طرفداری | شکست 3-1 پرسپولیس برابر مس رفسنجان، زنگ خطری جدی برای وضعیت این تیم و تصمیمات سرمربی آن، خوان کارلوس گاریدو، به صدا درآورده است. این باخت نهتنها به دلیل از دست رفتن سه امتیاز حساس بلکه به خاطر تکرار مشکلات ساختاری و تاکتیکی پرسپولیس، انتقادهای زیادی را به همراه دارد. بررسی این شکست و دلایل آن، نیازمند نگاهی دقیقتر به اشتباهات سیستماتیک و ضعفهای مدیریتی کادرفنی سرخپوشان پایتخت است.
این فقط افت نیست، فاجعه است!
پرسپولیس از پنج بازی اخیر خود در لیگ برتر، سه شکست را تجربه کرده است. این نتایج در برابر تیمهایی رقم خورده که به استثنای سپاهان، در انتهای جدول قرار دارند. نساجی اولین برد فصل خود را برابر پرسپولیس به دست آورد و مس رفسنجان نیز طی 8 بازی قبلی خود تنها یک برد کسب کرده بود. چنین موضوعی نشاندهنده ضعف تیم در بازیهای سادهتر و عدم استفاده از فرصتهای مناسب برای کاهش فاصله با تیمهای بالای جدول است.
با توجه به توقف سپاهان و شکست تراکتور، پرسپولیس میتوانست با پیروزی برابر مس رفسنجان، خود را به صدر جدول نزدیکتر کند؛ اما این فرصت به راحتی از دست رفت. این روند نزولی، هواداران را نگران کرده و سوالاتی جدی درباره توانایی گاریدو در مدیریت شرایط بحرانی ایجاد کرده است.
سوال مهم از کادر فنی؛ چه چیزی را آنالیز میکنید؟
یکی از معضلات اصلی پرسپولیس، دریافت مداوم گل از روی ضربات ایستگاهی است. این ضعف ساختاری که از ابتدای فصل وجود داشته و هنوز برطرف نشده، امروز برابر مس رفسنجان نیز مجددا خودنمایی کرد و سرخها دوبار به همین شکل دروازه خود را باز شده دیدند. دریافت گلهای مشابه از این طریق، نشان میدهد که خوان کارلوس گاریدو نتوانسته راهحل موثری برای تقویت ساختار دفاعی تیم پیدا کند. در سطح حرفهای، چنین تکرار اشتباهاتی غیرقابلقبول است و بیانگر عدم توجه کافی به جزئیات در تمرینات دفاعی است. این ضعف به تیمهای حریف اجازه داده که به راحتی از فرصتهای شروع مجدد بهرهبرداری کنند.
پافشاریهای غیرقابل درک؛ آن چیزی که ما در آینه میبینیم، گاریدو در کدام خشت خام میبیند؟
اصرار خوان کارلوس گاریدو به استفاده از فرشاد احمدزاده، که مطلقا هیچ تأثیر مثبتی در بازیهای اخیر پرسپولیس نداشته، در حالی که سعید صادقی با وجود تأثیرگذاری (2 گل و 1 پاس گل در 150 دقیقه بازی لیگ برتری)، به نیمکت دوخته شده، تصمیمی غیرقابل دفاع است. این تصمیمات، نشاندهنده عدم اشراف کامل سرمربی پرسپولیس به تواناییهای بازیکنان و نیازهای تاکتیکی تیم است. علاوه بر این، چنین تصمیماتی میتواند به کاهش روحیه بازیکنان تأثیرگذار و ایجاد تنشهای فنی منجر شود.
به این مورد، باید سردرگمی تاکتیکی بازیکنان پرسپولیس در هر دو فاز دفاعی و هجومی را اضافه کرد. تیمی که در 8 بازی اول فصل تنها 3 گل دریافت کرده بود، اکنون در 5 بازی اخیر لیگ برتری، 7 گل خورده است. این آمار نشاندهنده افت شدید انسجام دفاعی و ناهماهنگی در خط دفاع است. در فاز هجومی نیز به نظر میرسد پرسپولیس فاقد ایدههای مشخص و متفاوت برای نفوذ به دفاع حریفان باشد. این مشکلات نشاندهنده ضعف در برنامهریزی تاکتیکی و عدم تطبیقپذیری تیم با شرایط بازیهای مختلف است.
یکی از موارد قابل لمس از فقدان ایدههای متفاوت در برنامههای تاکتیکی پرسپولیس برای رسیدن به گل، وابستگی این تیم به اوستون اورونوف است که در زمینه بازیسازی به یک نقطه ضعف تبدیل شده. افت این بازیکن پس از بازگشت از مصدومیت، باعث ایجاد یک آشفتگی عجیب در تاکتیکهای خوان کارلوس گاریدو شده است؛ در حالی که در دوران غیبت او، پرسپولیس نتایج بهتری کسب میکرد.
