روم باستان، یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین تمدنهای تاریخ بشریت، همیشه با جذابیتهای سیریناپذیرش ذهن مورخان و دوستداران دنیای باستان را به خود مشغول کرده است. از نبردهای پیروزمندانه گرفته تا نظامهای حقوقی پیشرفته و معماری شگفتانگیز، روم نه تنها قدرت نظامی و سیاسی عظیمی را در خود داشت بلکه فرهنگی غنی و پیچیده را نیز به جهان هدیه داد. دیوارهای استوار روم، همچون کولوسئوم و پانتئون، هنوز هم نمایانگر هنر و مهندسی برجسته این تمدن هستند، در حالی که افسانهها و اساطیر آن، تاریخ این امپراتوری را با رمز و رازهای بیپایانی پر کردهاند.
در این مطلب سعی داریم با نگاهی جامع به ایتالیای قدیم که به طور وسیعی روی دنیای باستان تاثیرگذار بود، با بخشی از حقایق، اساطیر، فرمانروایان و در مجموع تاریخ روم باستان آشنا شویم. در ادامه ما خواهیم دید که چگونه امپراتوران سنگدل به سادگی دستور قتل گلادیاتورها را میدادند؛ چگونه نظام خود را تشکیل و هدایت میکردند و چگونه با خدایان خود راز و نیاز میکردند.
ظهور و توسعه یک امپراتوری عظیم و دوران سقوط و زوال
اولین فرمانروایان
احتمالا افسانه رمولوس و رموس مشهورترین افسانه مربوط به رومیها باشد اما در حقیقت آغاز حکومتی قدرتمند و یکپارچه تحت عنوان روم باستان از شهری کوچک و نزدیک به رودخانه تیبر شکل گرفت.
پس از گذشت اندک زمانی از آغاز دوران روم باستان، شخصی به نام تارکینوس به عنوان فرمانروای این سرزمین به تخت نشست. تارکینوس، حاکم ظالم و فاسدی بود و همین او را از پیشینیانش متمایز میکرد. این فساد و تباهی شکل گرفته در رومِ تارکینوس با فروپاشی نظام سلطنتی به پایان رسید و امپراتوری روم به عنوان جمهوری روم در سال 509 قبل از میلاد آغاز شد.
جمهوری روم
با تاسیس جمهوری روم، این کشور به تدریج نفوذ خود را در سراسر شبه جزیره ایتالیا از طریق ترکیبی از فتوحات و اتحادهای نظامی گسترش داد. فتوحاتی وسیع در آفریقا و اروپا نوید ظهور حکومتی یکپارچه و قدرتمند همچون دوران یونان باستان را میداد. رومیها به مرور بخشی از فرهنگ، آداب و رسوم و عقاید یونانیها را پذیرفتند اما خود نیز با وضع قوانینی که در آن زمان به عنوان یک ابداع به حساب میآمد، سطح اجتماعی خود را بالا بردند.
تقریبا حدود 140 سال پیش از میلاد جمهوری روم پس از سالها فتح، شکوه و عزت دچار ضعف و سستی شد و با اوج گرفتن فاصله طبقاتی و اختلافات ایتالیای قدیم جنگ داخلی را تجربه کرد. افرادی چون تیبریوس گراکوس و گایوس ماریوس سعی کردند تا ضمن انجام اصلاحاتی برای مدتی حکومت را مدیریت کنند اما نهایتا ژولیوس سزار، شخصیت نامدار تاریخی توانست با اتحاد با ژنرال پومپیه و کراسوس ( همان شخصی که قیام اسپارتاکوس را در هم شکست و نهایتا توسط ژنرال سورنای ایرانی به قتل رسید) به عنوان یک حاکم واحد و قدرت بلامنازع، چند صباحی مملکت خود را اداره کند.
