غم کوچه های سرد این شهرو بغل کرده
دلتنگی توی استکانم زهر حل کرده
دستای تو مثل جهنم داغ رو شونم
برف از سفیدی چشام میریزه رو گونم
یه کوه دردم که عقابا چشمشو خوردن
معدن چیا تو قلب دهلیز من مردن
آب از سرم رد میشه از بس خسته ام خسته
تب کرده هذیون میگه ماهی زبون بسته
تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم دلت میگیره دنبالم نیا بی عشق
تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم همینه تا همیشه حال من عشق
از موج از دریا از اقیانوس میترسم
از تو که رویامی مثل کابوس میترسم
مثل یه گنجم تو دل دریای تنهایی
تقسیم کردن قلبمو دزدای دریایی