراث او را ادامه میدهد.
فضاگیری والورده پس از خروج کاسمیرو و کروس
خروج بازیکنانی مانند کاسمیرو و تونی کروس باعث رشد فدریکو والورده در ابعاد فردی و تیمی شده است. این تحول تصادفی نیست. باید به مسیر او در تیم اصلی نگاهی انداخت. در چهار فصل ابتدایی حضورش (۲۰22-2018)، مثلث معروف کاسمیرو-مودریچ-کروس همیشه جلوتر از او در ترکیب بودند.
والورده بهعنوان گزینه چهارم بود و آمار بازیهای او این موضوع را منعکس میکند: ۲۵، ۴۴، ۳۳ و ۴۶ بازی در چهار فصل ابتدایی. با این حال، پس از جدایی کاسمیرو، عملکرد او به شکل چشمگیری بهبود یافت. در همان فصلی که آنچلوتی از او حداقل ۱۰ گل خواست (و او ۱۲ گل زد)، والورده ۵۶ بازی انجام داد که ۵۰ مورد از آنها در ترکیب اصلی بود. فصل گذشته نیز در ۵۴ بازی حاضر شد که ۴۸ بازی از ابتدا آغاز کرد.
اکنون والورده یکی از ستونهای ثابت رئال مادرید است؛ بازیکنی که در هر ۲۶ بازی این فصل حضور داشته و در ۲۲ بازی بهطور کامل در زمین باقی مانده است. آنچلوتی به ندرت او را تعویض میکند، حتی زمانی که نتیجه بازی مشخص شده و به استراحت نیاز دارد.
او با هر سه سیستم تاکتیکی که تاکنون استفاده شده (2-4-4 خطی یا لوزی، 1-3-2-4 و 3-3-4) هماهنگ است و نقشی کلیدی در سازماندهی و تعریف بازی دارد. تخصص جدید او، شوتزنی از راه دور و حضور مستقیم در ضربات ایستگاهی است، چه بهعنوان زننده ضربه و چه در حرکات ترکیبی ضربات آزاد. او تاکنون شش گل به ثمر رسانده است؛ یکی در لیگ قهرمانان مقابل آتالانتا و پنج گل دیگر در لالیگا، همه از خارج محوطه جریمه. دو گل مقابل ویارئال و سویا از کرنر و دو گل مقابل وایادولید و لگانس از ضربات آزاد بودهاند. گل مقابل رایو وایکانو پس از یک حرکت انفرادی بهدست آمد.
در حالی که استیون جرارد در دوران حرفهای خود به یکی از نمادهای فوتبال جهان تبدیل شد، فدریکو والورده نیز در حال طی کردن مسیری مشابه است. او نه تنها میتواند به یکی از بهترینهای نسل خود تبدیل شود، بلکه میتواند نامش را در تاریخ فوتبال جاودانه کند. آینده او درخشان است و هر گامی که برمیدارد، او را به سوی قلههای جدیدی هدایت میکند.
ترجمهشده از رلوو