امپراتوری روم
سالها بعد و با ترور ژولیوس سزار در تاریخ 44 سال قبل از میلاد مسیح جمهوری روم به تدریج به امپراتوری روم تبدیل شد. در زمان شکلگیری این فرایند مارکوس آنتونیوس که بهخاطر عشق به کلئوپاترا، ملکه مصر نیز در طول تاریخ مشهور است، شخصیت مهم و تاثیرگذاری بود. سرانجام در تاریخ 27 سال قبل از میلاد مسیح گایوس اکتاویوس، پسرخوانده ژولیوس سزار به عنوان اولین امپراتور روم قدرت را به دست گرفت. نام او پس از رسیدن به تاج و تخت به آگوستوس تغییر پیدا کرد و وی به این نام در تاریخ معروف شد.
در دوران آگوستوس اصلاحات عظیم فرهنگی آغاز و روم باستان با همان مسیری که پس از سرنگونی تارکینوس آغاز شده بود با سرعت به سمت پیشرفت رفت اما با مرگ اولین امپراتور روم با ثبات فاصله گرفت. ظهور افراد بیرحمی چون کالیگولا و نرون موجب شد تا دوران شکوهمند امپراتوری گرفتار جنگ داخلی شده و در یک سال رنگ چهار پادشاه مختلف را ببیند.
پس از گذشت یک سال شوم، سلسلهای با عنوان فلاویان اختیار ایتالیای قدیم را بهدست میگیرد. حاکمان این سلسله اگرچه برای مدتی طولانی فرمانروایی نکردند اما حداقل موجب بازگشت نسبی ثبات و پایداری امپراتوری روم شدند. با پایان سلسله فلاویان، این سلسله آنتونین بود که به قدرت رسید. دوران حکومت امپراتوران این سلسله یکی از طلاییترین دورانهایی بود که روم باستان به خود دیده بود. امپراتور تراژان، هادریانوس و مارکوس اورلیوس از مشهورترین فرمانروایان سلسله آنتونین بودند. با مرگ اورلیوس، فرزندش کومودوس جانشین وی میشود و کشور را پس از سالها ثبات مجددا به دوران فساد و تباهی میکشاند. به وسیله یک طوطئه درباری کومودوس نیز در تاریخ 190 سال پس از میلاد، به قتل میرسد.
دوران سستی، زوال و پیش رفتن به سمت تقسیم امپراتوری
با قتل کومودوس سلسلهای تحت عنوان سورانی اختیار کشور را به دست میگیرد. به روایت تاریخ از زمان به تخت نشستن کومودوس( 180 م) تا سال 284 م سنای روم 27 مرد را به عنوان امپراتور به رسمیت شناخت. این میزان از بیثباتی برای مردم کشوری مثل روم باستان واقعا جای تعجب داشت اما در همان سال، دیوکلتیانوس اختیار امور روم را به دست گرفته و اصلاحاتی تازه انجام داد. دوران دیوکلتیان کمی موجب ثبات و اصلاح مملکت شد اما عمر حکومت او نیز سرانجام در سال 305 به پایان رسید. دیوکلتیان در دوران کشورداری خود اولین گام را در تبدیل امپراتوری روم به دو قسمت شرقی و غربی برداشت زیرا خود بر شرق حکومت نموده و غرب را به شخص دیگری سپرد. این دو آگوستوس( لقبی که برای فرمانروایان وقت به کار میرفته و به شخص اولین امپراتور روم، آگوستوس اشاره ندارد) مجبور شدند برای خود معاونانی انتخاب کنند که به آنها سزار گفته میشد. آگوستوس غربی که ماکسیمان نام داشت، شخصی به نام کنستانتینوس را به عنوان سزار انتخاب نمود.
سیستمی که در دوران دیوکلتیان باب شد در تاریخ با عنوان تترارکی معروف است. تترارکی هرگونه از حکومتی را توصیف میکند که در آن مانند شیوه دوران دیوکلتیانوس، چهار نفر اختیارات یک کشور را به دست بگیرند. به هر حال در سال 306 میلادی با مرگ کنستانتینوس، این سیستم حکومتی منحل شد و سپاهیان رومی فورا کنستانتین یکم را به عنوان آگوستوس انتخاب کردند. او که فرزند کنستانتینوس، سزار آگوستوس غربی بود با گالریوس، سزار دوران حکومت دیوکلتیان قراردادی را منعقد کرد و طبق این قرارداد دین مسیحیت را در سراسر روم به عنوان دین رسمی معرفی کرد.