در واقع بازگشت بازیکنان کلیدی مانند اوستون اورونوف، حسین کنعانیزادگان و ایوب العملود از مصدومیت، نه تنها نتوانسته تأثیری مثبت بر عملکرد تیم داشته باشد، بلکه اثری منفی از خود به جا گذاشته. شکل بازی پرسپولیس طی هفتههای اخیر، واضحا نشان میدهد که تمرینات تاکتیکی یا بهدرستی اجرا نمیشود یا بهکلی نادیده گرفته شده است. این مسئله باعث شده که بازیکنان حتی با وجود تواناییهای فردی قابل اتکا، نتوانند عملکرد هماهنگی در زمین ارائه دهند.
بحران در تمام خطوط؛ از قلب دفاع تا نوک پیکان خط حمله
همانطور که پیش از این در تحلیل فنی دیدار پرسپولیس مقابل الغرافه ذکر شد، سروش رفیعی مدتهاست که به پاشنهی آشیل پرسپولیس در میانه میدان تبدیل شده است. سروش که پس از مدت کوتاهی تبعید به نیمکت، با تصمیم گاریدو به ترکیب اصلی بازگشت و بهنظر میرسید دوباره فرم خوب خود را بازیافته، دوباره تبدیل به مشکل اصلی سرخپوشان پایتخت در میانه میدان تبدیل کاملاً از جریان بازی خارج است. این در حالی است که محمد خدابندهلو نمیتواند بار سنگین میانه میدان را بهتنهایی به دوش بکشد و مسعود ریگی نیز بهعنوان هافبک دفاعی وظایف متفاوتی دارد. خط میانی پرسپولیس به دلیل این ضعفها، توانایی کنترل بازی و ایجاد موقعیتهای خطرناک را کاملا از دست داده است که بخش مهمی از آن، به ضعف سروش رفیعی بازمیگردد.
در چنین شرایطی، عدم حضور امید عالیشاه بیش از حد انتظار به چشم میآید. با غیبت کاپیتان سرخها نهتنها خلاقیت در بازیسازی از دست رفته، بلکه تیم در زمینه استفاده از ضربات ایستگاهی نیز کاملاً بیاثر شده است. سایر بازیکنان، از جمله سروش رفیعی و فرشاد احمدزاده که وظیفه ارسال ضربات شروع مجدد را برعهده گرفتهاند، در این زمینه توانایی لازم را ندارند و این مسئله، یکی دیگر از نقاط ضعف تیم را برجسته میکند. حضور بازیکنی با تواناییهای امید عالیشاه میتوانست در چنین شرایطی تفاوتساز باشد.
در خط حمله، با در اختیار داشتن مهرههایی همچون علی علیپور، عیسی آلکثیر و لوکاس ژوائو که هیچکدام در فرم مطلوب نیستند، پرسپولیس تقریباً فلج است. این تیمِ بدون مهاجم، عملاً برای گلزنی به معجزه نیاز دارد. در حالی که تیمهای مدعی معمولاً دارای مهاجمانی هستند که بتوانند در لحظات حساس سرنوشت بازی را تغییر دهند، پرسپولیس از این مزیت محروم است و این مسئله به شدت در نتایج اخیر تاثیرگذار بوده است.
روزهای خوب در انتظار پرسپولیس است، اما شاید بدون گاریدو!
بدون تعارف، این ورژن از پرسپولیس تحت هدایت خوان کارلوس گاریدو، در حال تبدیل شدن به نسخهای از استقلال جواد نکونام در ابتدای فصل است؛ تیمی سردرگم، بدون برنامه و با نتایجی که هواداران را ناامید کرده است. شاید یک خداحافظی تلخ و بهموقع با گاریدو بتواند این تیم را از سقوط به یک فصل بدون جام نجات دهد.
مدیریت باشگاه پرسپولیس باید همانند ابتدای فصل که از بین کیکه ستین و خوان آنتونیو پیتزی، ناگهان نام خوان کارلوس گاریدو را از کلاه بیرون کشید، تصمیمات جسورانهای بگیرد؛ پیش از آنکه تلخی این روند طولانیتر و غیرقابل جبران شود. این مهم نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای تاکتیکی، ترکیب تیم و نقل انتقالات است و تنها با یک دگرگونی بنیادین میتوان امید داشت که سرخپوشان پایتخت به مسیر موفقیت بازگردند؛ تغییر بنیادینی که شاید آن، استخدام یک سرمربی جدید باشد.