مطلب ارسالی کاربران
Adel Hajgohari - Baghe Narenj
هر سو صدایی از یاد تو میآمد ، هوا سرد بود ، من در یادت و انگار که زمان گذر نمیکرد ، همه چیز مانند یک رویا میگذشت و جهان به دور من میچرخید ، حالا تمام جهان را در چشمانت میدیدم ، کاش میتوانستم نشان دهم آن چیزی که در سرم هست ، دنیا برای من در خوشحالی چشمانت خلاصه شده بود ، همینکه میتوانم از تو بگویم و هرگز خسته نشوم ، این برای من زندگیست !