سالها بعد کنستانتین به منطقهای به نام بیزانتیوم سفر نمود و دستور ساخت شهری مجهز در آنجا را صادر کرد که بعدها به قسطنطنیه معروف شد. کنستانتین بزرگ پایتخت کشور را از رم به قسطنطنیه منتقل کرد و همین اقدام نقش بهسزایی در تقسیم امپراتوری روم به دو قسمت شرقی و غربی داشت. با وجود اینکه کنستانتین عملا قسمتهای شرقی و غربی روم را به لحاظ سیاسی و فکری به هم نزدیک کرد و موجب اتحاد آنان شد اما این اتحاد عملا توهمی بود و 30 سال پس از مرگ اولین امپراتور مسیحی اتفاقات تازهای در دنیای پرهیاهوی روم باستان رخ داد.
تقسیم امپراتوری روم به روم شرقی و روم غربی
اگرچه در دوران کنستانتین کبیر روم اصلاحات زیادی را به چشم خود دید و برای مدتی از رفتن به سمت سقوط و زوال فاصله گرفت اما نهایتا باز هم زمینهساز تقسیم امپراتوری عظیم به دو قسمت شرقی و غربی شد.
همانطور که پیشتر اشاره شد اتحاد شرق و غرب روم در دوران کنستانتین عملا توهمی بود و 30 سالها بعد روم دوباره به دو قسمت روم شرقی و روم غربی تقسیم شد. در سال 364 میلادی، والنتیانوس اول، آگوستوس وقت به طور جدی پیشنهاد تقسیم امپراتوری روم را داد و برای قسمت شرقی برادرش والس را به عنوان شریک خود منصوب نمود و خود امپراتور غرب شد. پس از والنتیانوس تئودئوس اول، عهدهدار هدایت سرزمین روم شد و او مجددا سیستم حکومت واحد را به کشورش بازگرداند.
با مرگ تئودئوس دیگر به طور رسمی امپراتوری روم به امپراتوری روم شرقی و امپراتوری روم غربی تقسیم شد. این اتفاق در سال 395 میلادی رخ داد و دو فرزند تئودوس، آرکادیوس و هونوریوس به ترتیب اولین امپراتوران روم شرقی و روم غربی شدند.
عاقبت روم شرقی و روم غربی
با به سلطنت رسیدن آرکادیوس و هونوریوس در دو جناح مختلف امپراتوری دیگر سمت شرق و غرب مانند دوران تئودئوس با یکدیگر متحد نشده و هر کدام مسیر و روندی جدید را پیش بردند.
هونوریوس که آغازگر امپراتوری بر روم غربی بود، اگرچه فرمانروای خوشاخلاقی به نظر میرسید ولی ابدا یک سیاستمدار واقعی نبود.وقوع چندین جنگ خارجی، از بین رفتن حکومت واحد و قدرت مرکزی، بحرانهای اقتصادی، بیثباتی سیاسی و نارضایتی مردم در بین سالهای 395 تا 476 میلادی نهایتا منجر به سقوط امپراتوری روم غربی در دوران رومولوس آگوستوس شد. اودواکر، رئیس یک قبیله بربر که اصالتا ژرمن بود، در دوران رومولوس آگوستوس دست به شورش بزرگی زد و نهایتا او را از سلطنت خلع کرد و خود را نه به عنوان امپراتور روم غربی بلکه با عنوان پادشاه ایتالیا نامید. عنوان پادشاه ایتالیا برای سالیان سال مورد استفاده بخشی از فرمانروایان سرزمین ایتالیا بود تا اینکه در سال 1946 میلادی تبدیل به جمهوری ایتالیا شد.
اما در امپراتوری روم شرقی که بیشتر به امپراتوری بیزانس مشهور است، دوام و ثبات، بازماندگان امپراتوری عظیم و یکدست روم را برای مدتی دوباره به صدر قدرت رساند. روم شرقی حدودا بین سالهای 600 تا 1000 میلادی به اوج شکوه و قدرت رسید اما با از دست دادن فرمانروایان بزرگ و قابل خود و همچنین به علت مواجهه با اعراب، سلجوقیان و صلیبیون به شدت تضعیف شد و نهایتا در سال 1453 میلادی با هجوم سلطان محمد دوم، فاتح بزرگ حکومت عثمانی به قسطنطنیه و تصرف آن، امپراتوری بیزانس یا روم شرقی سقوط کرد. عثمانیها اراضی روم شرقی را تصرف کردند و قسطنطنیه را کنستانتینوپل نامیدند که این نام بعدها به استانبول تغییر پیدا کرد.
عوامل سقوط و زوال امپراتوری عظیم روم
نمیتوان گفت روم به یکباره در یک دوران خاص سقوط کرد چرا که در واقع این روند، روندی تدریجی بود که طی چندین قرن رخ داد. عوامل متعددی در سقوط روم نقش داشتند که در ادامه به آن اشاره میکنیم:
- مشکلات اقتصادی به دلیل عواملی مانند تورم، مخارج بیش از حد دولت و کاهش کشاورزی که ستون فقرات اقتصاد روم بود به وجود آمد.
- بی ثباتی سیاسی با تغییرات مکرر رهبری، جنگ قدرت و جنگ های داخلی موضوع مهمی بود. در متن نیز اشاره شد که در برحه کوتاهی از تاریخ 27 امپراتور بر روم مسلط شدند.
- فشارهای خارجی از سوی قبایل مختلف مهاجم مانند گوت ها، هون ها و وندال ها وارد می شد که از تضعیف مرزها و درگیری های داخلی امپراتوری استفاده می کردند.
- فساد و ضعف فرمانروایان و امپراتوران روم تاثیر بهسزایی در تجزیه و فروپاشی روم باستان داشت.
- تقسیم امپراتوری روم را میتوان یکی از دلایل سقوط روم باستان دانست.
- شکافهای اجتماعی و نارضایتی عمیق مردم در برخی از سالها میتوانست منجر به شورشهای بزرگی شود.
- بزرگ بودن امپراتوری روم یکی از دردسرهای امپراتوران بود. درست است که دیوکلتیان و کنستانتین سعی کردند با شرقی و غربی کردن روم به کاهش این وسعت کمک کنند ولی روم غربی و روم شرقی مدتی پس از مرگ آنها هر کدام راهی جدا در پیش گرفتند و این موجب شد حدودا 1000 سال فاصله بین زمان فروپاشی روم غربی و روم شرقی وجود داشته باشد.
- برخی تحولات مذهبی، فلسفی و سیاسی در امور اساسی کشور تاثیرگذار بود. مثلا اختلاف گروههای مسیحی با یکدیگر موجب شد کنستانتین دوازدهم، آخرین امپراتور روم شرقی، نتواند از اتحاد کلیسای ارتدوکس یونان و کلیسای کاتولیک روم برای مقابله با عثمانیها استفاده کند.
5 تن از معروفترین و موثرترین شخصیتهای روم باستان
تاریخ روم، با سرگذشتی پرفراز و نشیب، مملو از شخصیتهای تاثیرگذار و برجستهای است که هر یک در دوران خود نقش بسزایی در شکلدهی به سرنوشت این امپراتوری ایفا کردند. این شخصیتها نه تنها در سیاست و نظامیگری، بلکه در فرهنگ، حقوق و دین نیز اثرات عمیقی برجای گذاشتند.
1. ژولیوس سزار
ژولیوس سزار یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی و سیاستمداران تاریخ روم بود که نقش کلیدی در پایان جمهوری روم و آغاز دوران امپراتوری ایفا کرد. او با پیروزیهای عظیم در جنگهای گالی و جنگهای داخلی، قدرت سیاسی خود را به اوج رساند و در ۴۴ قبل از میلاد به عنوان دیکتاتور مادامالعمر منصوب شد. مرگ او به دست گروهی از سناتورها، نقطه عطفی در تاریخ روم بود و باعث شد تا امپراتوری روم به طور کامل شکل بگیرد. او به عنوان یکی از برجستهترین شخصیتهای کل تاریخ مشهور است.
2. آگوستوس
آگوستوس، نخستین امپراتور روم، پس از جنگهای داخلی و کشمکشهای سیاسی، قدرت را در دست گرفت و امپراتوری روم را تأسیس کرد. او با اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، دوران «پکس رومانا» (صلح روم) را آغاز کرد که منجر به رشد و شکوفایی روم شد. آگوستوس با دقت در توازن قدرت و ترفندهای سیاسی، توانست حکومتی قدرتمند و پایدار را پایهگذاری کند که بیش از دو قرن دوام آورد. اولین امپراتور روم در زمان خود به خوبی شیوه حکمرانی خود را توجیه کرد و همچنین اعلام کرد هیچکس اجازه ندارد او را در دوران حیاتش بپرستد.
3. نرون
نرون، پنجمین امپراتور روم، به دلیل رفتارهای ظالمانه و دیکتاتوری خود شهرت دارد. او در دوران حکومت خود مسئول آتشسوزی بزرگ روم بود و بسیاری از مخالفان خود را به قتل رساند، از جمله مادر و همسرش. نرون همچنین تلاش کرد تا خود را به عنوان یک هنرمند معرفی کند، اما ناتوانی او در مدیریت امپراتوری و خشونتهایش منجر به شورشها و در نهایت سقوط حکومتش شد.
4. کنستانتین اول
کنستانتین اول، نخستین امپراتور روم بود که مسیحیت را پذیرفت و آن را به عنوان دین رسمی امپراتوری معرفی کرد. او وحدت امپراتوری روم را بازسازی کرد و قسطنطنیه (امروزه استانبول) را به عنوان پایتخت جدید تأسیس کرد. کنستانتین با انجام اصلاحات عظیم اقتصادی، نظامی و مذهبی به یاد آورده میشود. قبول کردن مسیحیت و تغییر پایتخت باعث شد تا کنستانتین اول به کنستانتین بزرگ ملقب شود و حتی در اندیشه مسیحیان به عنوان یک قدیس از او یاد شود.
5. تراژان
تراژان، امپراتور روم در دوره 98 تا 117 میلادی، به عنوان یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ شناخته میشود. او امپراتوری روم را به اوج گسترش خود رساند و پس از پیروزی در جنگ داکیه، بخشهایی از اروپا را به روم اضافه کرد. تراژان همچنین برای اصلاحات اجتماعی و عمرانی خود شهرت داشت و از پروژههای بزرگی مانند ساخت بازار تراژان در رم حمایت کرد. تاریخنگاران عصر حاضر از تراژان به عنوان بهترین رئیس یاد میکنند.
فرهنگ، هنر و آداب و رسوم روم باستان
رومیها در عرصه هنر و معماری به وسیلهای از نبوغ و شکوه دست یافتند که بیتردید الهامی از هنر و عظمت یونان باستان بود، اما آنها ولع اکتشاف ویژگیهای منحصر به فرد خود را نیز داشتند. بناهای شگفتانگیزی چون کولوسئوم و پانتئون، با قوسهای شکوهمند، گنبدهای خیرهکننده و استفاده بیبدیل از بتن، تا امروز نماد قدرتنمایی معماری رومی باقی ماندهاند. در دل این معماریهای عظیم، گلادیاتورها به نبردهای خونین شهرت یافتند، جایی که آمفیتئاترها به صحنهای برای مبارزات مردان شجاع با هم یا با حیوانات وحشی تبدیل میشد.
رومیان خدایان خود را هم از اساطیر یونان و هم از فرهنگهای گوناگون جهان وام گرفته بودند، و معابد آنان مرکز آیینهای مذهبی و قربانیها بودند که با شکوه و جلالی خاص برای جلب رضایت الهی برگزار میشد. از مجموعه خدایان روم میتوان به ژوپیتر، المپ، نپتون، پلوتو و آپولو اشاره کرد.
زندگی در روم بر پایه جایگاه اجتماعی شکل میگرفت؛ نخبگان و اشراف در ویلاهای افسانهای زندگی میکردند که با امکاناتی نظیر حمامهای عمومی و باغهای مصفا آراسته بود، در حالی که مردم عادی در ساختمانهای شهری در تکاپوی زندگی روزمره به سر میبردند. ورزشهایی همچون مسابقات هیجانانگیز ارابهرانی و نمایشهای تئاتری، شوق و هیجان زندگی روزمره رومیان را افزایش میداد. از سوی دیگر، تجارت و کشاورزی همچون ستونهایی استوار در اقتصاد شگفتانگیز این امپراتوری نقشآفرینی میکردند و ثروت و شکوهی بیهمتا به روم باستان میبخشیدند.
آیا میدانید؟
- تعیین مجازات شدید برای پدرکشی
در روم باستان، قتل پدر به عنوان یکی از شدیدترین جنایات شناخته میشد و مجازات آن بسیار وحشیانه بود. فرد قاتل را در گونی همراه با یک حیوان وحشی قرار داده و به دریاچه میانداختند تا غرق شود، روشی که آن را میتوان نماد شدیدترین مجازاتها و توبیخهای اجتماعی در آن زمان دانست.
- خون گلادیاتور صرع را درمان میکند؛ عرق گلادیاتورهای برنده ادکلن است!
در روم باستان، اعتقاد بر این بود که خون گلادیاتورها خواص درمانی دارد و میتواند بیماریهایی مانند صرع را درمان کند. علاوه بر این، عرق گلادیاتورهای مشهور در شیشهها جمعآوری میشد و به زنان فروخته میشد، جایی که به عنوان نوعی ادکلن مورد استفاده قرار میگرفت. این باورها و عادات عجیبی نشاندهنده نحوه ارتباط رومیها با فرهنگ گلادیاتورها و استفاده از آنها در زندگی روزمرهشان بود.
- شستن لباس در ادرار!
شاید عجیبترین حقیقت در مورد روم باستان شستن لباسها در ادرار باشد که به عنوان یک شیوه رایج شناخته میشد. این شیوه برای از بین بردن کثیفی و آلودگیها به کار میرفت. رومیها معتقد بودند که خاصیت شیمیایی ادرار به لباسها کمک میکند تا ضدعفونی شوند و تمیزی بیشتری پیدا کنند.
- جنگ روم و ایران احتمالا طولانیترین جنگ تاریخ بود
جنگهای طولانی بین امپراتوری روم و امپراتوریهای ایرانی از جمله ساسانیان بیش از ۷۰۰ سال ادامه یافت و یکی از بزرگترین جنگها در تاریخ باستان به شمار میرود. در این نبردها، شخصیتهایی چون شاپور اول از امپراتوری ساسانیان که موفق به شکست رومیها در چندین جنگ شد، نقش عمدهای داشت. یکی از مهمترین رخدادها در این رابطه را میتوان قتل کراسوس، سرداری که قیام اسپارتاکوس را در هم شکست به دست سردار ایرانی، سورنا دانست.
- رابطه عاشقانه کلئوپاترا با ژولیوس سزار و مارک آنتونی غیر مشروع بود
طبق ادعای منابع تاریخی ژولیوس سزار و مارک آنتونی که هر دو در طول حکمرانی با ملکه مصر، کلئوپاترا رابطه برقرار کردند. هر دوی آنان حین برقراری رابطه از همسران خود جدا نشده بودند اما با این وجود از کلئوپاترا فرزند دارند.
بیشتر بخوانید: